کتاب ایستاده بر یک پا
معرفی کتاب ایستاده بر یک پا
کتاب ایستاده بر یک پا نمایشنامهای نوشتهٔ سوفو سوفو و ترجمهٔ اسماعیل کرم نژاد است و نشر قطره آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب ایستاده بر یک پا
نمایشنامهٔ ایستاده بر یک پا که جوایز بسیاری را به خود اختصاص داد، در ژوئن ۲۰۱۸ در مؤسسهٔ فرانسوی کامرون در شهر یائونده پایتخت کامرون به نمایش در آمد. نمایشنامهای نفسگیر و سراسر پرسش، در خصوص پدیدهٔ مهاجرت غیرقانونی که ابتدا در کامرون و چند کشور دیگر، بهصورت نمایش رادیویی و خوانش شفاهی اجرا شد و نویسندهٔ جوان آن دنیس سوفو سوفو، مشتاقانه در انتظار طرفداران هنر پنجم بود تا اثر خود را به روی صحنه ببرد. درنهایت در تاریخ ۱۴ و ۱۵ ژوئن ۲۰۱۸ این آرزو محقق شد. سوفو سوفو خود در قامت کارگردان نمایش، در سودای زنده کردن تمام لحظات زیستهٔ خود، نمایشنامهاش را به اجرا درآورد. مهاجرت غیرقانونی، بخشی از سرنوشت محتوم مردم آفریقاست که «جنگ» و «صلح» به یک اندازه درصدد شکنجهٔ آنهاست.
نویسنده با چیرهدستی، بدون اشارهٔ مستقیم به سیهروزی جوانان آفریقا، تقریباً تمام انگیزهها و دلایل لازم برای مهاجرت و دل کندن از میهن را، برای مخاطب خود نمایان میکند. سرزمینی که گرسنگی، فساد اداری، بیکاری، جنگ و... همگی جوان آفریقایی را وادار به گریز میکند. حتی صلح هم ضامن آرامش و امنیت او نیست.
داستان نمایشنامه، با تکیه بر سرنخهای زبانی و برخی اشارات درونمتنی، در زمانی نامعلوم و در بارانداز یک بندر آفریقایی بینام ـ احتمالاً کامرون ـ میگذرد. ظاهراً داستان تنها به چند ساعت گفتگو بین دو شخصیت اصلی نمایش خلاصه میشود که فلاشبکهایی هم دارد. در مکانی که، یکی از شخصیتهای نمایش با نام مستعار امگا دریم، بیست و سه سال است در آن مخفی شده، استتار کرده و پلیسها را فریب داده تا بتواند در یک فرصت مناسب، مخفیانه سوار کشتی شود و گذشتهٔ تاریخی و جغرافیایی خود را پشت سر بگذارد و به «آن طرف آبها» برود. در ابتدای نمایشنامه با دختری به نام ژولی رُز وارد بحث و گفتگو میشود که سرنوشت مشابهی داشته و او نیز قصد «رفتن» دارد.
نویسنده از لابهلای این گفتگوهای بین شخصیتها، به فلسفه و انگیزهٔ مهاجرت غیرقانونی میپردازد. سرنوشت کسانی که نهتنها از جنگ میگریزند، بلکه صلح هم آنها را فراری میدهد. گریز از سرزمینی که نهتنها «انگیزهای برای ماندن به مردمانش نمیدهد، دلیلی هم برای رفتن در اختیارشان نمیگذارد».
مانند اغلب نمایشنامههای مدرن، نمایشنامهٔ ایستاده بر یک پا نیز فاقد عناصر و ویژگیهای تئاتری کلاسیک، انگیزهها، کنشها و واکنشهای طبیعی مورد انتظار است. چراکه موضوع آن نیز موضوعی امروزی است. مهاجرت از سرزمین مادری، نه بهخاطر نجات، بلکه تنها برای فرار از آنجا. چه صلح برقرار باشد، چه جنگ! تقریباً تمام گفتگوی بین شخصیتهای محدود نمایشنامه درمورد رفتن و گریختن است، ولی واژهای که در جایجای نمایشنامه به آن اشاره میشود «پا» است. کلمهٔ «پا» در عنوان نمایشنامهٔ ایستاده بر یک پا نیز خود اشارهٔ مستقیمی است به سرگردانی، تردید، انتظار، احساس ناامنی، رفتن و بسیار دیگر مفاهیم مرتبط با مهاجرت.
در طول اثر، نویسنده سعی کرده با استفاده از تکرارها و بازیهای کلامی ساده و کاربرد اصطلاحات عامیانه و بومی، که جنبههای شاعرانه نیز در خود دارند، و همچنین حفظ فرازهای عاشقانه، متنی تأثیرگذار و جذاب ارائه نماید.
