کتاب ترانتهال (کتاب اول؛ خون و سنگ معدن)
معرفی کتاب ترانتهال (کتاب اول؛ خون و سنگ معدن)
کتاب ترانتهال (کتاب اول؛ خون و سنگ معدن) نوشتهٔ اشتفان بوشر و ترجمهٔ آزاده نیازاده است. انتشارات کتابسرای تندیس این رمان آلمانی را برای نوجوانان روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب ترانتهال (کتاب اول؛ خون و سنگ معدن)
کتاب ترانتهال (کتاب اول؛ خون و سنگ معدن) از مجموعهٔ «ترانتهال» (Tranthal)، حاوی یک رمان برای نوجوانان است. این رمان که هفت فصل دارد، شما را به اعماق ماجراهای مربوط به شکلگیری یک کلنی بر روی سیارهٔ ترانتهال میبرد؛ سیارهای که در حال فروپاشی تدریجی است و بهجای ارمغانآوردن دموکراسی و رفاه برای ساکنانش، غرق در دسیسههای سیاسی شده است. قبایل «دار یابی» که در همسایگی ترانتهال قرار دارند، از این فرصت استفاده کرده و با تمام قوای خود به ترانتهال حمله میکنند. در این میان دختر یکی از فرماندهان عالیرتبهٔ کلنی به نام «بریت داربوگ» با وجود مخالفتهای پدرش همراه با دوستانش و داوطلبانه، برای شرکت در جنگ ثبتنام میکند. به نظر شما فرماندار کلنی، «ست آدام» با چه تدبیری میتواند از نابودی این سیارهٔ کهن جلوگیری کند؟ آیا ذخیرهسازی مواد اولیه و موردنیاز برای ساکنان در ایستگاههای فضایی، میتواند کلنی را از شرایط بدی که به آن دچار شده است، نجات دهد؟ آیا «بریت داربورگ» با قرارگرفتن در شرایط ترسناکی که برایش پیش آمده است، همچنان میتواند تأثیری بر روند جنگ داشته باشد؟ با این اثر که نویسندهٔ آن اشتفان بوشر نام دارد، همراه شوید.
خواندن کتاب ترانتهال (کتاب اول؛ خون و سنگ معدن) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ نوجوانان پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب ترانتهال (کتاب اول؛ خون و سنگ معدن)
«گُرد کُن دانو تاجر دار’یایی مشکوک که جرمهای وی اعم از رشوه دادن، اختلاسها و تهدیدهایش هرگز ثابت نشده بود، در حالی با سارد ماماتِر، شریک سابق، اما دوستنداشتنیاش، روبرو شد که درگیر احساسات مختلفی بود. بخت با نیروهای نه چندان یکدست، اما جنگ آزموده و بیرحم او یار بود و آنها درست به موقع به بِندهار رسیده بودند تا جاهای خالی واحدهای عقبنشینی کردهٔ خانواده کُن مُلبار کارخانهدار در قوای دار’یاییها را پر کنند و جنگجویان ناسیونالیست متعصب کُن فِلاس را که اغلب نسنجیده رفتار میکردند، تکمیل کنند. آنها همراه با نیروهای کُن مُلبار که داوطلبانه عقب مانده بودند، حمله کلُنیاییها را که کاملاً نابخردانه و مغرور و مطمئن از پیروزی جرئت کرده بودند با وزیر جنگشان به شهری که همچنان پر از جنگجو بود، قدم بگذارند، دفع کردند و شکستشان دادند.
از این رو کُن دانو ناراضی بود. او در مسیر بازگشت از تجارتش از کییِل خبر پیروزی غیرمنتظرهٔ دار’یاییها در بِندهار را شنید. دار’یاییهایی که در حقیقت مثل کلُنیاییها از لحاظ نظامی به آخر خط رسیده بودند. او امیدوار بود، جنگ هرچه زودتر به پایان برسد، اما این پیروزی میبایست تا چند هفتهٔ دیگر نیروی مضاعفی به آنها میبخشید.
چون به این ترتیب خانواده بزدل کُن مُلبار همچنان پیروزی را از آن خود خواهند دانست، گرچه آنها به شکل گستردهای عقبنشینی کرده بودند. ماماتِر متکبرانه برای کسی که از میان افرادش بتواند سپهسالار ماندار کوتُریس را زنده یا مرده بیاورد، یک جایزهٔ بزرگ تعیین کرده بود. حالا افراد کُن فِلاس هم نمیتوانستند این پیروزی را که حقشان نبود، به نام خودشان تمام کنند که این موجب آسودگی خاطر گُرد شد، چرا که احتمالاً به این ترتیب سارد هم کمی واقع گرایانهتر فکر میکرد.»
حجم
۵۶۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۴۴ صفحه
حجم
۵۶۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۴۴ صفحه