
کتاب جنگل پشم و پولاد
معرفی کتاب جنگل پشم و پولاد
کتاب الکترونیکی «جنگل پشم و پولاد» نوشتهٔ «ناتسو میاشیتا» و با ترجمهٔ «ندا امیدی» توسط نشر دانشآفرین منتشر شده است. این اثر روایتی داستانی از دنیای کمترشناختهشدهٔ کوککردن پیانو و زندگی تکنسینهای این ساز است. کتاب با نگاهی انسانی و جزئینگر، مسیر رشد و دغدغههای یک جوان علاقهمند به پیانو را دنبال میکند و به موضوعاتی چون هنر، تلاش، شکست و جستوجوی زیبایی در زندگی میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب جنگل پشم و پولاد
«جنگل پشم و پولاد» اثری داستانی است که در قالب رمان، زندگی یک دانشآموز دبیرستانی به نام «تومورا» را روایت میکند؛ کسی که بهطور اتفاقی با حرفهٔ کوککردن پیانو آشنا میشود و این آشنایی مسیر زندگیاش را تغییر میدهد. نویسنده، «ناتسو میاشیتا»، با الهام از فضای روستایی ژاپن و جزئیات فنی و احساسی دنیای پیانو، داستانی آرام و تاملبرانگیز خلق کرده است. کتاب با زبانی توصیفی و فضاسازی دقیق، به دغدغههای شخصیت اصلی دربارهٔ معنا، زیبایی، تلاش و هویت میپردازد. روایت، از زاویهٔ دید اولشخص و با تمرکز بر تجربههای شخصی و درونی تومورا پیش میرود. ساختار کتاب خطی است و با پیشروی داستان، خواننده با شخصیتهای فرعی، چالشهای حرفهای و روابط انسانی تومورا آشنا میشود. «جنگل پشم و پولاد» نهتنها به جنبههای فنی کوککردن پیانو میپردازد، بلکه به ظرافتهای احساسات انسانی، خاطرات و تاثیر موسیقی بر زندگی افراد نیز توجه دارد. این کتاب، اثری است که میان داستانپردازی و تاملات فلسفی دربارهٔ هنر و زندگی، تعادلی خاص برقرار کرده است.
خلاصه داستان جنگل پشم و پولاد
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «جنگل پشم و پولاد» با روایت زندگی «تومورا»، دانشآموزی ساکن روستایی در ژاپن آغاز میشود که بهطور تصادفی با یک تکنسین پیانو به نام «ایتادوری» آشنا میشود. این دیدار، نقطهٔ عطفی در زندگی تومورا است و او را به دنیای ناشناختهٔ کوککردن پیانو میکشاند. تومورا که پیشتر هیچ شناختی از پیانو و موسیقی کلاسیک نداشته، با ورود به این مسیر، با چالشهای یادگیری، تردیدها و تلاشهای بیوقفه روبهرو میشود. او پس از فارغالتحصیلی، وارد دورهٔ تخصصی آموزش کوک پیانو میشود و با سختیهای کارآموزی، رقابت با همکلاسیها و فشارهای روانی دستوپنجه نرم میکند. در ادامه، تومورا به فروشگاهی میپیوندد که در آن تکنسینهای باتجربهای مانند «یاناگی» و «آکینو» کار میکنند. او با مشاهدهٔ کار آنها، به تدریج به ظرافتهای فنی و هنری کوککردن پیانو پی میبرد و درمییابد که این حرفه، تنها یک کار فنی نیست، بلکه نیازمند درک عمیق از موسیقی، احساسات و خواستههای نوازندگان است. داستان با روایت تجربههای تومورا در خانهٔ مشتریان، بهویژه خانوادهای با دو خواهر دوقلو که هرکدام سبک نواختن متفاوتی دارند، ادامه مییابد. تومورا در این مسیر، با شکستها، اشتباهات و تردیدهای شخصی مواجه میشود، اما با حمایت همکاران و الهام از استادانش، به تدریج اعتمادبهنفس و مهارت لازم را به دست میآورد. کتاب، در لایههای زیرین خود، به موضوعاتی چون جستوجوی معنا، زیبایی، هویت و ارزش تلاش آهسته و پیوسته میپردازد و نشان میدهد که هنر، حتی در کارهای فنی، چگونه میتواند زندگی را دگرگون کند.