خواندن کتاب ایستاده بر یک پا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران نمایشنامه پیشنهاد میکنیم.
درباره سوفو سوفو
دنیس سوفو تگنه با نام مستعار سوفو سوفو در سال ۱۹۸۳ در کامرون به دنیا آمد. کار خود را بهعنوان بازیگر آغاز کرد و بهواسطهٔ کمپانی تروبادور وارد دنیای تئاتر شد. این نویسنده، کارگردان و بازیگر کامرونی، در بیش از پانزده نمایش در کشورش و دیگر کشورها روی صحنه رفت. از سال ۲۰۰۹ به نویسندگی روی آورد و با بیش از ده نمایشنامه، که هر بار در آنها شکل و جهان متفاوتی را کاوش میکند، ثابت کرد که نویسندهٔ پرکاری است. در سال ۲۰۱۴، نوشتهاش از خاطرات آدمهای سرگردان، برندهٔ بهترین جایزه در خانهٔ «جهان واژگان کناکری» شد. او در یک پروژهٔ نویسندگی سه قارهای (کامرون، فرانسه، کانادا) با نویسندهٔ فرانسوی جیانی گرگوری فورنت و مارتین بلمار اهل کبک کانادا با نمایشنامهٔ از چشمان تو که در جشنوارهٔ لیموژ در سال ۲۰۱۷ منتشر شد، مشارکت داشت. نمایشنامههای او سرشار از «نیاز به ابراز و بیان دنیای شخصی او» است. نیازی فارغ از محدودیتهای جغرافیایی و سیاسی. فقط برای شناساندن «این دنیا» به بقیهٔ دنیا.
بخشی از کتاب ایستاده بر یک پا
«اُمگا دریم: میتوانست اسم آن را به تو بگوید، رنگی... چیزی...
ژولی رُز: ...
اُمگا دریم: اقلاً وقتی دارم با تو حرف میزنم، به من نگاه کن!
ژولی رُز: باید راه بیفتم.
اُمگا دریم: وقتی با من حرف میزنی، به من نگاه کن!
ژولی رُز: اینکه نگاهت کنم یا نه، چه چیزی را عوض میکند؟
اُمگا دریم: بهتر میفهمیم درمورد چه چیزی حرف میزنیم.
ژولی رُز: باید بروم.
اُمگا دریم: کجا میخواهی بروی؟
ژولی رُز: فقط از اینجا بروم، دستبهکار شوم.
اُمگا دریم: گفتم که هنوز وقت آن نشده، باید منتظر بمانی.
ژولی رُز: صبر کنم، باز هم صبر؟ کشتی چطور؟ کشتی هم منتظر میماند؟ ساعتهاست که ما اینجاییم.
اُمگا دریم: ساعتهاست که اینجا منتظری ولی باز هم یک جای کارت مشکل دارد. باز هم میگویم، یک چیزی کم است.
ژولی رُز: شما همین جا بمانید و کم و کسریهایتان را جور کنید...
اُمگا دریم: آن بیرون قرار نیست مثل بچههای هفت هشت ساله قایم باشک و دزد و پلیس بازی کنیم. همین چشماهایت که وقتی دارم با تو حرف میزنم بهجای دیگری خیره میشوند، شاهد همهٔ اتفاقات نبودند؟ همینها چند ساعت پیش شاهد جان به در بردنَت نبودند؟ در حال حاضر ما در بهترین وضعیتمان هستیم.
بینام: اگر مرد سیگاری بود، برای پنهان کردن آنچه این سکوت را برملا میکرد، برای دور ماندن از نگاههایی که از هم میدزدیدند، سیگاری روشن میکرد. ولی نه. بیست سالی میشد که دیگر خبری از سیگار نبود. بیست سال از آن زمان که با هر پُک به سیگار، سوزش آتش را در سینهاش احساس میکرد، گذشته بود. سکوت دختر حاکی از احساسات متناقضی بود که درون سینهاش در هم میآمیخت، بدگمانی در پی بدگمانی. دختر همچنان به بیرون خیره مانده بود.
اُمگا دریم: آن بیرون قصد داری چهکار کنی؟
بینام: از زمانی که دختر تلاش میکرد برود و مرد مانعش میشد، ده بیست دقیقهای گذشته بود. ده یا بیست دقیقه که نگاه یکی از نگاه آن دیگری طفره میرفت، بیشتر از آنکه نگاهی به دنبال تلاقی با نگاه دیگری باشد.»
حجم
۶۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۹۰ صفحه
حجم
۶۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۹۰ صفحه