
کتاب دفترچه یادداشت قرمز
معرفی کتاب دفترچه یادداشت قرمز
کتاب «دفترچه یادداشت قرمز» نوشتهٔ آنتوان لورن و با ترجمهٔ شکیبا محبعلی، توسط نشر هیرمند منتشر شده است. این رمان فرانسوی، داستانی معاصر را روایت میکند که در بستر شهر پاریس شکل میگیرد و با محوریت یک کیف زنانه گمشده و دفترچهای پر از یادداشتهای شخصی، به زندگی و احساسات شخصیتهایش میپردازد. «دفترچه یادداشت قرمز» با نگاهی انسانی و جزئینگر، به روابط، خاطرات و جستوجوی هویت میپردازد و مخاطب را به دنیای درونی شخصیتها نزدیک میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب دفترچه یادداشت قرمز
این رمان معاصر فرانسوی، اثری از آنتوان لورن است که با ترجمهٔ شکیبا محبعلی در قالب داستانی کوتاه و جمعوجور ارائه شده است. «دفترچه یادداشت قرمز» در فضای شهری پاریس میگذرد و با روایتی خطی و شخصیتمحور، داستان دو زندگی را به هم پیوند میزند. ساختار کتاب بر پایهٔ روایت متناوب میان دو شخصیت اصلی بنا شده و با جزئیات دقیق از زندگی روزمره، دغدغهها و خاطرات شخصیتها، فضایی ملموس و باورپذیر خلق میکند. این اثر با تمرکز بر اشیای بهظاهر بیاهمیت و خاطرات بهجامانده از آنها، به جستوجوی هویت و معنای زندگی میپردازد. کتاب در دستهٔ رمانهای عاشقانه و اجتماعی قرار میگیرد و با نثری موجز، به بررسی تأثیر تصادفها و انتخابهای کوچک بر سرنوشت انسانها میپردازد.
خلاصه داستان دفترچه یادداشت قرمز
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با حملهای شبانه به زنی به نام «لور» آغاز میشود؛ کیف او دزدیده میشود و او ناچار شب را در هتلی نزدیک خانهاش میگذراند. صبح روز بعد، «لوران»، کتابفروشی تنها، کیف زنانهای را روی سطل زباله پیدا میکند. او با تردید و حس مسئولیت، کیف را برمیدارد و تصمیم میگیرد آن را به پلیس تحویل دهد، اما کنجکاوی او را به جستوجو در محتویات کیف میکشاند. در میان وسایل شخصی، دفترچهای قرمز رنگ توجهش را جلب میکند؛ دفترچهای پر از یادداشتهای خصوصی، ترسها، آرزوها و خاطرات صاحبش. لوران با خواندن دفترچه، به تدریج به دنیای درونی لور نزدیک میشود و تصمیم میگیرد او را پیدا کند. سرنخها اندکاند: قبض خشکشویی، کتابی با امضای نویسنده و چند یادداشت پراکنده. جستوجوی لوران برای یافتن صاحب کیف، او را به گوشهوکنار شهر میکشاند و در این مسیر، زندگی خودش نیز دستخوش تغییر میشود. روایت کتاب، همزمان با پیشرفت جستوجوی لوران، به زندگی لور نیز سرک میکشد و زخمها، خاطرات و امیدهای او را آشکار میکند. داستان با تلاقی تدریجی این دو زندگی، به مفهوم تصادف، همدلی و پیوندهای نادیدنی میان آدمها میپردازد، بیآنکه پایان ماجرا را بهروشنی افشا کند.
چرا باید کتاب دفترچه یادداشت قرمز را بخوانیم؟
«دفترچه یادداشت قرمز» با تمرکز بر جزئیات زندگی روزمره و اشیای ساده، نشان میدهد چگونه یک اتفاق کوچک میتواند سرنوشت دو انسان را به هم گره بزند. این کتاب با روایت دو شخصیت تنها و جستوجوی هویت، به دغدغههایی چون خاطره، فقدان، امید و امکان دوباره آغاز کردن میپردازد. خواندن این رمان فرصتی است برای تماشای پاریس معاصر از زاویهای متفاوت و لمس احساسات انسانی در دل موقعیتهای عادی و پیشپاافتاده. همچنین، کتاب با نگاهی دقیق به روابط انسانی و تأثیر تصادفها، مخاطب را به تأمل دربارهٔ پیوندهای نادیدنی میان آدمها دعوت میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این رمان برای علاقهمندان به داستانهای معاصر، عاشقانه و اجتماعی مناسب است. کسانی که به روایتهای شخصیتمحور، جستوجوی هویت و تأثیر تصادفها در زندگی علاقه دارند، از خواندن این کتاب لذت خواهند برد. همچنین، دوستداران ادبیات فرانسوی و داستانهایی با فضای شهری و جزئیات ملموس، مخاطبان اصلی این اثر هستند.
بخشی از کتاب دفترچه یادداشت قرمز
«به آرامی زیپ کیف را باز کرد. بوی چرم تازه و عطر زنانه؛ پیچید. چیزی که واقعا به آن نباز دارم یک دوست است درست شبیه خودم. مطمتنم بهترین دوست خودم خواهم بود. رویای شب گذشته: خواب دیدم بلفیگور یک مرد بود. کمی غیر منتظره و عجیب. شابد هم او نبود -با اينکه میدانستم که او بلفیگور است -مرد جذابی از کار درآمده بود. در یک هتل شیک و باکلاس. بعد از یک نوشیدنی در بار به اتاقمان بر گشتیم و بعد از عشق بازی در تراس؛ روی تخت به خواب رفتیم. صبح که بیدار شدم بلفیگور داشت دماغش رابه صورتم میمالید (اين واقعی بود نه در خواب) خرید غذای گربه غذای ویربک با طعم اردک. حیزهایی که دوست دارم: لب آب قدم بزنم وقتی هیچ کس دیگری در ساحل نیست. امریکانو را دوست دارم اما ترجیح میدهم موهیتو بنوشم. بوی نعن و ریحان. خواییدن در قطار. نقاشیهای مناظر بدون حضور انسان. بوی عود در کلیساها مخمل و مخمل ابريشم. ناهار خوردن در بان اریک ساتی. خریدن ست کامل آلبومهای اریک ساتی. از پرندهها می ترسم (به خصوص از کبوتر). باید به چیزهای دیگری که ازشان می ترسم، فکر کنم. همیشه در راه بر گشت به خانه؛ واگن مترو رابه دقت برانداز میکنم و دنبال مرد مناسب می گردم. (ما هیچ وقت توی مترو با مردی آشنا نشدهام) باید با اروه به هم بزنم. اروه خسته کننده است. هیچ چیز بدتر از کلافه شدن از دست یک مرد خستهکننده پیست. روشن کردن را دوست دارم. عاشق بوی چحوب سوختهام. عاشق بوی چجوب شعلهور.»
حجم
۸۵۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه
حجم
۸۵۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه