دانلود و خرید کتاب آواز قوی آنتون چخوف محمد رحمانیان
تصویر جلد کتاب آواز قوی آنتون چخوف

کتاب آواز قوی آنتون چخوف

دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب آواز قوی آنتون چخوف

کتاب آواز قوی آنتون چخوف نمایشنامه‌ای نوشتهٔ محمد رحمانیان است و روشنگران و مطالعات زنان آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب آواز قوی آنتون چخوف

محمد رحمانیان، کارگردان و نمایشنامه‌نویس بنام ایران، آواز قوی آنتون چخوف را بر اساس نمایشنامهٔ آواز قو اثر آنتون چخوف نوشته است. طرح اولیه همان است که بود؛ واگویه‌های یک هنرپیشهٔ به‌جامانده در تماشاخانه‌ای تاریک. اما زمان و مکان و آدم‌ها تغییر یافته‌اند. برای مطابقت می‌توانید به یکی از ترجمه‌های متعدد این نمایشنامه ـ مثلا ترجمهٔ سرونه استپانیان (نشر توس)، مراجعه کنید.

نمایشنامهٔ اصلی آنقدر درخشان است که به هر نمایشنامه‌نویسی حق می‌دهد آوازِ قوی خودش را داشته باشد.

خواندن کتاب آواز قوی آنتون چخوف را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران نمایشنامه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب آواز قوی آنتون چخوف

«آکاردی به همراهِ تماشاگران به تالار می‌آید. المپیاد پتروونا روی یک چهارپایه نشسته، روزنامه به دست به نقطهٔ نامعلومی خیره شده. همه جا تاریک است و اگر نور چراغ قوه‌هایی که تماشاگران در دست دارند نباشد هیچ چیز و هیچ‌کس را نمی‌بینیم. بر صفحهٔ اوّل روزنامه‌ای که المپیا در دست دارد، تصویر وِسِوالد مه یر هولد و در زیر آن تصویر جسد زنی با گلویی بریده و صورتی تغییر شکل یافته. آرکادی همچنان در بلندگویش شعار می‌دهد و مردم را به دیدن نمایش فرا می‌خواند. سرانجام:

المپیا: آرکادی!

آرکادی: (شعار دادن را قطع می‌کند) بله؟

المپیا: بس کن!

آرکادی: (در بلندگو) آرکادی بس می‌کند!

المپیا: خبرو خوندی؟

آرکادی: (در بلندگو) آرکادی خبرو نخونده! (به المپیا) چه خبریو؟

المپیا: (به روزنامه اشاره می‌کند) مُرد!...کشتنش!

آرکادی: (در بلند گو) کی مُرد؟ و چه جوری کشتنش؟

المپیا: آروم‌تر! مصیبت!

آرکادی: (در بلندگو) آرکادی آرام‌تر می‌پرسد شما، بانوی بزرگوار،

دارید از یه قتل حرف می‌زنین؟

المپیا: هیجده ضربهٔ چاقو، گلوی بریده، صورتی که دیگه

صورت نیست...آره انگار یه کم شبیه قتله...

آرکادی: (دربلندگو) آخرین خبر! بازیگر بزرگ؛ المپیاپترووناکوتلیانفسکی

به صفحهٔ حوادث روزنامه‌ها علاقه‌مند شده!

المپیا: چرند نگو دلقک!

آرکادی: حالا این بخت‌برگشته که صورتشو اینجوری داغون

کردن کی هست؟

المپیا: زینایدا رایخ!

آرکادی: (در بلندگو) زینایدا رایخ! زینایدا رایخ! زنی که بدل به یک

جسد شد! بشتابید! هیجده ضربهٔ چاقو! بشتابید! زینایدا رایخ! زینایدا رایخ! (به المپیا:) اصلا کی هست؟»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۶۳ صفحه

حجم

۴۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۶۳ صفحه

قیمت:
۱۷,۵۰۰
تومان