کتاب پدیده شناسی
معرفی کتاب پدیده شناسی
کتاب پدیده شناسی نوشتهٔ ژان فرانسوا لیوتار و ترجمهٔ عبدالکریم رشیدیان است. نشر نی این کتاب را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب پدیده شناسی
ژان فرانسوا لیوتار در کتاب پدیده شناسی به بررسی مبانی فلسفی پدیدهشناسی میپردازد. این نویسنده در کتاب حاضر بهدنبال پاسخ به این پرسش است که «پدیدهشناسی چیست؟». او ابتدا به تاریخ پدیدهشناسی از «ادموند هوسرل» تا زمانهٔ خود و به بررسی گرایشهای مختلف پدیدهشناسی میپردازد؛ سپس برخی از مبانی پدیدهشناسی مانند مفهوم «منِ استعلایی» را مورد نقد قرار میدهد و در نهایت، به رابطهٔ پدیدهشناسی با پستمدرنیسم میپردازد. لیوتار معتقد است که پدیدهشناسی میتواند به فهم عمیقتر پستمدرنیسم کمک کند. بخش نخست این اثر به ادموند هوسرل میپردازد که شامل چهار بخش است. این بخشها عبارتاند از «علم ماهیات (اَیدهتیک)»، «امر استعلایی»، «جهان زندگی». در بخش دوم که «پدیدهشناسی و علوم انسانی» نام دارد، به رابطهٔ میان علوم انسانی و پدیدهشناسی و چگونگی کاربرد پدیدهشناسی در علوم انسانی پرداخته شده است. در این بخش چهار فصل را میخوانیم که عنوان آنها عبارتاند از «تعیین رابطه»، «پدیدهشناسی و روانشناسی»، «پدیدهشناسی و جامعهشناسی» و «پدیدهشناسی و تاریخ».
خواندن کتاب پدیده شناسی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به علاقهمندان به مباحث فلسفی، علوم شناختی و دانشجویان رشتهٔ فلسفه پیشنهاد میکنیم.
درباره ژان فرانسوا لیوتار
ژان فرانسوا لیوتار (Jean-François Lyotard) در ۱۰ اوت ۱۹۲۴ در ورسای چشم به جهان گشود. این نظریهپرداز ادبی از پیشگامان فلسفهٔ پستمدرن در جهان محسوب میشود. نوشتههای لیوتار در باب سیاست، عدالت و آزادی است. او در تمامی آثارش بهصورت مستقیم و غیرمستقیم به مسائل اجتماعی و اخلاقی توجه داشته است. در نگاه نخست میتوان لیوتار را فیلسوفی سیاسی دانست که به شیوههای سازماندهی و کنترل زندگی افراد بهوسیلهٔ جوامع توجه دارد و تحلیلهایش از هنر، ادبیات و فرهنگ همگی در پی فهم چگونگی این سازماندهی است. او به فعالیتهای سیاسی میپرداخت، اما دلیل شهرتش نوع چیدمان و مفصلبندی فلسفی پستمدرن و تحلیل تأثیر پستمدرنیته بر وضعیت بشری است. کارهای فکری و فلسفی او در حوزههای بسیاری از جمله موسیقی، زیباییشناسی، فیلم، سیاست و مباحث مرتبط با فضا و شهر تأثیرگذار واقع شده است. او از شخصیتهای اثرگذار فلسفهٔ قارهای معاصر بود. از جمله آثار او میتوان به «پدیدهشناسی»، «تعریف پسامدرن»، «ناانسانی» و «دگردیسنده های مارسل دوشان» اشاره کرد. ژان فرانسوا لیوتار در نهایت در ۱۳ آوریل ۱۹۹۸ در فرانسه از دنیا رفت.
