دانلود و خرید کتاب مهرجویی، کارنامه چهل ساله داریوش مهرجویی
تصویر جلد کتاب مهرجویی، کارنامه چهل ساله

کتاب مهرجویی، کارنامه چهل ساله

معرفی کتاب مهرجویی، کارنامه چهل ساله

کتاب مهرجویی، کارنامه چهل ساله گفت‌و‌گوی مانی حقیقی با داریوش مهرجویی است که نشر گیلگمش آن را منتشر کرده است. این کتاب یکی از بهترین منابع برای شناخت مهرجویی و آثار اوست و آنچه بر او در چهل سال فعالیتش گذشت. نکته‌سنجی‌ها و شوخ‌طبعی‌های مهرجویی در سرتاسر این کتاب به جذابیت آن افزوده است.

درباره کتاب مهرجویی، کارنامه چهل ساله

بخش عمده‌ای از گفت‌وگوی مهرجویی و حقیقی در تابستان ۱۳۸۵ انجام شد، هنگامی که داریوش مهرجویی در مراحل پایانی ساخت سنتوری بود. هدف اصلی مانی حقیقی از این گفت‌وگو ساختن فیلم مستندی بود دربارهٔ زندگی و فیلم‌های مهرجویی؛ فیلمی که با تأخیری چندساله، سرانجام در ۱۳۹۰ به پایان رسید و تحت عنوان مهرجویی، کارنامهٔ چهل‌ساله آمادهٔ نمایش شد. ولی کارنامهٔ داریوش مهرجویی ــ شامل بیش از سی فیلم کوتاه و بلند، چندین فیلم‌نامهٔ ساخته‌نشده و چند رمان و تحقیق و ترجمه، در قاموس یک فیلم مستندِ حداکثر دوساعته نمی‌گنجید، بنابراین ایدهٔ تنظیم آن گفت‌وگو در قالب این کتاب درآمد.

هنگامی که این گفت‌وگو انجام می‌شد، داریوش مهرجویی، مشغول سروکله زدن دربارهٔ فیلم سنتوری با مسئولان ادارهٔ سانسور فیلم در وزارت ارشاد بود. مهرجویی در آن کشمکش شکست خورد و فیلم سنتوری که امروز بزرگ‌ترین دستاورد دوران متأخر کارنامهٔ او به حساب می‌آید، هرگز روی پردهٔ سینماهای ایران به نمایش درنیامد. در پی این فاجعه، مسیر کار (و زندگی) داریوش مهرجویی یکسر دگرگون شد، همان‌طور که پیش‌تر توقیف چندین‌سالهٔ بانو (و پیش از آن، دایرهٔ مینا) دگرگونی مشابهی را در طرز فکر و شکل کار او رقم زده بود.

مرحلهٔ متأخر سینمای مهرجویی با فیلم کوتاه و مطلقاً درخشان دختردایی گم شده آغاز می‌شود، با توقیف سنتوری به خشم و تلخی اسف‌باری آغشته می‌شود و به مجموعهٔ چشم‌گیری از فیلم‌هایی یکسره شخصی و بی‌ارتباط به هم می‌انجامد: آسمان محبوب، نارنجی‌پوش، چه خوبه که برگشتی، اشباح و لامینور. حقیقی فرصت نکرد در مورد این فیلم‌ها با مهرجویی صحبت کند. 

بنابراین اسامی فیلم‌هایی که در کتاب مهرجویی، کارنامه چهل ساله می‌خوانید و حقیقی دربارهٔ آن‌ها از مهرجویی پرسیده، در فهرست کتاب بدین ترتیب ذکر شده است:

فصل یک: الماس ۳۳

فصل دو: گاو، آقای هالو، پستچی، دایرهٔ مینا

فصل سه: مدرسه‌ای که می‌رفتیم، الموت، سفر به سرزمین آرتور رمبو

فصل چهار: اجاره‌نشین‌ها، شیرک

فصل پنج: هامون

فصل شش: بانو، سارا، پری، لیلا

فصل هفت: درخت گلابی

فصل هشت: دختردایی گم شده، میکس، بمانی

فصل نُه: مهمان مامان، سنتوری

خواندن کتاب مهرجویی، کارنامه چهل ساله را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران آثار و زندگی داریوش مهرجویی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب مهرجویی، کارنامه چهل ساله

«-دربارهٔ اجاره‌نشین‌ها و بانو که صحبت می‌کردیم، بحث تعبیرهای کج‌وکوله و پارانوییکی بود که از آن فیلم‌ها شد، و این سوءتفاهم که آدم‌های این فیلم‌ها سمبل اقشار یا شخصیت‌های مختلف جامعهٔ معاصر ایران هستند. دربارهٔ دایرهٔ مینا و میکس و بمانی هم که گفتید چه‌طور همه مشتاق تعمیم دادن ویژگی‌های شخصیت‌های این فیلم‌ها به خودشان بوده‌اند. آیا بعد از اکران مهمان مامان پیش آمد که بگویند خانهٔ باصفای این زنِ دوست‌داشتنی سمبلِ مملکت است و خیلی ممنون آقای مهرجویی که مردم کشورتان را این‌قدر دلپذیر و پُر از مهر و صفا تصویر کرده‌اید؟

نه! کسی تا حالا این یکی را به خودش یا به هیچ‌کس و هیچ‌چیز دیگری تعمیم نداده!

