کتاب هنر گفتگوهای آگاهانه
معرفی کتاب هنر گفتگوهای آگاهانه
کتاب هنر گفتگوهای آگاهانه؛ تغییر شیوه صحبت کردن، گوش کردن و تعامل نوشتهٔ چاک ویزنر و ترجمهٔ شاهین غفاری است و موسسه انتشارات فلسفه آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب هنر گفتگوهای آگاهانه
کتاب هنر گفتگوهای آگاهانه تلاشی است برای باز کردن کلاف سردرگم گفتگوهای روزانه.
ما همچون ماهیای که در آب زندگی میکند، در گفتگوهای خود زندگی میکنیم. همانطور که ماهی نسبت به شنا کردن خود در آب آگاه نیست، ما نیز بیفکرانه درگیر گفتگوها میشویم. بیشتر اوقات در مورد افکار یا واژههای نهفته در سطح زیرین هیجانات خود فکر نمیکنیم و درنهایت، صحبت کردن و گوش کردن خود را روی حالت خلبان خودکار قرار میدهیم. وقتی دچار استرس میشویم و هیجاناتمان برانگیخته میشوند، طبیعی است که گفتگوها بدشکل و مسخره میشوند. این کتاب یک راهنمای کاربردی برای آموختن در مورد گفتگوها و اندیشیدن به آنها است و به ما کمک میکند تا از تلههای رایجی که در مسیر روابط و شغل ما قرار دارند، دور بمانیم. این کتاب به واکاوی دیانای گفتگوها میپردازد تا بتوانیم طبیعت نیرومند و زایای زبان را کشف و ستایش کنیم و به این درک بنیادین خواهیم رسید که چرا گفتگوهای درونی و بیرونی ما به نتیجه میرسند (یا نمیرسند).
گفتگوهای ما در خانه، محل کار و جامعه، میتوانند سرچشمهٔ شادکامی و سکوی پرتابی به سمت موفقیت باشند یا برعکس، منبع درد و شکست ما شوند. از آنجا که گفتگوها نقشی حیاتی در دستیابی به اهداف دارند و از طرفی میتوانند به آسانی موجب لغزش ما شوند، پس لازم است که با دیدگاه تازهای به آنها نگاه کنیم.
گفتگوهای درونی و بیرونی انسان به چهار گروه طبقهبندی میشوند:
گفتگوهای مبتنی بر داستانهای ذهنی
گفتگوهای مبتنی بر همیاری
گفتگوهای مبتنی بر خلاقیت
گفتگوهای مبتنی بر تعهد
با خواندن این کتاب بیشتر با این طبقهبندی آشنا میشوید.
خواندن کتاب هنر گفتگوهای آگاهانه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند در مهارت گفتگو موفقتر عمل کنند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب هنر گفتگوهای آگاهانه
«داستانهای ذهنی، واقعیتهای موجود، نفسها، هیجانات و نظرات شخصی، مواد اولیهٔ گفتگوها هستند. وقتی این مواد در تضاد با هم قرار گیرند، گفتگوهای همیارانه با چالش روبرو خواهند شد. اقدام به شناخت و تغییر داستانهای ذهنی، یک کار شخصی است که هر کس باید آن را در مورد خود انجام دهد و پیشنیاز همیاریهای سازنده و کارآمد است. موشکافی و صحتسنجی داستانهای شخصی، چشم و گوش ما را به روی شیوههای جدید دیدن، شنیدن و تعامل با دیگران باز میکند.
وقتی داستان کودکی خودم را بررسی کردم، این تردید دیرپا که نمیتوانم از عهدهٔ کارها برآیم، کمکم ناپدید شد. در بزرگسالی وقتی آگاه شدم که داستانهای ذهنی من فقط یکی از دهها احتمال ممکناند و نه تمام حقیقت، شروع به کار روی خودم کردم که کمتر در مورد دیگران قضاوت کنم. کمکم توانستم کنجکاوی، ادراک، همدردی و دلسوزی خود را افزایش دهم.
