دانلود و خرید کتاب دعوت به ریگ جن حمیدرضا شریعتی ترجمه مینا هامان
تصویر جلد کتاب دعوت به ریگ جن

کتاب دعوت به ریگ جن

دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب دعوت به ریگ جن

کتاب الکترونیکی دعوت به ریگ جن نوشتهٔ حمیدرضا شریعتی با ترجمهٔ مینا ماهان و از انتشارات نشر متخصصان است. این کتاب یک داستان ایرانی راجع به ماجرای یک گروه گردشگر در کویر ریگ‌جن است. 

درباره دعوت به ریگ جن

کتاب دعوت به ریگ جن حاوی ماجراهای گردشگری یک گروه در کویر ریگ‌جن است. راهنمای گروه ضمن بازگویی داستان، درمورد جادهٔ شاهی و ریگ‌جن نیز شرح می‌دهد. گروه، سفرشان را از گرمسار در مسیر روستای «علی‌آباد باقری» با وسایل لازم و با پاترول یکی از بچه‌ها به‌سمت دشت کویری در مسیر جادهٔ شاهی شروع می‌کنند و تا کاروانسرای «قصر بهرام» پیش می‌روند. تصمیم گروه این بوده که از سمت گرمسار به جنوب جاده حرکت کنند. برنامه‌ریزی در این‌گونه سفرها برای بچه‌هایی که یک عمر در حال درس‌خواندن بوده‌اند، کار سختی است. جاده‌های خاکی و سنگلاخ باعث می‌شود ماشین دو بار پنچر شود. پنچری ماشین، سختی راه و سفر و گرمای کویر، هم‌سفران را کلافه می‌کند. وقتی هر دو لاستیک ماشین پنچر می‌شود و هیچ چاره‌ای برایشان نمانده، اعصاب بچه‌ها به هم می‌ریزد و اعضای گروه تصمیم می‌گیرند بیشتر توقف کنند تا چایی بخورند و از منظرهٔ کویر لذت ببرند. اختلاف نظر بین اعضای گروه بالا می‌گیرد و راهنمای گروه تصمیم می‌گیرد بقیهٔ مسیر را که حدود شش ساعت راه است، پیاده طی کند، ولی در کویر ریگ‌جن گم می‌شود و ماجرا ادامه پیدا می‌کند. مسیری که آن‌ها انتخاب می‌کنند، مسیر جادهٔ شاهی است؛ جاده‌ای تاریخی که شاه عباس صفوی برای اینکه مادرش اهل شمال بوده از اصفهان به‌طرف شمال احداث کرده است. دلیل دیگر احداث جاده، برای دسترسی سریع و راحت کاروان‌ها در جاده‌های ارتباطی سراسر مملکتِ تحت‌امر این شاه بوده است. این جادهٔ سنگ‌فرش معروف به جادهٔ عباسی، استان‌های گیلان و مازندران را به مرکز شاهی، یعنی اصفهان پایتخت آن زمان متصل می‌کرده، ولی در اثر گذر زمان بخش اعظم جاده از بین رفته است. این جاده در قسمت شمالی از جنوب شهرستان کردکوی می‌گذرد و هنوز بقایای جادهٔ شاه‌عباسی در حد فاصل روستاهای سرکلاته، سالیکنده، کردمحله و بالاجاده دیده می‌شود. جاده با قلوه‌سنگ، گِل و آهک بازسازی شده و در بین راه چند دهنه پل با مصالح سنگ و آجر برای تردد کاروان‌ها در گذشته بر روی رودخانه‌های دائمی و فصلی احداث شده است. آنچه بیشتر باعث جلوهٔ این جاده می‌شود، مهندسی جالب آن است؛ دو طرف جاده را کنده‌اند و سطح جاده نسبت به اراضی حاشیه بلندتر است و این موضوع مانع از آب گرفتگی جاده می‌شود. این جاده به نسبت امکانات آن زمان شاهکار محسوب می‌شود.

خواندن کتاب دعوت به ریگ جن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به علاقه‌مندان به داستان‌های ایرانی و کسانی که می‌خواهند دربارهٔ کویر ریگ‌جن اطلاعاتی کسب کنند، پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب دعوت به ریگ جن

«از شدت گشنگی سردم شده بود. هنوز کمی آب داشتم و می‌تونستم باهاش یک و نیم روز دیگه هم یه جوری سر کنم، پاهام تو کفشام از گرما و عرق، داشتن لچ‌لچ می‌کردن. وضعیت بدی بود. اما چاره‌ای نداشتم و مجبور بودم تا رسیدن به یک آبادی یا چیزی که بتونه بهم کمک کنه، تلاش کنم. لجبازیم مصمم‌ترم کرده بود و همین داشت بهم انرژی می‌داد. می‌دونی بعضی وقت‌ها تو ذهنم این صحنه رو تصور کرده بودم که مثلا یه جایی گیر کردم و تنها به راهم ادامه میدم و البته هممون از این تخیلات داریم اما این مثل فیلم دیدن نبود و واقعیت داشت. هر چند گاهی پامو میذاشتم روی یک تکه سنگ که مجبور نشم همش خم بشم و بندای کفشمو سفت کنم. کفش دست دوم همینه دیگه! یک روز می‌شد که از همسفرام جدا شده بودم. می‌دونستم نهایتاً میان دنبالم، طبق قرارمون که اول دشت کویربود، یا شایدم خوشبینانه این بود. یک دلگرمی بابت همین داشتم ولی به اینم فکر می‌کردم که احتمالاً دارم میرَم به طرف شرق سمت کویر نورالدین چون از چپ جاده وارد شده بودم. ما گروهی همکار بودیم که به واسطه راه بلدی من و اینکه تور می‌بردم، باعث شد این برنامه رو بذاریم. باشگاه‌ها و گروه‌های کوهنوردی محدودیت دارن و نمیشه همه جا رفت و البته مشکلات دیگه هم پشتشونه همیشه و ما برای همین تصمیم گرفتیم خودمون بریم. عاشق طبیعت و سفریم همگی، ولی علایق و مدلامون برای سفر فرق می‌کنه. مثلاً من صخره نوردی دوست دارم و یکی دیگه منظره بالای کوه رو. یکی کلبه چوبی دورشم درخت، البته جاهای ناشناخته یا خطرناکم خیلی دوست داریم همگی، ولی آخه واقعیت کجا و عکسا کجا. حالا چرا من اینجام! واقعیتش دو روز پیش از گرمسار و از مسیر روستای «علی آباد باقری» با پاترول دوستم مسعود راه افتادیم به سمت دشت کویر تو مسیر جاده شاهی، تا کاروانسرای قصر بهرام. از گرمسار تا روستا حدود بیست دقیقه‌ای راه بود و از اونجا هم کلا جاده خاکی بود و خیلی هم خراب بود جادش. نزدیک جاده انحرافی بودیم که می‌خواستیم بریم داخلش، یکم استرس داشتم. آخه باید همه چی که لازم داریم رو برای چند روز با خودمون برداشته باشیم و یا تهیه کنیم تو مسیر. برای مدتی قرار بود تو بیابون سر کنیم بالاخره.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۹۰ صفحه

حجم

۱٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۹۰ صفحه

قیمت:
۴۱,۰۰۰
تومان