کتاب شرلوک هولمز در ترانه های ممنوعه
معرفی کتاب شرلوک هولمز در ترانه های ممنوعه
کتاب «شرلوک هولمز در ترانه های ممنوعه» نوشتۀ ابراهیم رها است و نشر مون آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب شرلوک هولمز در ترانه های ممنوعه
داستان کتاب شرلوک هولمز در ترانه های ممنوعه با نمایی از دفتر شرلوک هلمز و دکتر واتسون آغاز میشود. هلمز که منتظر واتسون مانده است شروع میکند به پیپکشیدن اما کمی بعد برای اینکه صاحبخانه اعتراض نکند پنجره را باز میکند. اینجاست که برخلاف همیشه صدای دلنشینی به گوشش میخورد. آهنگ «مرا ببوس» است که از خانۀ همسایه شنیده میشود. هلمز غرق در این آهنگ زیبا است که دکتر واتسون سر میرسد و لذت شنیدن کامل اثر از دستش میرود.
آنها بیمعطلی به سراغ پروندۀ جدید میروند. پروندۀ مرگ مشکوک یک دخترخانم جوان که از قضا یک ماهی بود که همین آهنگ را هم با خودش زمزمه میکرد. هلمز برای اینکه دکتر واتسون دقت و انگیزۀ بیشتری نسبت به پرونده داشته باشد به او میگوید که شعر این آهنگ سیاسی است. در این قسمت است که نویسنده فرصتی پیدا میکند تا گذری بر اتفاقات سیاسی ایران داشته باشد. دکتر واتسون در مورد دکتر مصدق میگوید که چرا ایرانیها با هر نخستوزیر بهدردبخوری که دارند، اینقدر بد تا میکنند؟ حالا وقت آن رسیده است که هلمز و دکتر واتسون سراغ یک پروندۀ احتمالاً سیاسی بروند.
شرلوک هولمز در ترانههای ممنوعه چهارمین و آخرین جلد از مجموعۀ شرلوک هلمز است که از زاویۀ طنز به مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعهٔ ایران در اوایل دههٔ ۵۰ میپردازد. این مجموعۀ ۴جلدی داستان بلند طنز با محوریت شخصیت اصلی آن یعنی شرلوک هولمز است. شرلوک هولمز و دکتر واتسون که پروندههای پیچیده قتل را حل میکردند، در این سفرِ زمانی سر از تهران درآوردند و ضمن رسیدگی به پروندههای ایرانیان، درگیر مسائل اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی ایران در آن زمان هم شدند. هر کدام از این ۴ جلد در عین اینکه یک کتاب کامل هستند، بخشی از یک داستان بلند هم هستند که آن را به یک اثر متفاوت و جذاب تبدیل کرده است.
خواندن کتاب شرلوک هولمز در ترانه های ممنوعه را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران کتابهای طنز ایرانی و فارسی پیشنهاد می کنیم.
درباره ابراهیم رها
علی میرمیرانی طنزنویس، داستاننویس، فیلمنامهنویس، و برنامهساز جوان ایرانی است که آثارش را با نام ابراهیم رها مینویسد. او متولد بیستم آبانماه ۱۳۵۰ است. «شبنشینی در جهنم»، «از اون بالا کفتر میآیه»، «قورمه سبزی»، «عمو جان استالین»، «مردان و زنان مردمآزار»، «پرتوپلا» و «فرهنگ طنز پسکوچه» از دیگر آثار او بهشمار میروند.
بخشی از کتاب شرلوک هولمز در ترانه های ممنوعه
«دکتر واتسون ابتدا یک نطق کوتاه سرپایی برای سیمین خانم درمورد لیموشیرین و پرتقال ایراد کرد و بعد درحالیکه چنان میخندید که در مسیر، هِرّه میرفت و کرّه را برمیگشت، شرلوک شرلوکگویان پلهها را بالا آمد و در همان حال گذر از راهپله از زرنگیاش گفت که یکی دو نارنگی زده و خراب را، بهرغم چینش خاص میوهفروش، برنداشته و آنها را با زبردستی جدا کرده است! صحبت واتسون از فتحالفتوحش در باب نارنگی ترانه را خراب کرد. ترانهای که هولمز دربارهٔ دستگاه پخشش زیر لب گفت یک گرامافون توپاز قدیمی است و پنجره را بست و با تأسفی ازلی خیره شد به دستیار محترمش. دکتر واتسون دلیل این نگاه دوست دیرینش را درک نکرد. آن دو رفقای قدیمی بودند اما زندگیشان پر از عدم درک متقابل. در واقع این دو نفر دقیقاً گزارهٔ نقیض بودند برای آنکه دوستیها براساس تفاهم و ادراک دوطرفه شکل میگیرد!»
«هولمز این نکته را از آن جهت بیان کرد که میدانست برای واتسون جالب است؛ اما دلیل واقعیاش این بود که میخواست او بیشتر حواسش روی پرونده و محتوای آن متمرکز شود تا نکتهای ناگفته نماند. اتفاقاً ترفند کارآگاه بریتانیایی مؤثر واقع شد. دکتر واتسون که مدتی بود پرسشهای متعددی درمورد مصدق میپرسید، با شنیدن اسم نخستوزیر سابق ایران توجهش جلب شد. چند لحظهای از پرونده فاصله گرفت و آن حالت عجیب خیمهزده روی کاغذها را تغییر داد و ایستاد. حالا او هم مثل دوستش به پنجره خیره شده بود.»
حجم
۹۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۹۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
نظرات کاربران
متاسفانه به جذابیت قسمت های قبلی نبود ولی به عنوان یک جمع بندی، قابل قبول هست. به شخصه نقطه اوج این داستان رو کتاب "شرلوک هلمز و قیصر" میدونم
راستش کتاب برای من خیلی جذاب نبود ولی این از زحمت نویسندهی کتاب کم نمیکنه. ممنون از ابراهیم رها عزیز برای نقدشون از این موضوع.