داستانهای ذهنی و شیوههای مختلف تجلی آنها در گفتگوها، همان چیزهایی هستند که گفتگوهای همیارانهٔ ما را میسازند یا ویران میکنند. هر شخصی در جلسه، حداقل یک داستان برای گفتن دارد. وقتی داستانهای مختلف در همافزایی با یکدیگر قرار گیرند، گفتگوهای ما آسانتر میشود و زمینههای مشترک بین یکدیگر را پیدا خواهیم کرد. در این شرایط تعامل ما با دیگران بدون دردسر خواهد بود. اما وقتی داستانها و نفسها دستبهیکی کنند و چشماندازهای مختلف در تقابل با یکدیگر قرار گیرند، همیاری جای خود را به ایرادگیری و دفاع بیجا از خویش میدهد و عرصه برای جولان هیجانات ناسالم باز میشود.
البته باید به این نکتهٔ مهم دقت کنیم که تعامل بیدردسر و همسویی داستانها لزوماً به معنای یک گفتگوی همیارانهٔ سالم نیست. گاهی در جلسات، افراد برای آنکه همرنگ جماعت شوند، نظر اصلی خود را پنهان میکنند و یک همسویی دروغین بین داستانها و نظرات افراد پدید میآید. این شرایط معمولاً حاصل عدم تعادل قدرت بین حاضران در جلسه است. پیامد وحشتناک این پدیده، مرگ ایدههای تازه است.
گفتگو در جلسهای که همسویی دروغین بین داستان افراد وجود دارد، چیزی شبیه این خواهد بود:
شان، رهبر گروه: "بیایید جلسه را شروع کنیم."
کیت: "این کار آسانی است. همهٔ ما روی موضوع کلی توافق داریم."
رابین: "من آمادهام که این پروژه را به مرحلهٔ بعد ببرم."
کیت: "دلیلی ندارد کسی مخالف باشد."
شان: "خیلی خب، تصمیم گرفته شد. مرحلهٔ بعد چیست؟"
وضعیت برعکس، یعنی تنش و دعوای بین داستانهای افراد، جایی برای گوش دادن، درک طرف متقابل و خلق راهحل باقی نمیگذارند. چنین گفتگوهایی چیزی شبیه این خواهند بود:
"صبحبخیر. قهوه حاضر است؟"
"قهوه تمام شده و من نمیتوانم بچهها را مدرسه ببرم. رئیسم برای یک جلسه اضطراری به من نیاز دارد."
"یا خدا، من نمیتوانم تمام این کارها را انجام دهم. شغل تو مرا بیچاره کرده. میشود همین یک بار به رئیست نه بگویی و به من کمک کنی؟"
"امروز صبح چه مرگت شده؟"
اگر تأثیری را که داستانها و نظرات شخصی بر روی ما دارند، به رسمیت بشناسیم و درک کنیم، به آسانی متوجه خواهیم شد که چرا گفتگوهای همیارانهٔ ما به بیراهه میروند. آنها میتوانند یک صبح شاد را به یک مشاجرهٔ پرتنش بکشانند یا زمینهساز یک تصمیم ضعیف و شتابزده شوند. هر دو سر این طیف (چه همسویی دروغین و چه تعاملات پرتنش) ویرانگر هستند. با تمرین گفتگوهای مبتنی بر همیاری میتوانیم بر هر دوی آنها چیره شویم.
ما در زندگی روزمره خود معمولاً با هر دو سوی طیف روبرو میشویم. گاهی گفتگوها بدون کوچکترین پیچشی جلو میروند و همه چیز "ظاهراً" خوب است. گاهی نیز گفتگوها از ریل خارج شده و ما را به درون مارپیچ هُل میدهند. با کمک چند ابزار (پردازش افکار شخصی در حین گفتگو، بیانگری و پرسشگری شفاف، گوش دادن آگاهانه)، میتوانیم گفتگوهای همیارانهٔ کارآمدی خلق کنیم.»
حجم
۴۵۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۳۸ صفحه
حجم
۴۵۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۳۸ صفحه