دانلود و خرید کتاب سی و شیش علیرضا زندی
تصویر جلد کتاب سی و شیش

کتاب سی و شیش

نویسنده:علیرضا زندی
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب سی و شیش

کتاب سی و شیش نوشتهٔ علیرضا زندی است. انتشارات روشنگران و مطالعات زنان این مجموعه داستان کوتاه، معاصر و ایرانی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب سی و شیش

کتاب سی و شیش حاوی یک مجموعه داستان کوتاه و معاصر و ایرانی به قلم علیرضا زندی است. عنوان برخی از این داستان‌ها عبارت است از «هوس»، «ناکجا»، «جنایت»، «اعتراف» و «پرِ چغد».

می‌دانیم که داستان کوتاه به داستان‌هایی گفته می‌شود که کوتاه‌تر از داستان‌های بلند باشند. داستان کوتاه دریچه‌ای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیت‌هایی و برای مدت کوتاهی باز می‌شود و به خواننده امکان می‌دهد که از این دریچه‌ها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان می‌دهد و کمتر گسترش و تحول می‌یابد. گفته می‌شود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستان‌های کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشته‌ها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونه‌ای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده می‌شود. از عناصر داستان کوتاه می‌توان به موضوع، درون‌مایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویه‌دید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.

خواندن کتاب سی و شیش را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سی و شیش

«می‌دونم هیچ کسی حرفمو باور نمی‌کنه و اگه هم با اصرار روی اون پافشاری کنم ممکنه دست آخر بر و بر نگام کنه و بره توی دلش بگه طرف پاک قاطی کرده و به سرش زده... اما ماجرایی که قصد دارم تعریف کنم عین واقعیته یعنی چیزیه که واسهٔ خود من اتفاق افتاده‌س و مسیر زندگی‌امو پاک عوض کرده‌س... نمی‌دونم چه طوری شروع کنم... نه شایدم اصلا ضرورتی برای تعریف کردن نداشته باشه و همون بهتر که واسه همیشه توی بایگانی سینه‌ام تلمبار بمونه... اما تنها انگیزه‌ای که تشویقم می‌کنه اونو سر بسته شرح بدم اینه که شاید تلنگری باشه به ذهن اون آدمایی که فکر می‌کنن همه چیز این دنیا دو دو تا چارتاس. یعنی همیشه بایستی یه رابطهٔ علت و معلولی میون حوادث حاکم باشه و اون وقت این قضیه رو که بشنون شاید دل و جرأت پیدا کنن و اگه واسه خودشون هم یه چیزای این تیپی پیش اومده از ریشخند و برچسبای جور و واجوری که جماعت بهشون می‌زنن دیگه واهمه‌ای به دل راه ندن و اونو به زبون بیارن... خب بریم سر اصل ماجرا... بذارین این طوری شروع کنم... مدتی می‌شد که من خودمو این طرف اون طرف می‌دیدم... نه شاید یه جور دیگه‌ای بگم بهتر باشه... چند وقت بود یه نفر دیگه عین خودمو توی کوچه و خیابون می‌دیدم... می‌دونید اوایل اینقدر سریع اتفاق می‌افتاد که خودم هم میون خیال و واقعیت و تصور و حقیقت به شک می‌افتادم و زودی فراموشش می‌کردم و تنها جرقه‌ای در ذهنم روشن می‌شد که عجب! این فلانی که گوشهٔ خیابون منتظر ماشین ایستاده‌س چه طور قد و بالای منو داره و یا اینکه توی اتوبوس نشسته و داره از شیشه بیرونو نگاه می‌کنه چه قدر عارض صورتش شبیه منه و یا اینکه این طور سلانه سلانه داره پیاده رو را گز می‌کنه و مغازه‌ها رو سرک می‌کشه چقدر مث من راه می‌ره... خب ممکنه بگین این که چیزی نیست خیلی‌ها توی این عالم شبیه یکی دیگه‌ان و حتی پیش اومده که مو نزنن و یا اصلا دوقلوهای هم ذات باشن... خب اولش خودم هم همین فکر و می‌کردم و زودی بی‌خیالش می‌شدم و می‌گذشتم... ولی بعداً دیدم... دیدم که این یکی فرق می‌کنه یعنی چه جوری بگم طرف خود من بود نه یه کس دیگه‌ای...»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۱۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۵

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۱۱۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۵

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۲۱,۵۰۰
تومان