کتاب نوشیدنی سال 1954
معرفی کتاب نوشیدنی سال 1954
کتاب نوشیدنی سال 1954 نوشتهٔ آنتوان لورن و ترجمهٔ شاهین نادری است. این کتاب را انتشارات نسل روشن منتشر کرده است. در این کتاب، سفر در زمان اتفاق میافتد.
درباره کتاب نوشیدنی سال 1954
کتاب نوشیدنی سال ۱۹۵۴، داستان ۴ نفر است که با نوشیدن یک نوشیدنی ویژه، از سال ۲۰۱۷ به دههٔ ۵۰ میلادی در پاریس سفر میکنند. سرآغازِ این سفر، گشت و گذار و لذت است اما مانند بسیاری از داستانهای «سفر در زمان»، این ۴ شخصیت هم سرانجام باید برای بازگشتِ خود به زمان و مکانِ پیشین، کوششهایی کنند.
درباره آنتوان لورن
آنتوان لورن متولد ۱۹۷۲ نویسنده، فیلمنامهنویس، روزنامهنگار و کارگردان فرانسوی است. اولین رمان او «پرتره» نام دارد. «کلاه رئیس جمهور» و «سیگار کشیدن» از دیگر رمانهای آنتوان لورن است.
خواندن کتاب نوشیدنی سال 1954 را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب به علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میشود.
بخشهایی از کتاب نوشیدنی سال 1954
هوبرت گفت: «از خونوادهٔ ما هم یکی ناپدید شد، اما داستان ما به اندازهٔ داستان شما جالب نیست. پسرخاله لئونارد یهدفعه غیبش میزنه. لئونارد لارنودی. لئونارد طبقهٔ سوم مشرف به حیاط روبهروی واحد من زندگی میکرد. دههٔ ۱۹۳۰ بود که تصمیم گرفت بره شیلی و اونجا پولوپَلهای به هم بزنه. متأهل نبود، بچه نداشت و چیزی هم برای ازدستدادن نداشت. فکر کنم اونم یه کوچولو خلوضع بود. در هر حال، پنج سال بعد از رفتنش یه کارت پستِ امضاشده از سانتیاگو میفرسته که روش مختصر نوشته شده بود: «تموم شد!» دیگه از اون موقع خبری ازش نشد. نفهمیدیم که واقعاً پولدار شده یا نه. هیچکس سر درنیاورد. تو فامیل تبدیل شد به یه افسانه؛ پسرخاله لئونارد. بیشتر از ۲۵ سال آپارتمانش خالی موند. خونوادهش بالاخره اواخر دههٔ پنجاه واحدش رو مفت فروختن؛ برای اینکه ضرر سهام کانال سوئز رو جبران کنن.»
***
تو این مدت آندره لارنودی طبقهٔ سوم ساختمون مشغول ورقزدن آلبوم خونوادگیش بود؛ آلبومی با جلد مخمل قرمزرنگ. آندره دنبال عکسی از لئونارد بود. بعد از اینهمه سال چهرهٔ پسرخالهش رو نمیتونست خوب به یاد بیاره. کسی که زمانی همسایهشون هم بود. اینو میدونست که پسرخالهش مثل طایفهٔ لارنودیها موهای مشکی داره، اما غیر از این، دیگه چیزی از پسرخالهٔ مجرد و بیکارش نمیدونست. پسرخالهای که تحصیلش در زمینهٔ حقوق رو نیمهکاره رها میکنه و پنج سالی هم تو آپارتمانی که از پدر و مادرش به ارث برده زندگی میکنه. انقدر بیسروصدا و کمپیدا بود که ممکن بود تو یه ماه هم کسی اونو تو ساختمون نبینه. سال ۱۹۳۰، وقتی رفت، ۲۹ ساله بود. حالا ۵۳ سال داشت. از همهٔ بحرانهای فرانسه جون سالم به در برده بود: دولتهای ضعیف جمهوری سوم، اختلاس الکساندر استاویسکی، شورش حزب راست در سال ۱۹۳۴، ائتلاف احزاب چپ و میانهرو، جنگ، دولت نظامی فرانسه، دورهٔ روی کار اومدن رژیم ویشی (از آلمان)، بازار سیاه و درنهایت گرسنگیِ بعد از نبرد لیبراسیون. محاکمات موسوم به پاکسازی، جیرهبندی، رفتن ژنرال دوگول، جمهوریِ چهارم فرانسه و... . فهرست بحرانهایی که پسرخاله هوبرت ازشون قسر دررفته و به شیلی پناه برده بود، بلندبالا بود. واقعاً زندگی پرماجرایی داشت که با گذر زمان رنگ عوض کرده بود. کسی که آندره قرار بود ملاقاتش کنه تبدیل شده بود به آدمی با خصوصیات مردم آمریکای لاتین؟ یعنی هیچ اثری از لارنودیبودن باقی نمونده بود؟
حجم
۱۷۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۹۰ صفحه
حجم
۱۷۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۹۰ صفحه