دانلود و خرید کتاب پیشگویی پیشگوی دیوانه دویکا رنگاچری ترجمه شهلا انتظاریان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب پیشگویی پیشگوی دیوانه اثر دویکا رنگاچری

کتاب پیشگویی پیشگوی دیوانه

معرفی کتاب پیشگویی پیشگوی دیوانه

کتاب پیشگویی پیشگوی دیوانه نوشتهٔ دویکا رنگاچری و ترجمهٔ شهلا انتظاریان است. نشر قطره این رمان معاصر هندی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب پیشگویی پیشگوی دیوانه

گفته شده است که در تاریخ از «هارشا» به‌عنوان شاهی مقتدر یاد شده که بیش از ۴۰ سال تقریباً بر تمام شمال هند حکومت کرده است. هارشا، پسر کوچک‌تر «شاه تانسر» در ۱۶سالگی حاکم «تانسر» و نیز «کاناج» شد و پس از آن قدرتمندترین پادشاهی را در شمال هندوستان تشکیل داد، اما او به چه بهایی بر تخت شاهی نشست؟ کتاب پیشگویی پیشگوی دیوانه حاوی رمانی است که داستان آن از دوران شاد کودکی «هارشا» و خواهر و برادرش آغاز می‌شود. آن‌ها در قصر «تانسر»، مرکز حکومت «شاه تانسر» زندگی می‌کنند. با ازدواج خواهر هارشا که «راجاسری» نام دارد، اوضاع به‌کلی دگرگون می‌شود. آیا این ازدواج چنانکه «پیشگوی پیر دیوانه» پیشگویی کرده، شوم است؟ برای چه کسی شوم است؟ راجاسری بر سر دوراهی است؛ آیا به‌راستی هارشا برادری دلسوز برای او است یا جوانی دوراندیش و حسابگر که حاضر نیست چیزی برای دست‌یافتن او به تخت شاهی سد راهش شود؟ هر چیزی و به هر قیمتی، حتی قتل. این رمان را بخوانید تا بدانید. زاویه‌ٔ دید این رمان، سوم‌شخصِ دانای کل است.

خواندن کتاب پیشگویی پیشگوی دیوانه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر هندوستان و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب پیشگویی پیشگوی دیوانه

«پرسشی مهم و اساسی برای مسئولین و دست‌اندرکاران حکومت کاناج مطرح بود و آن این‌که آیا باید تخت سلطنت را به شاه جوان تانسر بسپارند یا خیر؟ مرگ گراهاوارمان نه‌تنها درباریان بلکه عدهٔ فراوانی از مردم را متحیر کرده بود. نبود رئیس و رهبر برای قلمرو کاناج، خطرناک و نگران‌کننده بود.

تخت سلطنت کاناج میراثی ساده و سهل نبود و بسیاری به کاناج نه‌تنها به دلیل موقعیت استراتژیک آن بلکه به دلیل آوازه‌اش، طمع داشتند. از هنگام مرگ پدر گراهاوارمان، درباریان با مشکلات فراوانی درگیر بودند. بزرگ‌ترین پسر شاه، گراهاوارمان، به جای پدر نشسته و با موفقیت با افراد سرکش کنار آمده و این اطمینان را به همه داده بود که کاناج مثل همیشه پایدار و کامروا باقی خواهد ماند. مردم به او اعتماد داشتند و در حقیقت مدیریت او را حتی بهتر از پدرش می‌دانستند. علاوه برآن، گراهاوارمان با اتحاد عاقلانه با سایر شاهان از جمله شاه تانسر، کاناج را از قدرتی که داشت، به موقعیتی به مراتب بالاتر رسانده بود. سپس او مرزهای کاناج را تعیین و با قرار دادن سربازانی در آنها، منطقه را نفوذناپذیر کرده بود. اما اکنون موقعیت آن قلمرو بدون وجود حاکم و سکان‌دار، نه‌تنها متزلزل بود بلکه در آن قتل‌های بسیار فجیعی نیز صورت می‌گرفت. دواگوپتا زیر پوشش شب به آن‌جا حمله کرده و به طور غیرمنتظره نگهبانان قصر را گرفته و تقریباً پیش از آنکه شست کسی خبردار شود، به خوابگاه‌های داخل آمده بود. بعد گراهاوارمان را که در خوابی عمیق فرو رفته بود، در رختخوابش سلاخی کرده و راجاسری گیج ومات و ملازمانش را در حالی به سیاه‌چال برده بود که فریاد می‌کشیدند. دو تن از برادران گراهاوارمان نیز مثل او کشته شده بودند و از سومی نیز هیچ خبری نبود. شاید او موفق به فرار شده بود. شاید هم او یکی از بی‌شمار افراد غیرقابل شناسایی و بدن‌های قطعه‌قطعه‌شده‌ای بود که پس از قتل‌عام در راهروهای قصر افتاده بودند.

حالا هارشا آمده بود، برادرزن آن شاه فقید، برادر ملکهٔ محبوب آن‌ها. هیچ خویشاوند مذکر دیگری نبود که تخت را به او بسپارند مگر آن برادر گم‌شدهٔ گراهاوارمان که از زنده یا مرده‌اش خبری نبود. آیا باید منتظر می‌ماندند تا او آفتابی شود یا باید تخت را به هارشا می‌سپردند؟ تا چه مدتی باید صبر می‌کردند و آیا تا آن موقع کاناج باید بدون حاکم می‌ماند؟ تا چه مدتی شاهنشاه یا قوم هوناس باید از مزایای قلمرو آنان بهره‌مند می‌شدند یا آن را مورد تاخت‌وتاز قرار می‌دادند؟»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۸۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

حجم

۸۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

قیمت:
۴۸,۰۰۰
تومان