کتاب یک انقلاب ذهنی
معرفی کتاب یک انقلاب ذهنی
کتاب یک انقلاب ذهنی؛ روشنگری رادیکال و خاستگاههای فکری دموکراسی مدرن نوشتهٔ جاناتان ایزرائیل و ترجمهٔ مزدا موحد است و نشر بیدگل آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب یک انقلاب ذهنی
در سالهای اخیر، تاریخدانان و فیلسوفان برای کشف مراحل اصلی و تاریخ عمومی روشنگریِ رادیکال پیشرفت چشمگیری داشتهاند. درواقع، روشنگری رادیکال در آغاز جنبش فکری مخفیانهای بود که در اولین مرحله (اواخر قرن هفدهم) تقریباً کاملا از منظر عامه پنهان بود. این جنبش فکری رادیکال در مخالفت با جریان غالب و میانهروِ روشنگری در اروپا و آمریکا به بلوغ رسید و در دهههای ۱۷۷۰، ۱۷۸۰ و ۱۷۹۰، یعنی دوران انقلابهای آمریکا، فرانسه، بریتانیا، ایرلند و هلند و همچنین در محافل اپوزیسیون دموکراسیخواه زیرزمینی آلمان، اسکاندیناوی، آمریکای لاتین و دیگر مناطق دنیا علنی شد. امروزه، بسیاری روشنگری رادیکال را جریانی فکری (و درنهایت، کنشی سیاسی) میدانند که در پایهگذاری ارزشها و آرمانهای بنیادین مردمسالاری و برابریخواهیِ جهان مدرن نقش اصلی را ایفا کرد.
روشنگری رادیکال مجموعهای از اصول بنیادی است که میشود آنها را بدینترتیب خلاصه کرد: مردمسالاری؛ برابری نژادی و جنسیتی؛ آزادی فردی انتخاب سبک زندگی؛ آزادی مطلق اندیشه، بیان و مطبوعات؛ حذف مرجعیت دینی از روند قانونگذاری و آموزش و جدایی کامل کلیسا از دولت. این جریان فکری هدف دولت را ـــبهمثابهٔ حکومتی کاملا سکولارـــ توسعهٔ منافع دنیوی اکثریت و جلوگیری از سلطهٔ اقلیت ذینفع در روند قانونگذاری میداند. مهمترین اصل روشنگری این است که همهٔ انسانها فارغ از نوع عقیده یا گروه دینی، اقتصادی و قومیتی که به آن تعلق دارند، نیازهای اساسی، حقوق و منزلت یکسانی دارند و درنتیجه، باید با همه یکسان و بر مبنای برابری رفتار کرد و همه، چه سیاه، چه سفید، زن یا مرد، مذهبی یا بیدین سزاوارند که دولت و قانون منافع و خواستههای شخصیشان را محترم بشمارد. فراگیر بودن این اصل، در این ادعا نهفته است که همهٔ انسانها، بدون استثنا، حق دارند به روش خود جویای خوشبختی باشند، هرطور که صلاح میدانند بیندیشند و سخن بگویند، و هیچکس، ازجمله کسانی که دیگران را متقاعد میکنند که برگزیدهٔ خداوندند تا سرور، حاکم یا راهنمای معنوی مردم باشند، حق ندارد حقوقی را که متعلق به همهٔ زنان و مردان است انکار یا از آنها سلب کند.
روشنگری رادیکال نظامی از عقاید است که از نظر تاریخی، بنیادیترین ارزشهای اجتماعی و فرهنگی عصر پسامسیحی را پیریزی کرده است. همین موضوع اهمیت تاریخچهٔ جنبش را دوچندان میکند. اما این شیوهٔ تفکر ـــمخصوصاً در بسیاری از کشورهای آسیایی و آفریقایی و نیز در روسیهٔ معاصرـــ به امید و الهامبخش اصلی بسیاری از انسانگرایان، برابریخواهان و مدافعان حقوق بشر بدل شده است که با وجود مشکلات بزرگ، قهرمانانه از آزادی و کرامت انسانی، ازجمله کرامت زنان و اقلیتها دربرابر اشکال نوظهور تبعیض، تعصب و ستـمـــکه امروزه در بسیـاری از مناطق جهان بدون هیچ مانعی چنگالهایش را میگستراندـــدفاع میکنند.
این کتاب مختصر براساس مجموعه سخنرانیهایی نوشته شده است که بین ژانویه و مارس ۲۰۰۸ به یاد زندگی و آثار آیزایا برلین (۱۹۹۷-۱۹۰۹)، یکی از متفکران برجستهٔ قرن بیستم، در آکسفورد ایراد شد. مباحث آن کمی بسط یافتهاند و بخشی از آنها نیز تا حد زیادی در پاسخ به پرسشها و بحثهایی دربارهٔ استدلالهای مطرحشده با همکاران دانشگاهی و دانشجویان بازبینی شده است. یکی از مشخصات اصلی میراث معنوی آیزایا برلین، تلاش شجاعانهٔ او برای پیوند دادن فلسفه و تاریخ (که کار آسانی نیست) و پایهگذاری رشتهٔ «تاریخ اندیشهها» بود که در زمانهٔ او رشتهای تقریباً جدید به شمار میآمد.
فصلهای کتاب یک انقلاب ذهنی از این قرار هستند:
فصل اول: پیشرفت و دو راهکار متعارض روشنگری برای بهبود وضع دنیا
فصل دوم: دموکراسی یا سلسلهمراتب اجتماعی؟ شکاف سیاسی
فصل سوم: مسئلهٔ برابری و نابرابری: ظهور علم اقتصاد
فصل چهارم: نقد روشنگری بر جنگ و جستوجوی «صلح پایدار»
فصل پنجم: تعارض میان دو نحلهٔ فلسفهٔ اخلاق
فصل ششم: ولتر دربرابر اسپینوزا: روشنگری بهمثابهٔ دوگانگی بنیادین نظامهای فلسفی
فصل هفتم: نتیجهگیری
خواندن کتاب یک انقلاب ذهنی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که سوالهای بزرگ دربارهٔ روند آزادی، حکمرانی حاکمان و سیاست در دنیا دارند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب یک انقلاب ذهنی
«چندان تعجبآور نیست که مفاهیم «پیشرفت»، «بهبود وضع جامعه» و آنچه نویسندهای فراموششده با افکاری رادیکال در دههٔ ۱۷۹۰ «بهبود وضع بشر» نامید مفاهیم اصلی روشنگری باشند. چهار تن از شش شخصیت بنیانگذار فلسفهٔ روشنگریـــدِکارت، هابز، اسپینوزا و بِیل (۱۷۰۶-۱۶۴۷) ـــمعتقد بودند که نظر بیشتر مردم دربارهٔ بنیادیترین مسائل کاملا اشتباه است و همینکه بتوانیم نگرش مردم به جهان و ساختار واقعیت را اصلاح کنیم، بهبود چشمگیری در زندگی بشر ایجاد میشود. زیرا در نتیجهٔ چنین رویکردی، جامعه امنتر و باثباتتر (دغدغهٔ اصلی هابز)، روادارتر (دغدغهٔ اصلی بیل) و برخورد مردم با بلایا و بیماریها (از اهداف دکارت) منطقیتر میشود؛ از طرفی جامعهای آزادتر خواهیم داشت و پذیرش دگراندیشان آسانتر میشود.
هر چهار نفرِ این بانیان فلسفی در پدیدآمدن این گرایش «انقلابی» در مدرنیتهٔ غرب سهم عمدهای داشتند درنتیجه در شکلگیری شیوهای کاملا جدید برای نگریستن به جهانـــکه به لطف آنها و تغییرات فراگیرتر فرهنگی آغاز شدـــنقش بسزایی ایفا کردند. اما اسپینوزا با رویکرد تکجوهریاشـــیعنی باور به اینکه جسم و روح، یعنی ماده و ذهن، جوهرهایی مجزا نیستند، بلکه جوهری یگانهاند که از جنبههای متفاوت دیده میشودـــاین گرایش «انقلابی» را از دیدگاه متافیزیک، سیاست و «سعادت انسانی» بسیار بیشتر از دکارت، هابز یا بیل گسترش داد. طبق اصول اسپینوزا جامعه دربرابر دخالت قدرتهای مذهبی، خودکامگی، جرگهسالاران قدرتمند و دیکتاتوری مقاومتر، دموکراتیکتر، آزاداندیشتر و برابریخواهتر میشود. از این رو، اسپینوزا بیش از دیگران میان فلسفه و الهیات تضاد قائل میشود که همین ویژگی او را اصلیترین شخصیت روشنگری رادیکال میکند.
با وجود این، روشهایی که این اندیشمندان برای اصلاح شیوهٔ اندیشیدن و نگریستن به جهان مطرح کردند، فقط امکان نظری بهبود را فراهم میکرد تا امکان عملی آن را؛ از طرفی، هم هابز و هم بیل همچنان به انسان و سرشت او بدبین بودند. بااینهمه، در اواخر قرن هجدهم تغییر چشمگیری رخ داد. به نظر میرسید که چنین انقلابی در تفکر و شرایط دیگر فقـط امکانی نظـری نبود، بلکه امری واقعی بود. ریچارد پرایس (۱۷۹۱-۱۷۲۳)، نمایندهٔ برجستهٔ تفکر رادیکال در انگلستـان گفته است: «جهان همواره و بهتدریج در حال بهبود بوده است. نور [آگاهی] و دانش مدام پیشروی کردهاند و زندگی کنونی بشر در قیاس با گذشته، همانند قیاس جوانی در آستانهٔ مردانگی با یک نوزاد است. سرشت اوضاع طوری است که این پیشرفت باید ادامه یابد.» دوست صمیمیاش، جوزف پریستلی (۱۸۰۴-۱۷۳۳) که مشهورترین شاگردش بود، و مری وُلستونکرافت (۱۷۹۷-۱۷۵۹)، نظریهپرداز فمینیسم، نیز معتقد بودند خداوند برای بهبود تدریجی جهان برنامهای دارد، اما نه ازطریق اقدام مستقیم الهی یا وقایع معجزهآسا، بلکه ازطریق فرایندهای عادی طبیعت و جامعه.»
حجم
۲۴۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۲۹ صفحه
حجم
۲۴۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۲۹ صفحه
نظرات کاربران
در متن کتاب آمده : «نمیتوان بدونِ درنظر گرفتنِ اینکه فلسفهیِ «انقلاب ذهنی» گستردهای را مهندسی کرده است، موقعیت انقلابی را در سال ١٧٨٩ بهدرستی فهمید.» این کتاب در واقع میخواهد به سراغ روشنفکران(رادیکال/میانهرو) دههی ۷۰ و ۸۰ منتهی به انقلاب