کتاب دختری در جنگ

کتاب الکترونیکی «دختری در جنگ» نوشتهٔ «سارا نوویچ» و با ترجمهٔ «نازنین اعظم نوری» توسط نشر هیرمند منتشر شده است. این رمان داستانی است که در بستر جنگ داخلی یوگسلاوی روایت می‌شود و زندگی یک دختر نوجوان را در مواجهه با بحران‌های جنگ و فروپاشی اجتماعی به تصویر می‌کشد. «دختری در جنگ» با تمرکز بر تجربه‌های شخصی و خانوادگی شخصیت اصلی، به موضوعاتی چون هویت، بقا، و تأثیر جنگ بر کودکان و خانواده‌ها می‌پردازد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب دختری در جنگ

«دختری در جنگ» اثری داستانی است که وقایع آن در دههٔ ۱۹۹۰ و همزمان با جنگ داخلی یوگسلاوی رخ می‌دهد. نویسنده، «سارا نوویچ»، با انتخاب قالب رمان، داستان را از زاویهٔ دید یک دختر نوجوان کروات روایت می‌کند که در شهر زاگرب زندگی می‌کند. ساختار کتاب به‌گونه‌ای است که با روایت اول‌شخص، خواننده را به فضای پرتنش و ناامن آن دوران می‌برد و تجربه‌های روزمره، دغدغه‌ها و ترس‌های شخصیت اصلی را به‌تصویر می‌کشد. روایت کتاب با جزئیات زندگی خانوادگی، روابط دوستانه و تغییرات اجتماعی همراه است و در عین حال، تأثیر جنگ بر کودکان و نوجوانان را به‌شکلی ملموس و انسانی نشان می‌دهد. «دختری در جنگ» با بهره‌گیری از خاطرات، گفت‌وگوها و توصیف‌های دقیق، تصویری از فروپاشی تدریجی جامعه و تلاش برای حفظ امید و هویت فردی ارائه می‌دهد. این رمان در دسته‌بندی داستان‌های معاصر و اجتماعی قرار می‌گیرد و با تمرکز بر تجربه‌های زیسته، به بررسی پیامدهای جنگ و مهاجرت می‌پردازد.

خلاصه داستان دختری در جنگ

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان «دختری در جنگ» با روایت زندگی آنا، دختر نوجوانی که در زاگرب، پایتخت کرواسی، زندگی می‌کند آغاز می‌شود. آنا در کنار خانواده‌اش، پدر و مادر و خواهر کوچکش رحلا، روزهای پرتنش آغاز جنگ داخلی را تجربه می‌کند. فضای شهر با شایعات، ترس و نشانه‌های آشکار بحران پر شده است؛ از تقسیم‌بندی‌های قومی و ملیتی تا حضور پناهندگان و مهاجران در خیابان‌ها. آنا که عاشق فوتبال و بازی با دوستانش است، به‌تدریج با واقعیت‌های تلخ جنگ روبه‌رو می‌شود: بمباران‌ها، پناهگاه‌ها، خاموشی‌ها و تغییرات ناگهانی در زندگی روزمره. در خانه، بیماری رحلا و تلاش والدین برای درمان او، به دغدغه‌ای جدی بدل می‌شود و خانواده را ناچار به سفر به اسلوونی می‌کند. همزمان، آنا شاهد فروپاشی تدریجی روابط اجتماعی و ظهور خشونت و بی‌اعتمادی میان همسایگان است. او با دوستانش دربارهٔ تفاوت‌های قومی، آیندهٔ مبهم و حتی عشق و دوستی صحبت می‌کند و سعی دارد معنای هویت و تعلق را در میان آشوب جنگ پیدا کند. روایت کتاب، با نمایش جزئیات زندگی روزمره، بازی‌های کودکانه، ترس‌ها و امیدها، تصویری از تأثیر جنگ بر کودکان و خانواده‌ها ارائه می‌دهد، بی‌آنکه به پایان داستان اشاره کند.

چرا باید کتاب دختری در جنگ را بخوانیم؟

این کتاب با روایتی صمیمی و بی‌واسطه، تجربهٔ زیستهٔ یک نوجوان در دل جنگ را به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد که چگونه بحران‌های بزرگ سیاسی و اجتماعی، زندگی روزمره و روابط انسانی را دگرگون می‌کنند. «دختری در جنگ» با تمرکز بر جزئیات زندگی خانوادگی، دوستی‌ها و دغدغه‌های نوجوانانه، به خواننده امکان می‌دهد تا جنگ را نه فقط به‌عنوان یک رویداد تاریخی، بلکه از منظر انسانی و شخصی لمس کند. این اثر، فرصتی برای درک بهتر پیامدهای جنگ، مهاجرت و فروپاشی اجتماعی فراهم می‌آورد و به پرسش‌هایی دربارهٔ هویت، بقا و امید پاسخ می‌دهد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعهٔ این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های اجتماعی، داستان‌های معاصر و روایت‌هایی با محوریت جنگ و تأثیر آن بر زندگی فردی و خانوادگی مناسب است. همچنین کسانی که دغدغهٔ مهاجرت، هویت و تجربه‌های زیسته در شرایط بحرانی را دارند، می‌توانند از خواندن این اثر بهره‌مند شوند.

بخشی از کتاب دختری در جنگ

«جنگ در زاگرب بر سر یک پاکت سیگار آغاز شد. پیش از آن، تنش‌ها و شایعاتی مبنی‌بر آشوب و اختلال در شهرهای دیگر به گوشم رسیده بود. اما خبری از انفجار و هیچ چیز علنی و آشکاری نبود. زاگرب واقع در میان دو کوه، تابستان‌های گرمی داشت. مردم در گرم‌ترین ماه‌ها آن‌جا را ترک می‌کردند و به سواحل می‌رفتند. تا جایی که من به یاد دارم، پدر و مادرم با والدین تعمیدی‌ام در یک دهکده‌ی ماهیگیری در جنوب، تعطیلات‌شان را سپری می‌کردند. اما چون صرب‌ها جاده‌های منتهی به دریا را مسدود کرده بودند (حداقل این چیزی بود که همه می‌گفتند)، برای اولین بار در عمرم تابستان را دور از آب گذراندیم. همه چیز در شهر مرطوب و چسبناک بود. دستگیره‌ی در و دستگیره‌ی داخل قطارها از عرق مردم لیز شده و بوی ناهار روز قبل همچنان در هوا باقی بود. دوش آب سرد می‌گرفتیم و در خانه از گرما با لباس زیر راه می‌رفتیم. احساس می‌کردم زیر آب سرد بخار از بدنم بلند می‌شود و پوستم جلز و ولز می‌کند. شب هم که ملحفه روی خودمان می‌کشیدیم منتظر دیدن خواب‌های ناآرام بودیم و از شدت تب کابوس می‌دیدیم.»