درباره عبدالکریم رشیدیان
عبدالکریم رشیدیان در سال ۱۳۲۷ در دزفول به دنیا آمد. او پژوهشگر حوزهٔ فلسفه و مترجمی ایرانی است که پس از گذراندن تحصیلات اولیه و گرفتن دیپلم طبیعی در سال ۱۳۴۵ و دریافت مدرک کارشناسی شیمی در سال ۱۳۴۸ راهی فرانسه شد. دورهٔ کارشناسی و کارشناسیارشد فلسفه را در دانشگاه پاریس به اتمام رساند و دکتری فلسفه را در سال ۱۳۵۷ از دانشگاه سوربن دریافت کرد. او مدرس و عضو هیئتعلمی گروه فلسفه در دانشگاه شهید بهشتی بوده است. در سال ۱۳۸۵ برای تألیف کتاب «هوسرل در متن آثارش»، جایزهٔ کتاب سال در حوزهٔ فلسفه را دریافت کرد و کتابهای «نقد قوهٔ حکم» و «از مدرنیسم تا پستمدرنیسم» با ترجمهٔ او بهترتیب در سالهای ۱۳۷۹ و ۱۳۸۲ از سوی کتاب سال بهعنوان کتاب برگزیدهٔ تشویقی انتخاب شدند.
بخشی از کتاب پدیده شناسی
«عینیگرایی وانمود میکند که درک صرفاً «بیرونی» رفتار فردی یا جمعی نه فقط ممکن بلکه مطلوب است. عینیگرایی متذکر میشود که لازم است از تعبیرهای خودجوش از رفتار مورد مطالعه اجتناب کرد. روشن است که فهم بیواسطهای که ما از فلان دختر جوانِ به قول معروف گوشهگیر در مجلس رقص یا بازی داریم ضامن حقیقت نیست. این گونه فهمهای «بدیهی» و خودجوش در واقع ناشی از رسوبات پیچیده سرگذشت فردی یا تاریخ فرهنگ ما هستند؛ به عبارت دیگر باید مشاهدهگر را مورد مطالعه جامعهشناختی و روانشناختی قرار داد تا فهم او را فهمید. اما این دلیلی برای نابود ساختن هر گونه فهم و از خود بیگانه شدن در وادی خواسته دورکهایم نیست: این خواسته صورت مسئله را پاک و آن را لاینحل میگذارد. بین ذهنیگرایی سادهنگری که مترادف با نابودسازی هر گونه علم اجتماعی یا روانشناختی است و عینیگرایی خشنی که دست قوانینش نهایتاً از موضوعات این قوانین کوتاه است جایی برای بازنگری دادههای تبیینی که بکوشد وحدت معنای نهفته آنها را بیان کند وجود دارد. فروید این مسئله را درک کرده بود. هسته معنا یکباره به چنگ نمیآید و این دقیقاً همان نکتهای است که پدیدهشناسان بهنگام نقد دروننگری (در موافقت با عینیگرایی) بر آن تأکید میکردند. اما هنگامی که فیالمثل مونرو که به تبلیغ پدیدهشناسی روی آورده بود نوشت «فهم، بداهت بیواسطه است، در حالی که تبیین، توجیه بعدی حضور یک پدیده توسط وجود مفروض سایر پدیدههاست». آشکارا دو رویکرد غیرقابل قیاس را مقایسه میکند زیرا فهم، اگر درک بدیهی و بیواسطه معنای حرکتی باشد که قصاب توسط آن گوشتش را روی ترازو میاندازد به هیچ وجه به درد جامعهشناسی نمیخورد بلکه مضر به حال آن است، همانطور که معنای آشکار یک رؤیا همان قدر معنای پنهان آن را برای روانکاو بازگو میکند که مستور مینماید. یک جامعهشناسی تفهمی نمیتواند از چنین فهمی استفاده کند؛ سرتاسر کتاب مونرو سوء فهمی گسترده از واژه «فهمیدن» است، و این نکته هنگامی آشکار میشود که محتوای این «جامعهشناسی تفهمی» روشن شود: ممکن است (البته با نوعی سادهلوحی) دورکهایم را شقه کرد اما با چه چیزی میتوان او را جایگزین نمود؟ قبلا دیدیم که نوعی ذهنیگرایی، بیماری کودکانه پدیدهشناسی را تشکیل میدهد. بدون شک خود این بیماری میتواند از دیدگاهی جامعهشناختی مورد مطالعه قرار گیرد.»
حجم
۲۰۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۳۴ صفحه
حجم
۲۰۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۳۴ صفحه