-اگر مهمان مامان را با اجاره‌نشین‌ها و بانو مقایسه کنیم، متوجه تفاوت فاحشی در نگاه شما به شخصیت‌های این فیلم‌ها می‌شویم. اغلب آدم‌هایی که در اجاره‌نشین‌ها و بانو دور هم جمع شده‌اند آدم‌های سودجو و خودخواه و فرصت‌طلبی هستند. ولی آدم‌های مهمان مامان، علی‌رغم ضعف‌ها و محدودیت‌های‌شان، در نهایت آدم‌های فوق‌العاده دوست‌داشتنی و مهربانی هستند. آیا این صرفاً اقتضای داستانی بود که تعریف می‌کردید، یا فکر می‌کنید نوع نگاه‌تان به مردم کلاً عوض شده؟

والا، این داستان مال آقای هوشنگ مرادی کرمانی است. یک روز با من تماس گرفت و گفت داستانی نوشته‌ام که فکر می‌کنم خیلی به درد شما می‌خورد و در واقع قصه را با توجه به فیلم اجاره‌نشین‌ها نوشته‌ام. داستان را گرفتم و خواندم و دیدم بد نیست و مایه‌هایی دارد. شروع کردیم به نوشتن متن یک مینی‌سریال شش‌قسمتی برای تلویزیون و دو سه سالی طول کشید تا بالاخره به نتیجه رسید. اجاره‌نشین‌ها انگار انگیزهٔ اصلی نگارش داستان برای آقای مرادی کرمانی بوده و شباهتش به همین دلیل آشکار است، ولی تصور می‌کنم در مهمان مامان وجه خاصی از اجاره‌نشین‌ها را آورده‌ایم و رویش مانور داده‌ایم. انگار سکانس مهمانی آن فیلم را بزرگ کرده‌ایم و گسترش داده‌ایم. از این جهت برای خودم جالب بود که چه‌طور می‌شود فقط روی یک موضوع یا تم متمرکز شد و درام را از دل آن بیرون کشید. این داستان چنین فرصتی به ما می‌داد. در قیاس با بانو هم باید بگویم که موضوع فرق دارد. فقط از نظر تعدد آدم‌ها و جمع شدن‌شان در یک مکان ممکن است شباهت‌هایی بین این دو فیلم وجود داشته باشد.

-صحبتش را که کردیم. من همچنان معتقدم که نگاه شما به شخصیت‌های طبقهٔ محروم در بانو نگاه پُر از شک‌وتردید و بدبینانه‌ای است که…

این‌طور نیست! الآن خودِ تو هم باز داری موضوع را تعمیم می‌دهی. ما در بانو اصلاً بحث طبقهٔ محروم نداشتیم؛ شخصیت‌های آن فیلم یکی قربان‌سالار است با آن گذشتهٔ خاص خودش که قربانی جامعه و تاریخ است، یک دختر جوان و بچهٔ کوچکش که مثل فرشته‌اند، هاجر که زن مغروری است و شوهرش هم که باغبان است و خیلی آدم صاف‌وساده‌ای است. اصلاً قبول ندارم که این‌ها آدم‌های شروری هستند. از نظر ظاهر و سرووضع و لباس پوشیدن‌شان می‌شود به این نتیجه رسید که فقیرند، ولی هر کدام‌شان از لحاظ شخصیتی برای خودشان ویژگی‌های والایی دارند و الآن در چنین موقعیت ناجوری قرار گرفته‌اند. مثلاً شخصیتی که سیما تیرانداز بازی کرده، زن جوان زیبا و معصومی است که بچهٔ کوچکی هم بغلش است و مدام هم دارد به بانو می‌رسد و کمکش می‌کند. چرا این‌قدر موضوع را تک‌بُعدی می‌بینی؟ از یک طرف می‌شود گفت که این‌ها فرشته‌هایی در لباس‌های این‌چنینی هستند که دور بانو را گرفته‌اند. حتی قربان‌سالار هم به تعبیری فرشته است که آن‌همه نگران بانوست و غذاهای آن‌چنانی می‌پزد و میزهای مجلل می‌چیند و قصد شاد کردن بانو را دارد. نمی‌دانم چرا همه فکر کردند این‌ها یک مشت دژخیم از طبقهٔ پست و فرودست اجتماع هستند که آمده‌اند خون بانو را بمکند و از هستی ساقطش کنند!»

کاربر 7250475
۱۴۰۲/۱۰/۱۳

خوب

حجم

۱٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۵۵ صفحه

حجم

۱٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۵۵ صفحه

قیمت:
۱۰۸,۰۰۰
۵۴,۰۰۰
۵۰%
تومان