دانلود و خرید کتاب اعتیاد محمدرضا سرگلزایی
تصویر جلد کتاب اعتیاد

کتاب اعتیاد

معرفی کتاب اعتیاد

کتاب اعتیاد نوشتهٔ محمدرضا سرگلزایی است. نشر قطره این کتاب را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب اعتیاد

کتاب اعتیاد (از سبب‌شناسی تا درمان)، مطالب خود را با بخشی به نام «چه وقت می‌گوییم کسی دچار اعتیاد است؟» آغاز کرده و پس از گذر از بخش‌هایی مانند «چگونه می‌توان الگوی روان‌شناختی را تغییر داد؟»، «زمینه‌های معنوی یا معناشناختی اعتیاد کدام‌اند؟»، «چه مدت لازم است بیمار تحت درمان دارویی قرار داشته باشد؟»، «برنامه‌های روان‌درمانی در درمان اعتیاد چه نقشی دارند؟» و «مصرف مواد مخدر چه خطراتی در پی دارد؟» با بخشی به نام «درمورد اعتیادهای «غیرشیمیایی» چه راه‌حل‌هایی وجود دارد؟» به پایان رسیده است. نویسندهٔ این کتاب باور دارد که زندگی، مدرسهٔ روح است و هر پیشامد، ملاقات، حادثه یا خبر، درسی است که در این مدرسه ارائه می‌شود. محمدرضا سرگلزایی گفته است که تا وقتی «آموختن» و «فهمیدن» ادامه داشته باشد، زندگی در جریان است و تا زمانی که در جست‌وجوی دانستن و فهمیدن باشیم، زنده‌ایم و پویا. هر گاه به‌جای «می‌خواهم بدانم» به «دانستم» رسیدیم از رودخانه به گودال آب فروافتادیم و این آغازِ پایانِ ما است.

خواندن کتاب اعتیاد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران مطالعه درمورد اعتیاد پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب اعتیاد

«بعضی از افراد خلاق و باهوش ممکن است دچار یک بیماری یا اختلال روانی هم باشند. برای مثال «چارلز دیکنز» نویسندهٔ برجستهٔ انگلیسی و خالق آثاری چون اولیور تویست، دیوید کاپرفیلد و آرزوهای بزرگ به وسواس شدیدی دچار بوده است. او قبل از اینکه قادر باشد یک روز کاری جدید را شروع کند، مجبور بود دور تا دور خانه راه برود و امتحان کند که همه‌چیز مثلا کتاب‌ها و عکس‌ها سرجایشان هستند یا نه. اشیای خاصی مثل چاقوی باز کردن پاکت و مجسمه‌ای کوچک باید همیشه روی میز تحریر وجود می‌داشتند تا او بتواند نوشتن را شروع کند و اگر این اشیا در دسترس نبودند کار به تعویق انداخته می‌شد. او همچنین یک حالت اجبار لمس کردن داشت و حتی در لحظاتی که ازنظر اجتماعی مناسب نبودند موهایش را شانه می‌کرد. آن‌طور که یکی از همکاران او گزارش کرده بود او در روز صد بار این کار را تکرار می‌کرد!

«دکتر ساموئل جانسون» ادیب معروف قرن هجدهم دچار لمس کردن وسواسی بوده است. آن‌طور که «باسول»، زندگینامه‌نویس او، گزارش کرده است، او هنگام عبور از آستانهٔ در ژست‌های غیرعادی و حرکات مسخره‌ای را با دستانش انجام می‌داده است و از قدم گذاشتن روی شکاف‌های بین سنگ‌فرش‌ها اجتناب می‌کرده و در مسیر راهش هر جا صندوق‌پستی می‌دیده آن را لمس می‌کرده و اگر اتفاقاً یادش می‌رفته یکی از صندوق‌ها را لمس کند، برمی‌گشته تا آن را لمس کند. «مارسل پروست» نویسندهٔ فرانسوی طولانی‌ترین رمان قرن بیستم را نوشت. کتاب او، در جستجوی زمان ازدست‌رفته از زمان اولین انتشارش در سال ۱۹۱۳ به‌عنوان یک شاهکار قلمداد شد تا حدی که یکی از نقادان ادبی فرانسه او را با «شکسپیر» مقایسه کرده بود. اما این مرد دچار «خودبیمارانگاری» (هیپوکندریازیس) بود. او بیشتر عمرش را در تختخواب و زیر انبوهی از پتوهای پشمی دراز کشیده بود. او اعتقاد داشت که آسم شدیدی دارد، لذا پنجره‌ها و پرده‌های آپارتمانش در تمام سال بسته بودند و او از دیدن آفتاب، تنفس هوای تازه یا انجام دادن هرگونه ورزش خودداری می‌کرد. مدام شکایت از این می‌کرد که دچار یبوست است و فقط هر دو هفته یک بار با مصرف مسهل، آن هم به‌سختی، اجابت مزاج دارد. همیشه هم از سوزش ادرار شکایت می‌کرد. احتیاج داشت برای اینکه بخوابد زیرشلواری‌هایی را محکم به دور شکمش بپیچد. به این منظور آن‌ها را با سنجاق قفلی مخصوصی می‌بست و اگر آن سنجاق قفلی را گم می‌کرد خوابش نمی‌برد! «پروست» برای یک استحمام معمولی احتیاج به بیست حوله داشت و اصرار داشت که حوله‌ها فقط در لباس‌شویی مخصوصی که گرد صابون ضدحساسیت به‌کار می‌برد، شسته شوند. او حتی در وسط تابستان، چنانچه مجبور به ترک خانه می‌شد، چهار بافتنی و یک پالتو می‌پوشید!»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۸۲ صفحه

حجم

۵۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۸۲ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
۶,۰۰۰
۷۰%
تومان