کتاب یک فیلم، یک جهان؛ اسکله
معرفی کتاب یک فیلم، یک جهان؛ اسکله
کتاب یک فیلم، یک جهان؛ اسکله نوشتهٔ کریس دارک و ترجمهٔ شایان کریمی است و انتشارات خوب آن را منتشر کرده است. کریس دارک در این کتاب فیلم اسکله اثر ماندگار کریس مارکر را بررسی میکند و آن را به وسعت یک جهان میبیند.
درباره مجموعه یک فیلم یک جهان
مجموعه «یک فیلم، یک جهان» مشتمل بر تکنگاریهایی است دربارهٔ فیلمهای نامی و اثرگذار تاریخ سینما. در انتخاب این کتابها، نه فیلمهایی خاص و سلیقهای مشخص بلکه اهمیت فیلم و کتاب مد نظر در اولویت است و از میان چندینوچند مجموعهٔ کتاب انگلیسی و فرانسوی، آثاری برگزیده میشوند که تا حد ممکن با تاریخ کتابهای سینمایی ایران نسبتی داشته باشند و جای خالی آنها حس شود؛ البته در مواردی نیز که کتاب دلخواه موجود نیست، کتابی مختص این مجموعه تدوین میشود.
هر کتابی از مجموعهٔ «یک فیلم، یک جهان» درصدد است «فیلم» مورد مطالعهاش را به وسعت یک «جهان» ببیند.
درباره کتاب یک فیلم، یک جهان؛ اسکله
اسکله فیلمی علمی-تخیلی و فرانسوی به کارگردانی کریس مارکر و محصول سال ۱۹۶۲ میلادی است. این فیلم از مجموعهای از عکسهای ثابت تشکیل شده است و روایتگر داستانی پسا-رستاخیزی با موضوع سفر در زمان است.
اسکله الهامبخش ساخت فیلم ۱۲ میمون، در سال ۱۹۹۵ بود.
خواندن کتاب یک فیلم، یک جهان؛ اسکله را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به سینما و نقدهای سینمایی مخاطبان این کتاب و این مجموعهاند.
بخشی از کتاب یک فیلم، یک جهان؛ اسکله
«مارکر در سال ۱۹۶۲، که ماه مه دوستداشتنی را فیلمبرداری و کار روی اسکله را شروع کرد، چهلویک ساله شد و او را پیشاپیش در مقام نویسنده و کارگردانی مشهور میشناختند. اولین حضور پساجنگیاش در سال ۱۹۶۴ در قالب واژگان بود و در طول دههٔ بعد، نویسندهای شد پرکار در نوشتن ریویو، جستار، شعر و داستان که غالباً در ماهنامهٔ کاتولیک و دارای تمایلات چپی اسپری منتشر میشدند. همزمان برای ادیسیون دو سُویْناشر اسپریدر مقام ویراستارِ مشاور، طراح کتاب و مترجم عناوین انگلیسیزبان کار میکرد. سُویْ همچنین نُه کتاب از او چاپ کرد؛ شامل دو جلد کتاب کامنتری فیلمها (چاپ ۱۹۶۱ و ۱۹۶۷) که مملو از تصاویر بودند، جستاری انتقادی دربارهٔ ژان ژیرودوی نویسنده (چاپ ۱۹۵۱)، و تنها رمانش، دل بیغلوغش (۱۹۴۹)، که مؤلفههای آن داستان اسکله را نوید میدهند.
پیوند نویسندگی و فیلمسازی در تحول خلاقهٔ مارکر شایستهٔ تأکید است؛ گرچه باید بگوییم او در مقام نویسنده شروع به کار کرد و در پی آن به سینما روی آورد، بدین معنا که یک فعالیت جای فعالیتی دیگر را گرفت یا آن را کنار زد، اما مادامی که کار سینمایی را به کار ادبی ترجیح داد، دقیقاً همین مهارتش در مقام ادیبی صاحبسبک بود که رویکردش را به سینما متمایز کرد. تا بدان جا که سایر فیلمسازان از او در مقام کامنترینویس کمک میگرفتندمارکر از ده فیلم کوتاه تا نیمهبلندی که بین سالهای ۱۹۵۲ تا ۱۹۶۲ در آنها همکاری کرد برای هفتتاشان کامنتری نوشتو منتقدان بر آن شدند که دستهبندی جدیدی برای توصیف آثارش نیاز است. آندره بازَن با وامگیری از ژان ویگو که فیلمش، دربارهٔ نیس (۱۹۳۰)، را «نقطهٔ دید مستند» صورتبندی کرد، نامهای از سیبریا را «‘جستار’ ادبی» ای برشمرد «که توأمان تاریخی و سیاسی، و نیز به قلم یک شاعر است».
شش فیلمی که مارکر تا سال ۱۹۶۲ ساخت از هویتی بیمانند در سینمای پساجنگی فرانسه برخوردار بودند؛ همانگونه که ریچارد رود میگوید، «مونتنیِ ۱ به ۱/۳۳». مارکر از آزادیای که جستار برای صدای نویسنده فراهم میآورد نهایت بهره را برد تا از رهگذر سیاقهای گوناگونْ مارپیچوار حرکت کند؛ لحظهای بسیار جدی و لحظهٔ بعد سرزنده؛ استقرار عقاید شخصی در برابر تحلیل سیاسی؛ فهرستسازی، یادداشتبرداری و مشاهدهٔ زندگی گیاهی و جانوری، گویی در حال نوشتن نامهای به یک دوست است و در آن از شگفتیها و تلخکامیهای گوشههای جهان مینویسد. از این رو، کامنتریهای «دلربا، جنونآمیز و بسیار ادبی...» مارکر شایستهٔ اصطلاح «جستار» ند («مالرو بهعلاوهٔ ژیرودو تقسیم بر x»). و البته اصطلاح جستار میتواند وصلهٔ تن، شاید حتی در گذر زمان بسیار تجویزی شود و نهایتاً تنوع گیجکنندهٔ سینمای مارکر را در حصار ژانریِ «فیلمجستار» مهار کند؛ چرا که اگر فقط یک فیلمساز وجود داشت که گویی آثارش برای مقاومت در برابر دستهبندیهای تثبیتشده طراحی شده، او مارکر بود؛ برای نمونه «فوتورمان» خواندن اسکله قطعاً خودش لطیفهای دربارهٔ شهوت طبقهبندیکردن است. فرقی نداشت که بنویسد، عکس بگیرد یا فیلم بسازدیا بنویسد و عکس بگیرد و فیلم بسازدچنین فعالیتهایی شور فراگیرش را برای دیدن جهان بازتاب میدادند. مارکر به جاهای زیادی سفر میکرد و نخستین فیلمهایش را میتوان همچون مُهرهای زیاد پاسپورت یک جهانگرد خوانش کرد: هلسینکی برای بازیهای المپیک ۱۹۵۲ در المپیا ۵۲ (۱۹۵۲)؛ چینِ دورهٔ مائو برای یکشنبه در پکن؛ اتحاد جماهیر شوروی برای نامهای از سیبریا؛ اسرائیل نوباوه برای شرح یک نبرد (۱۹۶۰)؛ و کوبای پساانقلابی برای کوبا آری!»
حجم
۸۰۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۸۰۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه