دانلود و خرید کتاب کتاب ممنوع عشق علیرضا حسن زاده
تصویر جلد کتاب کتاب ممنوع عشق

کتاب کتاب ممنوع عشق

امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب کتاب ممنوع عشق

کتاب کتاب ممنوع عشق نوشتهٔ علیرضا حسن زاده است. انتشارات روزنه این رمان معاصر و ایرانی و اقتباسی را منتشر کرده است.

درباره کتاب کتاب ممنوع عشق

کتاب کتاب ممنوع عشق حاوی یک رمان معاصر و ایرانی است که به راز مرگ شاعر کولی‌ها، «فدریکو گارسیا لورکا» پرداخته است. این رمان از راز مرگ این پرآوازه‌ترین شاعر کولیان جهاسخن گفته  است. گفته شده است که نزد مردم جهان، مرگ این شاعر مشهور رازی سربه‌مهر بوده است. رمان «کتاب ممنوع عشق» راز مرگ او را برای نخستین‌بار از زبان کولیان باز می‌گوید. در این رمان، جهان عشاقی به تصویر کشیده می‌شود که گناه بزرگشان عشق‌ورزیدن و عاشق‌شدن است. آن‌ها در برابر گروهی ایستاده‌اند که نفرت را بر عشق برتری می‌دهند. این رمان از سفرهای پر رمزورازی می‌گوید که در آن کولیان از جنگل هیرگانی تا گرانادا در جنوب اسپانیا سفر می‌کنند. در این دیدارگاه، کولیان ایران و اروپا به هم می‌رسند و از افسانه‌های عشق می‌گویند. نویسندهٔ رمان حاضر، علیرضا حسن زاده، نگارندهٔ کتاب‌های «پری‌کشی» و «تراژدی خریت» است.

خواندن کتاب کتاب ممنوع عشق را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان اقتباسی - تاریخی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب کتاب ممنوع عشق

«داشتن سبیل کوچک و کوتاهی که تنها زیر بینی جا می‌گرفت در خانواده آن‌ها رسم بود. به همین دلیل هم فرانکو مثل پدرش سبیل کوتاهی زیر بینی می‌گذاشت و دو طرف آن را بر روی لب می‌تراشید. پدرش چندان شهرت خوبی نداشت. می‌گفتند مدتی کوتاه قبل از دوره جنگ که با خود قحطی را به همراه آورده بود، شم اقتصادی‌اش به کارافتاده و گندم و برنج را در انبارهای خود احتکار کرده بود. بعد در برابر گندم و برنج، از مردم صوفیه که بر اثر گرسنگی داشتند می‌مردند زمین می‌گرفت. ارزش پول پایین آمده بود و به همین دلیل او که مرد بسیار زرنگی بود، از کسی پول قبول نمی‌کرد. کیسه‌های گندم و برنج را به آدم‌هایی که تا حد مرگ گرسنه بودند، در قبال زمین می‌فروخت. به این ترتیب او صاحب بیشترین زمین در شهر صوفیه و اطراف آن شده بود. دلش می‌خواست نظامی شود، امّا فکر می‌کرد نان در دوره او دیگر در نظامی شدن نیست، این بود که تاجر و بازاری شد و به سراغ احتکار اجناس رفت. در این کارورزیده بود و به پول و ثروت زیادی رسید. به همین دلیل می‌شود گفت فرانکو به عنوان کودکی که در یک خانواده پولدار به دنیا آمده بود، مشکل زیادی نداشت و تا جوانی سختی چندانی ندید. پدرش سختگیر نبود و برای همین با او اوقات تلخی نمی‌کرد. تنها باری که به یادش می‌آمد پدرش بر سرش داد کشید، زمانی بود که او بدون سبیل از پادگان برگشته بود. سربازهای دیگر وقتی او خواب بود به سراغش رفته و با تیغ سبیل زیر بینی‌اش را زده بودند. قیافه‌اش بهتر شده بود، امّا سبیلش برای پدرش بسیار مقدس بود. وقتی از خدمت به مرخصی آمد و پدرش او را بدون سبیل دید، بر سرش داد زده بود و سیلی بر گوشش خوابانده بود. قدیمی‌های صوفیه آن‌ها را به بدجنسی می‌شناختند. همه می‌دانستند که او به بدترین شکل ممکن سر مردم کلاه گذاشته و به پول و پله رسیده است. می‌گفتند کار آن‌ها پشت در پشت کلاه‌برداری و رباخواری و حتی بدتر قتل بوده است. آنتونی برادری داشت که برخلاف او سرش توی حساب‌وکتاب نبود. نوازنده بود. ازدواج هم نکرده بود و تنها دوست دختری به نام ماریا داشت که خواننده بود. با دوست‌دخترش به عمارت پدری می‌آمد و او گیتار می‌زد و دختر آواز می‌خواند. برخلاف او آنتونی متأهل و زنش هم یک مسیحی دوآتشه بود. زن او دائم با برادر و دوست دخترش دعوا داشت. مردم برادر آنتونی را برخلاف او دوست داشتند، خون‌گرم بود و به مراسم آن‌ها مثل عروسی‌هایشان می‌رفت. ساز می‌زد و آواز می‌خواند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
«تا وقتی همه‌چیزت‌رو رها نکنی، تا وقتی از خاک دل نکنی و مثل باد سفر نکنی، صدای آواز از ته دلت بیرون نمیاد، واسه همین هم نمی‌تونی یه کولی بشی: کولی باده واسه باد شدن اول باید از خاک دل بکنی!»
کاربر ۵۵۲۶۷۰۶
رؤیاهاتو تو قلبت زنده نگه‌دار! اگه رؤیاهات زنده بمونه، زندگی به رنگ رؤیاهات درمیاد!
کاربر ۵۵۲۶۷۰۶

حجم

۳۲۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۶۰ صفحه

حجم

۳۲۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۶۰ صفحه

قیمت:
۱۲۷,۵۰۰
تومان