دانلود و خرید کتاب گذر نفیسه مرادی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب گذر اثر نفیسه مرادی

کتاب گذر

نویسنده:نفیسه مرادی
انتشارات:نشر نیماژ
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب گذر

کتاب گذر داستانی بلند و رمزآلود و نمادین نوشتهٔ نفیسه مرادی است و نشر نیماژ آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب گذر

مهشاد مرده است. جسدش در وان حمام خانه‌اش پیدا شده و در طول رمان، دوست مهشاد، فرانک در پی کشف ناگفته‌هایی است که فکر می‌کند دلیل مرگ مهشاد را می‌تواند در آن‌ها بیابد.

«گذر» روایتِ سرخوردگی‌ها و تنهایی‌های زنِ در جست‌وجوی استقلال در سال‌های پایانی دهه‌ٔ هشتاد شمسی است. حکایتی که با گذشته پیوندی محکم دارد و تلاش زنان جوان تحصیل‌کرده برای گذر از گذشته و رهایی از آوارهای آن را متعین می‌کند.

نفیسه مرادی در اولین رمان خود با بهره‌گیری از تسلطش به گذشته‌ٔ ادبیات ایران توانسته پیوندی درون‌متنی میان وضعیت معاصر شخصیت‌های روایتش و برهه‌هایی از تاریخ ادبیات معاصر که به‌ویژه در قامت میرزاده عشقی متجلی شده است برقرار کند. پیوندی که سرنوشت زنان داستان به آن گره خورده است. سرنوشتی تراژیک؟

یکی دیگر از جذابیت‌های رمان این است که نمایشنامه‌ای جذاب که قابلیت اجرا دارد و به‌نوعی زیست تاریخی ایران را مد نظر قرار داده، پایان‌بخش این رمان متفاوت است.

خواندن کتاب گذر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران رمان‌های ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره نفیسه مرادی

نفیسه مرادی شاعر و داستان‌نویس ایرانی متولد سال ۱۳۶۲ است که فارغ‌التحصیل مهندسی برق و دکترای ادبیات فارسی است. او چندی پیش مجموعه شعر «لبخندی که سهم من نبود» را سال ۱۳۹۲ منتشر کرد که مورد استقبال اهالی فن و مخاطبان قرار گرفت. «گذر» نخستین رمان منتشر‌شده‌ٔ او محسوب می‌شود.

بخشی از کتاب گذر

«چند شب پیش از مرگت، خواب گذر مستوفی را دیدم. تمام خانه‌ها خراب شده بودند. تا چشم کار می‌کرد آجر و آهن روی زمین بود و گرد و خاک در آسمان. تو در میان دیوارهای فروریخته راه می‌رفتی و روی زمین دنبال چیزی می‌گشتی. انگار دنبال انگشتری که گفته بودی آخرین هدیهٔ پدرت بوده. شعله‌های آتش از میان خرابه‌ها تا آسمان زبانه می‌کشید. پدربزرگم دورتر از من ایستاده بود به تماشا. تماشایِ خرابهٔ به جا مانده از خانه‌اش، تماشایِ پسرهایش که بالاخره به خانه برگشته بودند و هر کدام گوشه‌ای میان خرابه‌ها افتاده بودند. تماشایِ آتش و ویرانی. عموهایی که فقط عکسشان را دیده بودم و داستانشان را از مادر شنیده بودم، حالا جلوی چشمم جان می‌دادند. دود هوا را پر کرده بود و همه‌جا روی زمین پر بود از تکه‌های جزغالهٔ بدن آدم‌ها؛ آدم‌هایی که حتماً روزی در آن خانه‌ها زندگی می‌کردند یا هر روز از گذر مستوفی رد می‌شدند. بوی گوشت و مویِ جزغاله‌شده حالم را بد کرده بود. افتاده بودم روی تلی از خاک و به تو نگاه می‌کردم که آتش داشت از پاهایت بالا می‌رفت. یک لحظه برگشتی و پیش از آن‌که آتش به لب‌هایت برسد به من لبخند زدی. حواست نبود که داری می‌سوزی. انگشترت کنار من روی زمین افتاده بود. می‌خواستم فریاد بزنم مهشاد! می‌خواستم بلند شوم و آن را برایت بیاورم، اما پاهایم خیلی دورتر از من زیر آجرها افتاده بودند و صدایم از گلویم درنمی‌آمد. آتش به صورتت رسید و زبانه کشید. سراپایت در آتش می‌سوخت اما تو از میانِ شعله‌ها سرت را بیرون آوردی و بر افلاک نظر کردی.

اولین شبِ بعد از مرگ مهشاد را در اتاقِ پدر سر کردم. روی تخت دراز کشیده بودم، نه می‌توانستم بخوابم و نه می‌توانستم بیدار بمانم. میانِ خواب و بیداری، پدر را دیدم که دوباره روی بالکن نشسته بود و داشت آلبوم عکس‌های قدیمی را نگاه می‌کرد. هرچه صدایش کردم از جایش تکان نخورد. بعد خودم و سیاوش را دیدم سر کوچهٔ قهرآشتیِ شیراز. ورودی کوچه را بسته بودند و می‌گفتند دیوارش کج شده و هر لحظه ممکن است بریزد. بعد سیاوش رفت و پسربچه‌ای آمد که نمی‌شناختمش؛ دستِ هم را گرفته بودیم و طول گذر مستوفی را با هم می‌دویدیم، با فرفره‌هایی که در دستمان بود. پسربچه برگشت رو به من و فوت کرد به فرفرهٔ من؛ فوت کرد با دهان پر از خون و خون پاشید روی صورت من و روی پیرهن سفیدی که مادر تازه برایم دوخته بود.»

نظرات کاربران

شایان طیبی میگونی
۱۴۰۳/۰۱/۳۰

رمان در بخش نخستین یعنی قسمت کابوس و نحوه مرگ دختر عالی عمل می‌کند. اما رفته رفته دیگر حوصله سربر می‌شود و انگیزه خودکشی غیرمعقول است.رابطه راوی با مهشاد واقعا خوب در نیامده. در کل می‌شد بهتر باشد.

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۲۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۶۲ صفحه

حجم

۱۲۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۶۲ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان