دانلود و خرید کتاب رقص خاکستر شیرین خوشنویس
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب رقص خاکستر

کتاب رقص خاکستر

امتیاز:
۴.۰از ۳۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب رقص خاکستر

کتاب رقص خاکستر نوشتۀ شیرین خوشنویس است. این کتاب را انتشارات نامه مهر منتشر کرده است.

درباره کتاب رقص خاکستر

سلما یک دختر باهوش و نخبه است که در خانواده‌ای کاملاً مذهبی و خشک زندگی می‌کند و با قبول‌شدنش در دانشگاه به‌سختی خانواده‌اش را راضی می‌کند تا به دانشگاه برود. ورود سلما به فضایی آزادتر و بزرگ‌تر باعث می‌شود مسیر اصلی خودش را گم کند.

رقص خاکستر، داستان دو قلب شکسته است. داستان عشق میان سلما و شاهدی که قلبشان برای دوباره تپیدن به ترمیم نیاز دارد. این قصه، قصهٔ قلب‌هایی است که در خانواده برای هم می‌تپند و با بخشش و جبران اشتباهات گذشته، امید به زندگی دوباره را برای یکدیگر به ارمغان می‌آورند.

خواندن کتاب رقص خاکستر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های ایرانی خواندنی و جذاب است.

بخشی از کتاب رقص خاکستر

«مامان عصبی صندلی آشپزخانه را کشید و روی آن نشست و گفت: نه دیگه، امروز ابرو برمی‌داره، فردا می‌خواد چادرش رو برداره، پس‌فردا هم هزار تا غلط دیگه می‌کنه.

کلافه گفتم: قضیه چادر برداشتنم که داستان دیروز و امروز نیست، من از اولم گفتم که چادر جلو دست‌وپام رو می‌گیره و باهاش راحت نیستم. آخه کجای قرآن نوشته چادر واجبه؟ بابا این یه تیکه پارچه سیاه از زمان قاجار اومد، ول نمی‌کنید چرا؟ همچین روش تعصب دارید، انگار نعوذبالله چادر با سوره فلق نازل شده... اه.

مامان عصبی از جایش بلند شد و به سمتم آمد؛ اما لیلا جلویش را گرفت. مامان با صدای کنترل شده غرید: بی‌عقل، چادر حرمت داره.

اسماً هم بازوی من را گرفت و خیره در چشم‌هایم گفت: ول کن دیگه. تو که می‌دونی نمی‌تونی چادرت رو برداری، چرا هی بحث بیخود می‌کنی؟

لیلا هم با لحن صلح‌طلبانه‌ای گفت: فداتشم سلما! اره تو درست می‌گی، مانتو هم حجابه ولی بابای ما کم کسی نیست که! آخه مگه میشه دختر حاج توحیدی باشی و مانتویی باشی؟! کل بازار تهران و کل این محله سرش قسم می‌خورن، مسجد محل رو بابا ساخته، اونوقت دخترش مانتویی باشه؟!

«چیش»ی کشیدم و پشتم را به او کردم و با اسماً مشغول کشیدن برنج در دیس شدیم، مامان هم همانطور غر می‌زد: آخه اگه بچه نخبه و باهوش داشتن مثل اینه، الهی که به هیچ والدینی خدا بچه نخبه نده. نخبگیش تو جوون مرگ کردنه منه.

می‌خواستم حرفی بزنم؛ اما اسماً آرام زیر گوشم گفت: سلما خفه شو دیگه! چی رو می‌خوای ثابت کنی؟! اعتقاداتشون همینه دیگه.

با آرنج در پهلویش کوبیدم و گفتم: تو یکی ساکت شو، با اون نامزد خودشیرینت. ایش... دوسش داری اسماً؟

اسماً لبش را گزید و گفت: اره خیلی. اصلاً همین‌که محرمیت رو خوندن، مهرش تو دلم افتاد.

ادای عق‌زدن درآوردم و «یک خاک تو سر هولت کنم.» گفتم و همگی شروع به کشیدن غذا کردیم. نهار روز جمعه را خانوادگی و دور هم خوردیم. با امیرحسین پسر دوسالهٔ لیلا حسابی بازی کردم تا اینکه حدود اذان مغرب بود که پدرم همه‌یمان را صدا زد تا حاضر بشویم و به مسجد برویم. بیشتر از دوسال بود که به هوای درس و کنکور به مسجد نرفته بودم، حسابی تیپ زدم و بهترین چادرم را سرم کردم و به همراه بقیه راهی شدیم.

بعد از نماز مغرب، اسماً اشاره کرد که بلند شویم. در آشپزخانه، سینی چای را پر می‌کردم که کسی از پشت بغلم کرد. به طرفش چرخیدم، زهرا دختر یکی از دوست‌های بابا و هم‌محلی‌مان بود. مرا محکم در آغوشش فشرد و گفت: وای خدا! ببین کی اینجاست! نابغه محله، سلماخانوم توحیدی!

من هم غش‌غش خندیدم و او را بغل کردم و چنددقیقه‌ای خوش‌وبش کردیم. زهرا یک سال از من بزرگ‌تر بود، البته او هم مثل من کنکوری بود، چون من یک سال جهشی خوانده بودم، توانسته بودم در هفده‌سالگی کنکور بدهم.

با داد لیلا، هر دو از جا پریدیم: وای بدو، مامان مخم رو خورد.»

 

k.barzi
۱۴۰۲/۰۶/۳۰

عالی . چقدر دلم میخواست بتونم بخرم ولی خیلی گرون گذاشتی طاقچه

کاربر 7251259
۱۴۰۲/۰۷/۰۱

اگه یه اف ۵۰ درصدی برا این کتاب بزارین شاهکار میکنین

narges
۱۴۰۲/۰۶/۳۱

چرا اینقدر زیااااد اخه

aram
۱۴۰۲/۰۷/۰۳

وای خیلی گرووونه

کاربر 7254380
۱۴۰۲/۰۶/۳۱

من چند تکه از این کتاب رو خوندم فوق العاده خوب و آموزنده هستش خیلی دوست داشتم همه رو بخونم ولی خیلی گرون گذاشتین😔

خورشید
۱۴۰۳/۰۳/۱۰

یه رمان مثل بقیه ی رمان های سرگرم کننده س که هم یه سری چیزاش با عقل و منطق جور نمیاد هم پر از این قهر میکنه اون ناز میکشه بعد اون قهر میکنه اون یکی ناز میکشه و در

- بیشتر
کوهی
۱۴۰۲/۰۶/۳۱

قصه ی یه دختر مذهبی به نام سلما هستش که با چالش های زیادی تو زندگی رو به رو میشه. خیلی کتاب عالی ای هستش حتما بخونید😍من خودم کتابش رو خریدم. کلا این نویسنده عالی مینویسه من چند تا دیگه

- بیشتر
m.m
۱۴۰۳/۰۲/۲۷

دو سال بود میخواستم بخرم چون خیلی گران بود نمیتونستم تا اینکه تخفیف ۵۰ درصد دیدم بنظرم برای دختر دارها خوبه بخونن نکته جالبش برام این بود که در کانالهای روانشناسی دیده بودم اگر از دوره سوگ عاطفی رد نشدید که معمولا

- بیشتر
میم
۱۴۰۲/۱۱/۰۵

به نسبت قیمت، داستان خیلی جدید و جذابی نداشت که توصیه کنم به خرید و خواندنش.

Delaram Sheikhlar
۱۴۰۳/۰۲/۲۸

عالی

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۸۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۶۴۰ صفحه

حجم

۴۸۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۶۴۰ صفحه

قیمت:
۲۵۰,۰۰۰
۱۲۵,۰۰۰
۵۰%
تومان