دانلود و خرید کتاب مینیاتور صدای سم اسب ها محمد رحمانیان
تصویر جلد کتاب مینیاتور صدای سم اسب ها

کتاب مینیاتور صدای سم اسب ها

معرفی کتاب مینیاتور صدای سم اسب ها

کتاب مینیاتور صدای سم اسب ها چهار نمایشنامه نوشتهٔ محمد رحمانیان و محمدحسین نظری حائل و میثم سرآبادانی است و انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است. این کتاب جلد دوازدهم از مجموعهٔ بچه‌های مسجد است.

درباره کتاب مینیاتور صدای سم اسب ها

نمایشنامه، به‌عنوان یکی از ارکان اصلی شکل‌گیری هر اثر نمایشی، همواره دارای اهمیت و جایگاهی ویژه در دنیای نمایش بوده است؛ زیرا نمایشنامه در اصل نقشهٔ راه برای گروه‌های نمایشی محسوب می‌شود؛ مسیری که اگر به‌درستی نمایشنامه‌نویس آن را تدوین کرده باشد، می‌تواند انرژی و توان گروه را به‌خوبی منسجم کند و آن را به‌سوی هدف نهایی پیش ببرد.

دفتر تئاتر مردمی بچه‌های مسجد حوزه هنری، با توجه به این امر مهم و به‌منظور تولید محتوای نمایش برای گروه‌های اجرایی، به تهیه و انتشار مجموعه نمایشنامه‌های بچه‌های مسجد اقدام کرده است.

مهم‌ترین ویژگی نمایشنامه‌های گردآوری‌شده در این مجموعه، علاوه بر دارا بودن محتوا و مضمون دینی و مذهبی، هماهنگی و تناسب این آثار با فضا، امکانات و شرایط مسجد و گروه‌های مسجدی به لحاظ اجرایی است.

کتاب مینیاتور صدای سم اسب ها شامل چهار نمایشنامه از این قرار است:

شربت نذری

مینیاتور صدای سُم اسب‌ها

دوستی ابدی

سَحر عاشقی

خواندن کتاب مینیاتور صدای سم اسب ها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این نمایشنامه را به گروه‌های تئاتری که در مسجد فعالیت می‌کنند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب مینیاتور صدای سم اسب ها

«مهرداد: سلام. کجاست عمو؟

مرد: علیک سلام عمو جان. نمی‌دونم، همون‌جا یه گوشه‌ای گذاشتم.

مهرداد: (نایلون سیاه را پیدا می‌کند.) اینجاست. پیداش کردم.

مرد: دستت درد نکنه عمو جان. یه کم آرده. خانومم نذر کرده ببرم روستاشون، اونجا حلوا درست کنن. یه کم کار داشتم بیرون. گفتم بذارم اینجا جاش امن باشه.

مهرداد: نذرتون قبول عمو جان.

مرد: زنده باشی پسرم. ممنونم. خدا نگهدار.

(مرد خارج می‌شود و بچه‌ها با او خداحافظی می‌کنند.)

امیر: بچه‌ها، عمو علی مسجدبان چرا امروز نیست؟

سجاد: بابام می‌گفت پسرش چند روزه مریض شده. درگیر کارهای بیمارستانشه.

مهرداد: ان‌شاءالله خدا بهش سلامتی بده!

سجاد: الهی آمین!

امیر: سجاد، شکر رو بیار تو آب داغ حل کنیم.

سجاد: مگه می‌خوایم چایی بدیم که تو آب داغ حل کنیم؟ شربت باید خنک باشه.

مهرداد: آی‌کیو، شکر رو توی یه ظرف کوچیک آب داغ حل می‌کنن، بعد می‌ریزن توی یه ظرف بزرگ آب سرد. شکر توی آب سرد سخت حل می‌شه.

سجاد: خوب بابا دانشمند... من دستم بنده. خودت برو بیار.

(امیر دنبال شکر می‌گردد.)

مهرداد: اون یخ‌ها رو هم ان‌قدر ریزریز نکن، زود آب می‌شه.

سجاد: می‌شه ادای سرآشپزها رو درنیاری؟

امیر: بچه‌ها شکر کجاست؟

سجاد: تو نایلون مشکی اونجا.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

حجم

۴۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰
۵۰%
تومان