چرا باید کتاب جنگل پشم و پولاد را بخوانیم؟
این کتاب با روایتی متفاوت، دنیای کمترشناختهشدهٔ تکنسینهای پیانو را به تصویر میکشد و نشان میدهد که چگونه تلاش، پشتکار و توجه به جزئیات میتواند به خلق زیبایی و معنا در زندگی منجر شود. «جنگل پشم و پولاد» برای کسانی که به موسیقی، هنر و روایتهای انسانی علاقه دارند، فرصتی فراهم میکند تا از زاویهای تازه به رابطهٔ انسان و هنر بنگرند. کتاب، با پرداختن به تردیدها، شکستها و امیدهای شخصیت اصلی، تصویری واقعگرایانه از مسیر رشد و یادگیری ارائه میدهد و به اهمیت صبر، تجربه و جستوجوی شخصی در هر حرفهای اشاره دارد. همچنین، با توصیف فضای روستایی ژاپن و جزئیات فنی پیانو، خواننده را به دنیایی ملموس و پرجزئیات میبرد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به موسیقی، هنر، داستانهای رشد فردی و روایتهای آرام و تاملبرانگیز مناسب است. همچنین، کسانی که دغدغهٔ یافتن معنا در کار و زندگی دارند یا به دنبال الهام از مسیرهای غیرمعمول و کمتر دیدهشده هستند، میتوانند از خواندن این اثر لذت ببرند. «جنگل پشم و پولاد» برای نوجوانان، جوانان و بزرگسالانی که به دنبال داستانهایی دربارهٔ تلاش، شکست و امید هستند، انتخابی مناسب است.
بخشی از کتاب جنگل پشم و پولاد
«جنگلی در کار نیست. این فقط تخیلات ذهن من است. چون در حال حاضر پایان روز است و در گوشهای از ورزشگاه متروک مدرسه ایستادهام. من یک دانش آموز پیش دانشگاهی هستم و همین الان مردی را با یک کیف بزرگ تا داخل ساختمان همراهی کردم. پیانوی رویال سیاه رنگی مقابلم قرار دارد که بعضی از قسمتهایش به جلا نیاز دارد. درپوش آن باز است. مرد کنارش میایستد. نگاهی به من میاندازد، اما هیچ کداممان چیزی نمیگوییم. کلیدها را به آرامی فشار میدهد، عطر زمین گرم و زمزمهٔ برگها در ذهنم بلند شده و از درپوش باز پیانو، شناور خارج میشوند. شب به درازا کشیده است. من هفده سال دارم. * اگر آن روز بعد از مدرسه، در کلاس نمیماندم چه میشد؟ اگر معلم مرا برای کمک انتخاب نکرده بود، چه؟ هرگز نخواهم فهمید. ترم دوم سال تحصیلی. اوج امتحانات میان ترم و فعالیتهای فوق برنامه بود، و راهروها ساکت و خلوت بودند. حوصلهٔ برگشتن به خوابگاهی که به تنهایی در آن زندگی میکردم را نداشتم، و قصد داشتم به کتابخانهٔ مدرسه بروم. آن روز، آقای کوبوتا به من گفته بود: «ببخشید تومورا، ولی من جلسه دارم و سرم شلوغه. قراره ساعت چهار یه نفر بیاد اینجا. تو فقط باید سالن ورزش رو بهش نشون بدی.»»}
حجم
۲۶۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۱۴ صفحه
حجم
۲۶۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۱۴ صفحه