دانلود و خرید کتاب خنده های تربچه ای سمیرا قیومی
تصویر جلد کتاب خنده های تربچه ای

کتاب خنده های تربچه ای

نویسنده:سمیرا قیومی
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب خنده های تربچه ای

کتاب «خنده های تربچه ای» نوشتۀ سمیرا قیومی است و انتشارات علمی و فرهنگی آن را منتشر کرده است. خنده‌های تربچه‌ای، داستان شیرین و بامزه دربارۀ رشد یک تربچه است.

درباره کتاب خنده های تربچه ای

قصه‌ها مزایای بی‌شماری دارند و برای همۀ افراد قابل‌درک و فهم هستند. مطالعهٔ داستان‌ها، چه خیالی باشند و چه واقعی، یکی از بهترین راه‌های انتقال دانش و تجربه، افزایش آگاهی و آموزش مهارت‌ها برای زندگی موفق‌ترند. کودکان از طریق داستان‌ها رشد می‌کنند، موارد زیادی را یاد می‌گیرند و نسبت به مسائل آموزشی واکنش بهتری نشان می‌دهند. آموزش در حین خواندن آموزش غیرمستقیم نام دارد و کودکان بدون اینکه بدانند نکات زیادی را می‌آموزند. آموزش‌ها می‌تواند مهارت‌های زندگی، هنجارها و رفتارهای درست باشد یا مطالب و حقایق علمی دنیای اطراف. این آموزش‌ها چون به‌صورت داستان برای کودکان خوانده می‌شود، ضمن سرگرم‌کردن و پرکردن اوقات فراغتشان، در ذهنشان باقی می‌ماند.

خنده‌های تربچه‌ای دربارۀ یک تربچه است که در زیر خاک کنار دیگر تربچه‌ها زندگی می‌کرد و هر بار کنار آن‌ها از خواب بیدار می‌شد؛ اما یک روز صبح او چشم‌هایش را در حالی باز کرد که بدنش از خاک بیرون‌آمده بود و قل خورد به‌طرف یک سنگ. تربچه احساس تنهایی کرد تا اینکه دو تربچه شبیه خودش را دید؛ اما به‌زودی متوجه شد که آن‌ها گیلاس هستند. جهان بیرون از خاک برای تربچه جدید و عجیب بود. آیا تربچه زندگی جدیدش را دوست خواهد داشت؟ آیا می‌تواند دوستی روی خاک برای خود پیدا کند؟ خنده‌های تربچه‌ای، داستانی شیرین است که به‌عنوان اثر تحسین‌شدۀ چهاردهمین دورۀ مسابقات قصه‌نویسی انتخاب شد. داستان‌های دیگر سمیرا قیومی، نویسندۀ خنده‌های تربچه‌ای، «صورتی مثل ابر»، «لولو آلبالو» و «یک دو سه چیلیک» نام دارند.

خواندن کتاب خنده های تربچه ای را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به کودکان و علاقه‌مندان به ادبیات کودک و نوجوان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب خنده های تربچه ای

«آن روز صبح مثل همیشه نبود. هیچ‌چیز مثل همیشه نبود. هر روز صبح تربچه طور دیگری از خواب بیدار می‌شد. تربچه‌های ریزودرشت کنارش آن‌قدر خمیازه می‌کشیدند و تنشان را کش می‌دادند که او دست از خواب می‌کشید. اما آن روز تربچه با نور خورشید بیدار شد. زیر خاک هم روشنی روز و تاریکی شب را حس می‌کرد؛ اما تابه‌حال آن‌همه نور یکجا ندیده بود. چشم‌هایش را باز کرد. نور به صورتش تابید. چشم‌هایش را مالید و چند بار آن‌ها را بازو بسته کرد. باورش نمی‌شد. بیشتر بدن گرد و قلمبه‌اش بیرون خاک بود. خواست به دوروبرش نگاه کند. کمی چرخید. تمام تنش از توی خاک بیرون پرید.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۲۴ صفحه

حجم

۳٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۲۴ صفحه

قیمت:
۱۸,۵۰۰
۵,۵۵۰
۷۰%
تومان