کتاب آینده در اشتراک است
معرفی کتاب آینده در اشتراک است
کتاب آینده در اشتراک است نوشتۀ تین زو و گیب وایزرت و ترجمۀ محمد رهبان است. این کتاب را انتشارات راه پرداخت منتشر کرده است. چرا مدل کسبوکار اشتراکی آینده کسبوکارهاست و برای موفقیت در آن چه باید کرد؟
درباره کتاب آینده در اشتراک است
دنیای کسبوکار پیوسته در حال تغییر و توسعه است. در این مسیر گاهی مدلهای قدیمیتر به میدان بازمیگردند، ولی با تغییر جدی و گاهی غیرقابلباور. یکی از همین بازگشتها را میتوان در مدل کسبوکار اشتراکی جستوجو کرد. این نوع از مدل کسبوکار در سالهای گذشته نیز موردتوجه کسبوکارها بوده، ولی مدل کسبوکار اشتراکی در سالهای اخیر نسبت به گذشته موردتوجه بیشتری قرار گرفته است. پیشگامان این نوع از مدل کسبوکار تولیدکنندگان محتوا و به طور خاص روزنامهها و نشریههای چاپی بودند. زمانی که روزنامهها سنت پاورقینویسی داشتند و زمانی که درآمدشان کاملاً متکی به اشتراک بود، در حال استفاده از این مدل بودند. منتها با ورود فناوری و تغییر شیوههای تولید محتوا ابعاد این مدل نیز تغییر کرد و ما شاهد استفاده نوآورانهتری از این مدل بودیم. یکی از مصداقهایی که در این سالها بارها مورد اشاره قرار گرفته، «نتفلیکس» است. نتفلیکس که در سالهای پایانی دهه ۹۰ میلادی آغاز بکار کرد، وبسایتی بود که DVD فیلم میفروخت و کرایه میداد. بنیانگذاران و مدیران نتفلیکس خیلی زود به این نتیجه رسیدند که نمیتوانند با غول فروش اینترنتی آن زمان و حتی امروز، یعنی آمازون رقابت کنند. در این مسیر متهورانهترین کاری که نتفلیکس انجام داد، حذف DVD و سرمایهگذاری روی «استریم» بود؛ آنها در نهایت با دیدن آینده و پیشبینیهایی که داشتند، مدل جدیدی از کسبوکار را خلق کردند.
خواندن کتاب آینده در اشتراک است را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای کسانی مناسب است که در حوزه کسبوکار مشغول تحصیل یا کار هستند.
بخشی از کتاب آینده در اشتراک است
«عصر محصول و سلطه حاشیه سود
حدود ۱۲۰ سال گذشته در اقتصاد محصول زندگی میکردیم. شرکتها اقلام فیزیکی را با مدل انتقال دارایی طراحی میکردند، میساختند، میفروختند و ارسال میکردند. محور کسبوکار نیز انبارداری، چینش قفسهها و قیمتگذاری مبتنی بر بهای تمامشده بهعلاوه سود بود. رابطه فروشنده و خریدار مبتنی بر تراکنشهای مجزا و اغلب ناشناس بود. علامت نصبشده در کنار صندوق فروشگاه به طور خلاصه این وضعیت را شرح میداد: «جنس فروخته شده پس گرفته نمیشود». پیشگامان اولیه حوزه خردهفروشی مانند «سیرز» و «میسی» شیوه مصرف جامعه تودهای را تغییر دادند، اما در مورد اینکه چه کسانی محصولاتشان را میخرند یا چطور از این محصولات استفاده میکنند، بینشی حداقلی داشتند.
وقتی اولین خط مونتاژ متحرک هنری فورد در سال ۱۹۱۳ عملیاتی شد، در واقع فقط توسعه در اصول تولیدی بود که برای اولینبار در انقلاب صنعتی قرن نوزدهم به کار گرفته شد. هدف خط مونتاژ فقط بیشینهکردن بهرهوری از طریق کارهای تکرارشونده مجزا نبود، استعارهای از این بود که چطور محصول یک شرکت میتواند نقشی تعیینکننده در زنجیرههای تأمین، فرایندهای تولید، کانالهای توزیع و لایه مدیریتیاش داشته باشد.
محصول تنها اصل حاکم بود و همه چیز را در طول خطی کاملاً مستقیم سازماندهی میکرد. افرادی که در تولید، خریدوفروش محصول مشارکت داشتند، کاملاً قابلجایگزین بودند. معروف بود که مشتریان هنری فورد میتوانستند هر رنگی از فورد مدل T را انتخاب کنند، بهشرط اینکه آن رنگ مشکی باشد. نتیجه همه این بهرهوریهای بیوقفه کاهش هزینه بهازای هر واحد هنری فورد و در نتیجه عرضه سیلی از خودروهای ارزان اما بادوام به بازار بود. خودروهای مدل T به این دلیل فقط مشکی بودند که هر سه دقیقه یک اتومبیل از خط تولید بیرون میآمد و مشکی تنها رنگی بود که بهسرعت خشک میشد.
در ادامه وقتی این شرکتهای بزرگ سهم بازارشان را تثبیت کردند، به این فکر افتادند که میتوانند بهآرامی قیمتهایشان را افزایش دهند و از این اختلاف یا حاشیه سود درآمدزایی کنند.»
حجم
۸۲۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۵۰ صفحه
حجم
۸۲۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۵۰ صفحه