کتاب قدرت داستان گویی در کسب و کار

کتاب قدرت داستان گویی در کسب و کار نوشتهٔ کیندرا هال و ترجمهٔ نرگس قاسمی است و انتشارات آریانا قلم آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب قدرت داستان گویی در کسب و کار

همه دوست داریم وقتی موضوعی را بیان می‌کنیم دیگران به آن توجه کنند، پیام ما اثرگذار باشد و در ذهن بماند. اما بسیاری از مواقع، با وجود تلاش‌های فراوان، حرف ما در انبوه پیام‌ها گم می‌شود و کسی به آن توجه نمی‌کند. یکی از راهکارهای غلبه بر چنین مشکلی انتقال پیام با روایت داستانی است؛ راهکاری که باعث افزایش توجه مخاطب و اثرگذاری و ماندگاری پیام می‌شود.

در کسب‌وکارها، با تشدید رقابت‌ها و ظهور رسانه‌های جدید، این مسئله بیش‌ازپیش مشهود شده است و دیگر صرفاً معرفی محصولات و خدمات و بیان مزیت‌های استفاده ازشان برای مشتری کافی نیست. این روزها قلاب کردن توجه مشتری بسیار سخت شده و به نظر می‌رسد اینجا هم داستان و داستان‌گویی به یکی از ابزارهای کلیدی کارآفرینان، کسب‌وکارها و برندها تبدیل شده است. داستان‌هایی که نه فقط در مورد محصولات و خدمات بلکه در مورد ارزش‌ها و فضای کسب‌وکارها نقل می‌شوند کارکردهای متعددی دارند؛ ازجمله اینکه به شکل‌گیری هویت متمایز برند کمک می‌کنند و نیز فرصت و بهانه‌ای برای گفت‌وگو و تعامل بیشتر با مشتریان به وجود می‌آورند. ویژگی منحصربه‌فرد داستان‌گویی این است که نگاه مشتریان کسب‌وکار را از میدان تحلیل منطقی بیرون می‌برد و به قلمروی احساس وارد می‌کند.

گفتن و شنیدن داستان از ویژگی‌های منحصر به انسان‌هاست و برندهای داستان‌گو، اگر از این ابزار به‌درستی استفاده کنند، می‌توانند از سطح عرضه‌کنندهٔ محصول یا خدمت فراتر بروند و وارد تعامل احساسی با مشتریان و جامعه شوند؛ چیزی که خواسته و آرزوی بسیاری از برندهاست.

در سال‌های اخیر کتاب‌های متعددی دربارهٔ اهمیت داستان‌گویی در کسب‌وکارها منتشر شده است. برخی از آنها داستان‌گویی را فرایندی کاملاً مکانیکی و الگوریتمی دیده‌اند. برخی دیگر داستان‌گویی را فرایندی کاملاً خلاقانه می‌دانند که نمی‌توان قاعده و قانونی برایش تعریف کرد. براساس نگاه دوم، کسب‌وکارها نمی‌توانند چندان آگاهانه و خودخواسته سراغ داستان‌گویی بروند. کتاب قدرت داستان‌گویی در کسب‌وکار از این نظر در میانهٔ طیف قرار می‌گیرد؛ زیرا از یک سو جنبهٔ خلاقانهٔ داستان‌سرایی در این کتاب پذیرفته شده است و از سوی دیگر قواعد، تکنیک‌ها و راهکارهایی در آن مطرح شده که، به‌دور از رویکردهای مکانیکی، ذهن مدیران و کارآفرینان را برمی‌انگیزد تا داستان‌های کسب‌وکارشان، یعنی داستان ارزش، داستان بنیان‌گذار، داستان هدف و داستان مشتری را پیدا کنند. 

بخش‌ها و فصل‌های این کتاب از این قرار هستند:

قدرت مقاومت‌ناپذیر داستان‌گویی

۱. شکاف‌های کسب‌وکار و پل‌هایی که دو سویشان را به هم وصل می‌کنند (یا نمی‌کنند)

۲. روزی روزگاری مغز

۳. چیزی که موجب می‌شود داستان عالی شود

چهار داستان اصلی

۴. داستان ارزش

۵. داستان بنیان‌گذار

۶. داستان هدف

v. داستان مشتری

داستان خودتان را خلق کنید

۸. داستانتان را پیدا کنید

۹. داستان خودتان را بسازید

۱۰. داستان خودتان را بگویید

نتیجه‌گیری

خواندن کتاب قدرت داستان گویی در کسب و کار را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

مطالعهٔ این کتاب را می‌توان به تمام افرادی پیشنهاد کرد که قصد دارند در کسب‌وکارشان هر نوع پیامی، از بیانیهٔ مأموریت و متن سخنرانی و کمپین تبلیغاتی گرفته تا ارتباطات درون‌سازمانی یا محتوای بلاگ را از رسانه‌های گوناگون به مخاطب خود منتقل کنند.

درباره کیندرا هال

کیندرا هال سخنران و داستان‌گوست. او برای داستان‌گویی برنده جایزه شده، و برخی از آثارش نیز در وب‌سایت مجله کارآفرین و وب سایت مجله اینک منتشر شده است. او علاوه بر اینکه سردبیر مجله ساکیس است، با برندهای بزرگ و کوچک مختلف صحبت و همکاری می‌کند تا بتوانند از قدرت قصه‌گویی استفاده کنند.

کیندرا به همراه همسر و پسر و دختر کوچکش در شهر نیویورک زندگی می‌کند. عاشق ورزش با دوچرخه‌های ثابت شول سایکل است، صندلی کنار پنجره را در هواپیما ترجیح می‌دهد و همیشه قهوه اش را سرد می‌نوشد.

بخشی از کتاب قدرت داستان گویی در کسب و کار

«باید قدرت داستان را باور کرده باشید. می‌دانید چرا داستان تا این حد اهمیت دارد، می‌دانید چطور کار می‌کند و حتی چهار نوع داستان اصلی برای کسب‌وکار را هم می‌شناسید. اما شاید هنوز هم کمی دودل باشید. اصلاً من داستانی برای گفتن دارم؟ اگر هم داشته باشم، چطور داستان درست را انتخاب کنم؟ اینها پرسش‌هایی اساسی‌اند که در ادامه بهشان پاسخ می‌دهیم و برای این منظور، پاسخ را به دو فرایند مجزا تقسیم می‌کنم: گردآوری و انتخاب.

اولین فرایند گردآوری داستان است. گردآوری داستان یعنی تولید ایده‌های داستانی بدون در نظر گرفتن اینکه اصلاً مناسب، خوب، مفید یا گفتنی هستند یا نه. گردآوری داستان همان روش خوب و قدیمی بارش فکری است، منتهی با چند ابزار برای کمک به شما تا از صفحهٔ سفید نترسید.

فرایند دوم انتخاب داستان است. همهٔ داستان‌ها به درد همهٔ شرایط نمی‌خورند. در دوران دبیرستان یک بار قرار بود در ضیافت انجمن شاگردان ممتاز سخنرانی کنم. بعد از اینکه تا دقیقهٔ آخر همه‌چیز را به تعویق انداختم، تصمیم گرفتم داستانی دربارهٔ گرفتگی چاه تعریف کنم. از من نپرسید چه شد. ولی همان‌طور که شاید حدس بزنید، نتیجه خوب نبود. به شیوه‌ای نه‌چندان مطلوب یاد گرفتم پیدا کردن داستان یک چیز است، انتخاب داستان درست چیز دیگر.

پیدا کردن داستان خوب ترکیبی است از گردآوری و انتخاب.»