
کتاب رهایی
معرفی کتاب رهایی
کتاب رهایی با عنوان اصلی «Unmasked» نوشتهٔ ال. جی. اسمیت و ترجمهٔ عاطفه حاجی آقایی است. نشر ویدا این رمان ترسناک را برای نوجوانان منتشر کرده است. شخصیت اصلی این رمان که کتاب پایانیِ سهگانهٔ «رستگاری» است، در خطر مرگ قرار گرفته است. آیا میتواند نجات پیدا کند؟ نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب رهایی اثر ال. جی. اسمیت
کتاب رهایی برابر با جلد ۳ از مجموعهٔ «رستگاری» است و یک سهگانه را شکل داده است. این سهگانه زیرمجموعهٔ «خاطرات خونآشام» (The Vampire Diaries) است که نخستینبار در سالهای ۱۹۹۱ و ۱۹۹۲ میلادی منتشر شد. دو تریلوژی دیگری که زیرمجموعهٔ «خاطرات خونآشام» هستند، عبارتند از سهگانهٔ «بازگشت» و سهگانهٔ «شکارچیان». مجموعهٔ «خاطرات خونآشام» که برای نوجوانان نوشته شده، رمانهای ترسناکی را در بر گرفته است. این رمانها پیرامون جوانی به نام «الینا گیلبرت» و زندگی او نوشته شده است. رمان «رهایی» نخستینبار در سال ۲۰۱۴ میلادی منتشر شده است. کتاب حاضر که ۳۳ فصل دارد، در باب عشق، فداکاری و مبارزه برای بقا سخن گفته و داستانی پر از هیجان و احساس ارائه داده است.
خلاصه داستان رهایی
رمان رهایی پیرامون جوانی به نام «الینا گیلبرت» و زندگی او نوشته شده است. دانشمند بیرحم و خالق خونآشامان که «جک دالتری» نام دارد، مرده است. «الینا» و «دیمن» او را کشتهاند. «الینا» هم دارد میمیرد. نگهبانان فرصت مجددی به او دادهاند تا هم خودش و هم «دیمن» را نجات دهد. «الینا» باید به گذشته برگردد؛ به زمان قبل از ملاقات برادران «سالواتوره». او میداند که باید جلوی تباهی و ویرانی را که «استفان» و «دیمن» بهخاطر علاقه به او راه انداختهاند، بگیرد. الینا باید به دوران دبیرستان خود بازگردد و ثابت کند که میتواند در کنار دیمن و استفان زندگی کند؛ بدون اینکه هیچ انسانی کشته شود. دیمنِ سالهای گذشته غیر قابل پیشبینی، عجول و خطرناک است. تنها راه نجات الینا ممکن است این باشد که از سالواتورها برای همیشه دست بکشد. آیا الینا شجاعت کافی برای ساختن آیندهای بدون برادران «سالواتوره» را دارد؟
چرا باید کتاب رهایی را بخوانیم؟
این رمان که کتاب پایانیِ سهگانهٔ «رستگاری» است، به گذشته بازمیگردد، تعقیب و گریز و مواجههٔ شخصیتها با قراردادهای مقدس و نگهبانان را نشان میدهد.
کتاب رهایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به نوجوانان علاقهمند به ادبیات داستانی آمریکا و قالب رمان ترسناک پیشنهاد میکنیم.
درباره ال جی اسمیت
ال جی اسمیت یا «لیزا جین اسمیت» (Lisa Jane Smith) نویسندهای آمریکایی است که ۴ سپتامبر ۱۹۶۵ در کالیفرنیا به دنیا آمده است. کتابهای او را مخلوطی از ژانرهای وحشت، فانتزی، علمی - تخیلی، رومانس و ماوراءالطبیعه دانستهاند. او برای نوجوانان و جوانان رمانهای متعددی نوشته است. شخصیتهای ماورایی کتابهای او معمولاً درگیر نبرد بین تاریکی و روشنایی یا همان خیر و شر هستند. مجموعهٔ «خاطرات خونآشام» (The Vampire Diaries) که چند تریلوژی (سهگانه) را در بر گرفته، از آثار این نویسنده است.
بخشی از کتاب رهایی
«الینا در اتاقی پر نور بیدار شد. سقف سفید بالاسرش ناآشنا بود و با تاجِ پر زرق و برقی شکل گرفته بود. صاف نشست و به اطراف نگاه کرد. در تخت بزرگی از تعداد زیادی بالشت نرم و لحاف ضخیم بود. آفتاب از پنجرههای تمام قدِ انتهای اتاق که به ایوان کوچکی باز میشدند و الینا میتوانست از روی تخت آن را ببیند، میتابید.
از تخت بیرون پرید، انگشت پاهایش را روی فرش رنگ روشنِ زبر تکان داد و برای بررسی بقیهٔ آپارتمان، پابرهنه راه افتاد. متوجه شد، دیگر لباسی را که با آن خوابیده بود، به تن نداشت بلکه لباسخوابِ نخی سفیدِ چروکی تنش بود. با تعجب دستی روی لباسها کشید.
آپارتمان بزرگی نبود: اتاقخواب، توالت، آشپزخانهای با میز نهاری کوچکی در انتهایش و سالن پذیرایی کوچکی با کاناپهٔ سبز روشن راحت و بزرگ. همهچیز در رنگهای روشن و کمرنگ آرامشبخش و راحت بهنظر میرسید و با رنگ سبز جنگل و آبی جواهرات، این حس تشدید هم میشد. نقاشیهای به دیوار آویزان بودند... عکس دیواری نبودند بلکه نقاشیهایی واقعی بودند؛ بعضیهایشان انتزاعی بودند، یکیشان منظره بود و دیگری طرح سیاه زغال چهرهٔ دختری جوان بود. آپارتمان همچون آشیانه بود؛ کنج خلوتی که تنها برای یک نفر ساخته شده بود. فقط برای او.
متوجه بود که حسی شبیه خانه داشت؛ با اینکه حتی قبلاً اینجا را ندیده بود.
داخل آشپزخانه را گشت، قهوه را پیدا کرد و کار کردن با آن قهوهسازِ آهنیِ بهشدت پیچیده را یاد گرفت. درحالیکه قهوه دم میکشید، دوباره داخل اتاقخواب را گشت تا لباس بپوشد. همهٔ چیزهای داخل کمد بهنظر ساده و شیک بودند؛ لباسهای آراستهتر از چیزی که الینای قبلی میپوشید. یک شلوارِ مشکی و یک تاپِ آبی روشن از جنس پارچهٔ بهشدّت نرم را پوشید.
بُرس را برداشت، داخل آینه به خودش نگاه کرد و خشکش زد. برای چند لحظه نفسش را حبس کرد و فرد تقریباً غریبه را در آینه بررسی کرد.
پیرتر شده بود. نه خیلی پیر اما انگار در اواسط بیستسالگیاش بود. موهایش کوتاهتر بودند، تنها تا پایین چانهاش میرسیدند و چند خط کوچک هم دور چشمانش دیده میشد؛ گویی زیرچشمی به خورشید نگاه میکرد. سرش را کج کرد و چرخش موهایش را روی گونهاش تماشا کرد. بهنظرش ظاهرش خوب بود.»
حجم
۲۱۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۱۲ صفحه
حجم
۲۱۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۱۲ صفحه