کتاب سرداران تاریخ ایران
معرفی کتاب سرداران تاریخ ایران
کتاب سرداران تاریخ ایران نوشتۀ عباس سلیمانی امیری و ویراستهٔ آزاد تیموری را انتشارات طلایه به چاپ رسانده است. کتاب، رمانی تاریخی دربارۀ مشهورترین سرداران تاریخ ایران از دورۀ پیشدادی تا زمان قاجار است که از این قرارند: آبرادات، آریوبرزن، بغبوخش، بهرام چوبین، سورنا، یعقوب لیث، ابومسلم خراسانی، افشین، بابک خردین، سنباد، مردآویج، ابراهیم اینال، ابوحمزه کفشگر، لطفعلیخان زند، حسینخان، ستارخان، محمدتقیپسیان، میرزاکوچکخان.
درباره کتاب سرداران تاریخ ایران
کتاب سرداران تاریخ ایران، رمانی تاریخی است. چنانکه از این نام مشخص است، کتاب پژوهشی تاریخی و مستند نیست. درواقع، رمان تاریخی دوران گذشته را داستانوار بازگو میکند. شخصیتهای آن معمولاً ریشه در واقعیت دارند اما جزئیات وقایع ساخته و پرداخته میشود.
موضوع کتاب، دربارۀ سرداران مبارز در تاریخ ایران است از زمان کاوۀ آهنگر تا میرزا کوچک خان جنگلی در دورۀ قاجار. سردارانی که برای زنده نگهداشتن آیین قدیم این سرزمین، بسیار کوشیدند، به قیامهای گسترده دست زدند، با حمایت مردم در مقابل بیدادگریها ایستادند و از هرگونه تلاش و جانفشانی دریغ نکردند تا ایران را ایمن و مردم آن را آسودهخاطر نگه دارند. در زمانیکه حوادث و رویدادهای بسیاری دامنگیر ایران شده بود، آنان توانستند با تکیه بر اراده و تدبیر خود بر همهٔ آن ناملایمات فایق آیند و امنیت برقرار کنند؛ اگرچه گاهی آن امنیت نسبی بود. سردارانی چون: آریوبرزن، سورِنا، مردآویج، یعقوب لیث، ابومسلم خراسانی، لطفعلیخان زند، ستارخان و... .
کتاب ۱۰ بخش دارد و بهترتیب تاریخی، به سرداران و مبارزان در هر دوره پرداخته است:
بخش اول: عهد پیشدادی (کاوۀ آهنگر)
بخش دوم: عهد هخامنشی (آبرادات، آریو برزن)
بخش سوم: عهد اشکانی (سورنا)
بخش چهارم: عهد ساسانی (بهرام چوبین)
بخش پنجم: عهد صفاری (یعقوب لیث)
بخش ششم: قرن دوم به بعد (ابومسلم خراسانی، افشین، بابک خرمدین، سنباد، مازیار)
بخش هفتم: عهد آل بویه (مردآویج)
بخش هشتم: عهد سلجوقی (ابراهیم اینال، ابوحمزۀ کفشگر)
بخش نهم: عهد زند (لطفعلی خان زند)
بخش دهم: عهد قاجار (حسین خان سردار ایروانی، ستار خان، محمدتقی پسیان، میرزا کوجک خان)
تمام این بخشها خود به چند زیرعنوان تقسیم شدهاند.
کتاب سرداران تاریخ ایران را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به تمام دوستداران رمانهای تاریخی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب سرداران تاریخ ایران
«بعد از آنکه «کاوه» با لشکری بسیار و آراسته به ولایت شهر ری درآمد، با ارکان دولت و سرداران همراه خود گفت: اکنون زمان آن فرا رسیده؛ مصلحت در آن است که شخصی را که لیاقت و شایستگی پادشاهی داشته باشد، به امر سلطنت برگماریم تا به نظم دادن و ساماندهی کشور بکوشد و مردم را از این فلاکت و بدبختی برهاند.
بزرگان و سردارانی که در کنار کاوه بودند گفتند: ما در حال حاضر کسی بهتر از تو سراغ نداریم که از هر جهت چنان شایستگی را در تو مشاهده کردیم که ما را از چنگال ظلم و ستمگریهای «ضحاک» بیدادگر نجات بخشیدی و در این راه جان فشانیها کردی و لذا منصب سلطنت را در شأن تو میبینیم که بر مسند حکومت تکیه بزنی.
«کاوهٔ آهنگر» در پاسخ آن مردم چنین گفت: من از خاندان سلطنتی نیستم و استحقاق این امر خطیر را ندارم.
کاوه به سخنان خود ادامه داد که: من که پیشه و شغلم آهنگری است و دائماً با کوره و آهن سروکار دارم چگونه میتوانم بر مسند حکومت بنشینم و بر این مردم پادشاهی کنم.
کاوه گفت: غرض من از مخالفت با «ضحاک» و مبارزه با لشکریان او، امر حکومت نبود که به خاطر آن تلاش کرده باشم و قیامی را به همیاری این مردم انجام دادهام، بلکه هدفم این بود که این مردم ستمدیده را از این ظلم و بیدادگریها نجات دهم و از دست این ظالم فاسد نجات بخشم که بر سر این مردم سایه افکنده و دهها سال است که به این روش ادامه میدهد.
«کاوه» در ادامهٔ سخنان خود گفت: حال بهتر است که تفحص کنید و کسی را بیابید که از خاندان سلطنتی باشد و لیاقت این را داشته باشد که بتواند بر مسند پادشاهی جلوس کند و این مردم را سر و سامان دهد و در کشور نظمی برقرار نماید.
بزرگان و سرداران همراه «کاوه»، گفتههای او را تایید کردند. سپس افرادی را برگزیدند تا به جستجو بپردازند از اینکه آیا از خاندان سلطنتی کسی باقی مانده است که او را به پادشاهی بردارند؟
تفحص کنندگان به جستجو پرداختند و سرانجام شخص «فریدون» را یافتند که از نسل «جمشید» پادشاه بوده است.پس به اطلاع «کاوه» رساندند که چنین شخصی از بازماندگان «جمشید» شاه هنوز زنده است و او میتواند برای این منظور در نظر گرفته شود. به «کاوه» خبر دادند که «فریدون» از ظلم «ضحاک» گریخته و از طبرستان بیرون رفته و هم اینکه در ولایت ری خود را مخفی کرده است. «کاوه» از شنیدن این خبر بسیار خوشحال و مسرور شد و دستور داد تا او را پیدا کنند و به حضورش بیاورند تا «کاوه» بتواند منصب سلطنت را به او واگذارد و این کشور و خزانه را در اختیار او بگذارد.»
حجم
۵۷۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۵۷۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه