دانلود و خرید کتاب ترک برلین کنیم و یار و دیار مارگارته دراخن برگ ترجمه علی عبداللهی
تصویر جلد کتاب ترک برلین کنیم و یار و دیار

کتاب ترک برلین کنیم و یار و دیار

انتشارات:نشر مرکز
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ترک برلین کنیم و یار و دیار

کتاب ترک برلین کنیم و یار و دیار؛ روایت‌هایی از هاینه نوشتهٔ مارگارته دراخن برگ و ترجمهٔ علی عبداللهی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب ترک برلین کنیم و یار و دیار

ترک برلین، روایـت‌هایی طنـزگونه از زندگـی و آثار هاینریش هاینه، شاعر بزرگ آلمـانی مورد علاقه‌ٔ نیچه اسـت که در زمان خود آثارش ممنـوع بود و به عنوان شـاعری تبعیـدی در پاریس زندگی می‌کرد. مایه و پایـه‌ٔ این روایت‌هـا زندگی واقعـی شاعر هستنـد و از کتـاب مشهـور گفت‌وگوهـایی با هاینـه گرفتـه شده‌اند. بیـان جزئیات زندگی هاینه از کودکی تا جوانی و عاشقی و شاعری و تا زمان مرگ شاعـر، ماجراهای خواندنی همسرش مـاتیلـده و فرازهـای جالـب زندگی وی، روابـط شـاعـر بـا کارل مارکـس و انگلـس، گوته‌ٔ پیر، آلفرد دو موسـه، هکتـور برلیوز؛ دوئل‌ها، عشق‌ها، غـرور، مبـارزات و درگیـری‌های قلمی شاعر با آگـوست فـون پلاتن و دیگـران در این کتـاب بازگـو می‌شـوند. هاینریـش هاینـه، آغازگر شعـر سیاسی ـ اجتماعـی در ادبیـات آلمانی است که بعدها برتولت برشت، انتسنـز برگر، اریـش فرید و دیگـران ادامه‌دهنده‌ٔ راهـش بودند. در آخـر کتـاب گزینه‌ای از شعرهای عاشقانه و سیاسی هاینریش هاینـه، خواننده را با آثار وی بیشتر آشنا می‌کند.

خواندن کتاب ترک برلین کنیم و یار و دیار را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر به هاینریش هاینه علاقه دارید، این کتاب را حتما بخوانید.

بخشی از کتاب ترک برلین کنیم و یار و دیار

«هاینه کوچولو را در چهار سالگی به مدرسه دخترانه فرستادند که یک‌جور کودکستان محسوب می‌شد. خواندن و نوشتن را بلد بود، برای همین یادگیری‌اش خیلی سخت نبود. اما مگر می‌شد او را یکجا بند کرد و راحت سرجای‌اش نشاند. باران امر و نهی و تنبیه از همه طرف بر او باریدن گرفته بود، چون آرام و قرار نداشت. یکبار مرکبِ جوهردان خود را توی قوری شیر خانم مدیر ریخت و یکبار دیگر هم انفیه‌دان‌اش را پر از ماسه کرد. آخرین سؤال همه مربیان مستأصل و درمانده بعد از کلی پند و اندرز و تنبیه پسرک این بود: «چرا این کار را کردی، پسر؟»

او هم خیلی راحت می‌گفت: «چون اَزَت بدم میاد!»

***

سلیمان هاینه، عموی بانکدار و تاجرِ هاینه، پس از پایان تحصیلات بازرگانی شاعر در سال ۱۸۱۷ برای برادرزاده‌اش در هامبورگ کارخانه‌ای تأسیس کرد. روزی مستخدم یک لباس فروشی، کارخانه تولیدی «هاری هاینه و همکاران» را پیدا کرد تا بلکه بتواند از آن‌ها مبلغ مشخصی به جیب بزند. مرد جوان این دفعه از قضا شخصاً با رئیس ملاقات کرد. رئیس سر کیف هم بی‌معطلی، دو سکه طلای لوئیزی را توی دستش فشرد. اما دستش همچنان دراز ماند طوری که هاینه را بر آن داشت از او بپرسد: «شما هم تاجر هستید جناب؟»

ــ «بله، به هرحال یک جورهایی ما هم کاسبیم.»

ــ «پس به شما پیشنهاد می‌کنم، تا می‌توانید بگیرید و بگیرید و بگیرید!»

ــ «من که هَمَش می‌گیرم، اما باز هم می‌خواهم.»

پول هاینه با این بذل و بخشش ته کشید و از این حرف مرد هم که همه‌اش می‌گفت: «ممنون، ممنون! شما آخرش یک چیزی می‌شوید!» زله شد. مرد را به آرامی به سمت در هدایت کرد و او را بیرون انداخت.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۵۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

حجم

۲۵۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰
۵۰%
تومان