کتاب دو جستار درباره فلسفه سیاسی فمینیسم
معرفی کتاب دو جستار درباره فلسفه سیاسی فمینیسم
کتاب دو جستار درباره فلسفه سیاسی فمینیسم نوشتهٔ جین منسبریج و سوزان مولر آکین و ویل کیملیکا و ترجمهٔ نیلوفر مهدیان است و نشر نی آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب دو جستار درباره فلسفه سیاسی فمینیسم
کتاب دو جستار درباره فلسفه سیاسی فمینیسم شامل دو مقاله است که از دو کتاب مرجع فلسفه سیاسی معاصر گرفته شدهاند. مقاله اول از کتاب راهنمای فلسفه سیاسی معاصر به ویرایش روبرت ای. گودین و فیلیپ پتی گرفته شده که یکی از جامعترین کتابها در معرفی تفکرهای رایج در فلسفه سیاسی امروز به علاقهمندان این رشته است. «فمینیسم» در بخش دوم این کتاب، به نام «ایدئولوژی عمده»، در کنار لیبرالیسم، مارکسیسم، سوسیالیسم، آنارشیسم و محافظهکاری مطرح شده است. سوزان مولر اوکین، یکی از نویسندگان این مقاله، از نظریهپردازان مهم فمینیسم معاصر و مؤلف کتاب بحثبرانگیز آیا پدیده چندفرهنگی به زیان زنان است؟ و کتاب عدالت، جنسیت و خانواده، و جین منسبریج، نویسنده دیگر، مؤلف کتابهایی چون انجمنها و دموکراسی و ورای نفع شخصی است. مقاله دوم از کتاب مقدمهای بر فلسفه سیاسی معاصر به قلم ویل کیملیکا برگرفته شده است. او در این کتاب فمینیسم را بهمنزله یکی از مهمترین نظریههای فلسفه سیاسی معاصر، در کنار اختیارگرایی، برابرطلبی لیبرال، مارکسیسم و جامعهگرایی بررسی کرده است. ویل کیملیکا همچنین نویسنده کتاب لیبرالیسم، اجتماع و فرهنگ و استاد مهمان مدیر تحقیقات مرکز فلسفه و خطمشی اجتماعی در دانشگاه اوتاوا در کانادا است.
کتاب دو جستار درباره فلسفه سیاسی فمینیسم از این قرار است:
جستار اول: جین منسبریج و سوزان مولر اوکین:
فمینیسم، جنبشی سیاسی
نقد فمینیستی آثار معیار
«شخصی، سیاسی است»
بازنگری مفاهیم
اهمیت مفهوم «تفاوت»
نظریه حقوقی و سیاستهای عمومی
تفاوتها میان زنان
فمینیسم در مقام ایدئولوژی
جستار دوم: ویل کیملیکا:
۱. برابری جنسی و تبعیض جنسی
۲. عمومی و خصوصی
۳. اخلاق مراقبت
خواندن کتاب دو جستار درباره فلسفه سیاسی فمینیسم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ زنان و فلسفهٔ سیاسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دو جستار درباره فلسفه سیاسی فمینیسم
«از دیرباز تا همین اواخر قرن گذشته، بیشتر مردان نظریهپرداز از طیفهای سیاسی گوناگون، بر این باور بودند که محدودشدن زن به خانواده و تابعیت وی از شوهر، بهلحاظ عرفی و قانونی «ریشههای طبیعی» دارد و (Okin ۱۹۷۹:۲۰۰) محرومکردن زنان از حقوق مدنی و سیاسی این گونه توجیه میشد که زنان، فطرتاً برای فعالیتهای سیاسی و اقتصادی در خارج از خانه مناسب نیستند. نظریهپردازان معاصر تدریجاً فرض پستتربودن زنان نسبت به مردان را کنار گذاشته و پذیرفتهاند که به زنان نیز مانند مردان، باید همچون «موجوداتی آزاد و برابر»، قادر به تعیین حق سرنوشت خویش، و دارای حس عدالتخواهی نگریسته شود، و همچنین پذیرفتهاند که زنان به خاطر دارابودن ویژگیهای فوق آزادند که به عرصه اجتماع وارد شوند. دموکراسیهای لیبرال، بهطور مستمر قوانین ضد تبعیض تصویب کردهاند تا دسترسی زنان به تحصیل، اشتغال و مناصب سیاسی تضمین گردد.
با این حال این قوانینِ ضدتبعیض، برابری جنسی به همراه نیاوردهاند. در امریکا و کانادا، تفکیک زنان از مردان برای مشاغل کمدرآمد بهطور روزافزونی مشاهده میشود، به طوری که خطر «زنانهشدن» فقر در آن جوامع حس میشود. در داخل خانوادهها زنان، حتی اگر شغل تماموقتی در بیرون داشته باشند، بیشتر کارهای خانه را انجام میدهند ــ به این کارها اصطلاحاً «شیفت کاری دوم» زنان شاغل میگویند که هنوز بر آنان تحمیل میشود. تحقیقات نشان میدهد که حتی شوهران بیکار کمتر از زنانی که چهل ساعت در هفته بیرون کار میکنند، کار خانه انجام میدهند. بهعلاوه، خشونت خانوادگی و تجاوز جنسی بیشتر شده است. کاترین مککینون تحقیقات خود را در زمینه آثار و نتایج وضع حقوق برابر در امریکا چنین خلاصه میکند: «قانون برابری جنسی در رساندن ما زنان به آنچه که میخواستیم و جامعه به دلیل شرایط تولدمان از ما دریغ میداشت، کاملا ناموفق بوده است. ما میخواستیم از فرصت یک زندگی مولد با امنیت فیزیکی کامل، آزادی بیان، حق فردیت، و حداقل احترام و شرافت برخوردار باشیم.» (Mackinnon, ۱۹۸۷:۳۲)»
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۵۷ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۵۷ صفحه