کتاب فیل دریایی و قهرمان بیس بال

کتاب الکترونیکی فیل دریایی و قهرمان بیس بال نوشتۀ بن لوری و ترجمۀ اسدالله امرایی است و انتشارات دنیای اقتصاد تابان آن را منتشر کرده است. کتاب فیل دریایی و قهرمان بیس بال، داستان قهرمان بیس‌بالی است که با وجود قهرمانی در همۀ مسابقات احساس می‌کند چیزی در زندگی کم دارد.

درباره کتاب فیل دریایی و قهرمان بیس بال

یافتن بهترین کتاب کودک یکی از مشغله‌های ذهنی والدین محسوب می‌شود. چرا که کودکان با کمک کتاب‌های کودکانه می‌توانند به درک و رشد بهتری برسند. زمانی که صبحت از خرید کتاب کودک می‌شود منظور فقط کتاب داستان کودک یا کتاب قصه‌های کودکانه نیست، بلکه این مجموعه کتاب شعر کودک، کتاب علمی کودک و... را هم در برمی‌گیرد که بسیار مهم هستند.

قبل از هر اقدامی باید بدانید برای چه کسانی می‌خواهید کتاب بخرید و بر اساس گروه سنی او اقدام کنید. به‌عنوان‌مثال اگر برای کودکی۱۰ ساله دنبال کتاب هستید، با جست‌وجوی بهترین کتاب برای کودکانه ۱۰ساله می‌توانید مشکل خود را حل کنید؛ اما فراموش نکنید گروه سنی کتاب‌های کودک بسیار مهم است. در مجموع، کتاب کودک با تصویر بسیار مورد استقبال قرار می‌گیرد. چرا که رنگ‌ها کودکان را به خود جذب می‌کنند. در ادامه با این تقسیم‌بندی گروه سنی کودکان آشنا می‌شوید:

گروه الف: سال‌های قبل از دبستان

گروه ب: کلاس‌های اول، دوم و سوم دبستان

گروه ج: کلاس‌های چهارم، پنجم و ششم دبستان

کتاب فیل دریایی و قهرمان بیس بال دربارۀ ورزشکار بزرگی است که همواره در مسابقه‌هایش برنده می‌شود؛ اما قهرمان بیس بال، هیچ‌وقت خوشحال نیست، هیچ‌چیز توی زندگی راضی‌اش نمی‌کند. یک روز، غمگین و دمغ به باغ وحش سر می‌زند و چشمش به یک فیل دریایی می‌افتد. او مجذوب آن حیوان می‌شود و زندگی قهرمان بعد از دیدن فیل دریایی برای همیشه عوض می‌شود...

کتاب فیل دریایی و قهرمان بیس بال را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای گروه سنی ب و ج مناسب است.

بخشی از کتاب فیل دریایی و قهرمان بیس بال

«روزی روزگاری قهرمان بیس‌بالی بود. در همه دوره‌های مسابقه‌ها بازی کرده بود و پول خیلی خیلی زیادی به دست آورد. مردم از سراسر دنیا می‌آمدند تا بازی او را تماشا کنند. اما بازیکن خیلی غمگین بود. کسی دلیل اندوه او را نمی‌دانست. شب‌ها توی اتاق خودش می‌نشست یا در اتاق هتل، اگر تیمش در زاه بود از پنجره به آسمان چشم می‌دوخت و آه می‌کشید.

می‌گفت: «در زندگی چی کم دارم؟»

بعد، یک روز قهرمان ما به باغ‌وحش رفت و تک‌تک حیوان‌ها را تماشا کرد.

شیرها و ببرها و زرافه‌ها و فیل‌ها را دید....»