کتاب مدرسه، جایزه، مادر
معرفی کتاب مدرسه، جایزه، مادر
کتاب مدرسه، جایزه، مادر نوشتهٔ رضا بیرامی است. انتشارات متخصصان این کتاب را منتشر کرده است.
کتاب مدرسه، جایزه، مادر
درباره کتاب مدرسه، جایزه، دربارهٔ رابطهٔ عاطفی عمیق یک کودک با مادرش و شور و اشتیاق فراوان او برای رفتن به مدرسه است. این کتاب شامل هشت قسمت است. زمان داستان مربوط به سالهای اول دههٔ شصت است و متولدین دهههای پنجاه و شصت به سرعت و سهولت بیشتری با حال و هوای داستان ارتباط برقرار کنند، به طوری که درمسیر خواندن کتاب با احساسی همچون باز شدن پنجرههایی رو به باغ خاطرات کودکی خود مواجه شوند و حسها، تجارب، لحظات و خاطراتی از آن دهه برای آنان مجدد زنده میشود. در کنار سبک ساده و روان نویسنده، این کتاب حاوی اتفاقات، لحظات و نکاتی است که برای کودکان و متولدین دهههای اخیر نیز جالب و آموزنده است. در این راستا، میتوان به ارتباط عاطفی کودک داستان با مادرش، تلاش و سختکوشیهای فراوان او برای موفقیت در ابعاد متعدد درسی و علمی برای جلب نظر مادرش و همین طور ترسها، تردیدها، چالشها و نگرانیهای شخصیت اصلی داستان اشاره کرد.
درباره انتشارات متخصصان
انتشارات متخصصان با توجه به تخصص چندین ساله در صنعت چاپ و نشر کتاب و داشتن شناخت کامل و جامع از بازار، اقدام به چاپ بالغ بر ۵۰۰۰۰۰ جلد کتاب در رشتههای ادبی شامل شعر و داستان و رمان، روانشناسی، جامعهشناسی و رشتههای مهندسی کرده است. آغاز کار انتشارات متخصصان به سال های ۸۵-۸۶ برمیگردد و در طول این سالها به واسطهٔ تجربه و شناخت پذیرای چاپ کتاب بیش از ۲۰۰۰ نویسنده بوده است.
خواندن کتاب مدرسه، جایزه، مادر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستان ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مدرسه، جایزه، مادر
«مادرم مثل همیشه در حالی که صلوات می فرستاد، کاغذ کادوی جایزه رو باز کرد. جایزه ام مثل بقیه همکلاسی هام یه کلاسور قهوه ای تیره بود ولی یه جایزه جداگانه کادو پیچ هم که سنگینی جایزه مربوط به اون بود، لای کلاسور بود. مادرم اون رو هم باز کرد ،مادرم سواد نداشت و برای او همه کتاب ها غیر از قرآن مجید، کتاب بودن، اما با دیدن جلد کتاب ها من فریاد خیلی بلندی از خوشحالی کشیدم. سه جلد از کتاب های به من بگو چرا لای اون کلاسور بود.درحالی که از دور و برم غافل شده بودم، هرسه جلد رو یه دوری زدم و مشغول خواندی جلدی شدم که مربوط به شگفتی های بدن انسان بود.این قدر خوندم و خوندم تا وقت شام شد.»
حجم
۲۶۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۶ صفحه
حجم
۲۶۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۶ صفحه
نظرات کاربران
یادبادآن روزگاران این خاطرات چقدر زیبا وساده وهمراه با عشق وعلاقه نسبت به پدرومادر ومعلمان بود.یک فلش بک به گذشته بود وقسمتی از گذشته هریک ما در دهه ۶۰ بود بسیار شیرین وجالب .
من و برد به سالها پیش انگار این اتفاقات و خودم تجربه کردم و خاطرات خودم زنده شد . سادگی بیان و احساسات کودکان نسل قدیم ارزشمندترین محتوای کتاب بود . حتما توصیه میکنم بخونید.