کتاب جنگ کره
معرفی کتاب جنگ کره
کتاب جنگ کره نوشتهٔ مایکل وی آزکان و ترجمهٔ سهیل سمی است و گروه انتشاراتی ققنوس آن را منتشر کرده است. این کتاب از مجموعهٔ تاریخ جهان است.
درباره کتاب جنگ کره
جنگ کره را گاهی «جنگ فراموش شده» مینامند، چون درگیریهای قبل و بعد از حدوث این جنگ، یعنی جنگ جهانی دوم و جنگ ویتنام، این واقعه را تحتالشعاع قرار دادهاند. امادلیلِ دیگرِ این نام این است که اکثر آمریکاییها به محض پایان یافتن این جنگ میخواستند آن را به فراموشی بسپرند، چون این نخستین جنگ بود که آمریکا در آن شکست خورد.
پس از امضای توافقِ آتشبس در ۲۷ ژوئیه سال ۱۹۵۳، نه شور و شعفی به راه افتاد و نه به مناسبت بازگشت قهرمانان نظامی، که به اصطلاح یکی دیگر از دشمنان آمریکا را شکست داده بودند، مراسم رژه و سانی اجرا شد. پس از جنگ، آمریکاییها به خاطر این که سربازان کشورشان دیگر در نبردی تمامعیار و بدون پشتوانه حمایت مردم کشته نمیشوند، خسته و درمانده، نفسی به راحتی کشیدند. حتی تولَند نیز که کتاب نبرد خونین او یکی از بهترین کتابهای نوشته شده در مورد جنگ کره است، میپذیرد که در این ارتباط واکنشی مشابه داشته است:
پس از دو درگیری مصیبتبار جهانی (جنگهای جهانی اول و دوم)، (جنگ کره) به لحاظ اهمیت جهانی و بزرگی واقعه چندان مهم و چشمگیر نبود. در آن زمان من نیز چون عامه مردم از این جنگ بیراز بودم. من نیز چون بسیاری از مردم آمریکا که پس از دو جنگ جهانی خُرد و خراب شده بودند، سه سال ملالتباری را که با این جنگ جدید از پی آمد از فکر و خاطرهام زدودم. منافع ما در آن زمان در گرو احیای همهجانبه خودمان و اروپا بود، نه متضمن ورود به جنگی خطرناک در آسیا.
به رغم آنکه اهمیت آنچه هریمَن با عنوان «جنگی کوچک و تلخ» از آن یاد کرده اغلب مورد غفلت و تجاهل قرار گرفته، این جنگ در تاریخ جهان نقطه عطفی بود.
خواندن کتاب جنگ کره را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر میخواهید دربارهٔ جنگ کره بیشتر بدانید حتما این کتاب را بخوانید.
بخشی از کتاب جنگ کره
«در کره ضربالمثلی کهن هست که میگوید: «گوران که به هم تازَند، موران همه جان بازند.» وصفِ حالِ کره در طول تاریخِ طولانیاش دقیقاً همینگونه بوده است، کشوری که از بختِ بد به لحاظ جغرافیایی و سیاسی در آسیا درست در نقطه تقاطعی واقع شده که همسایگانِ قدرتمندترش بارها و بارها به آن حمله کردهاند. در سال ۱۵۹۲، تویوتومی هیدِیوشی، رهبر ژاپن، از کره به عنوان مسیری برای حمله به چین استفاده کرد و پس از جنگی شش ساله، بدون کسبِ هیچ نتیجهای شکست خورد. چین بعدها، در سال ۱۶۳۲ به کره حمله و این کشور را وادار به کرنش کرد و از آن پس تا چند قرن در امور این کشور مداخله و اِعمالِ نفوذ میکرد.
در قرن نوزدهم، روسیه که پس از انقلاب کمونیستی سال ۱۹۱۷ به اتحاد شوروی تغییر نام یافت، نیز در آسیا به قدرتی بزرگ تبدیل شد. پس از این تحول، روسیه یا همان اتحاد شوروی بعدی، برای تسلط یافتن بر کره با چین و ژاپن در تعارض و رقابتی سهجانبه درگیر شد. ژاپن در سال ۱۹۰۴، پس از جنگ با روسیه، قاطعانه اداره امور کره را به دست گرفت و تا چهار دهه بعد همچنان بر آن حکم راند.
پس از شکست خوردن ژاپن در جنگ جهانی دوم، چنین مینمود که کره سرانجام فرصت یافته تا خود کشور خویش را اداره کند. اما جنگِ هر دم فزاینده سرد میان ایالات متحده و اتحاد شوروی باعث شد که امیدهای کره برای کسب آزادی و خودمختاری نقش برآب گردد و این سرزمینِ کهن به دو نیم شود.»
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه