کتاب در خواب دویدن
معرفی کتاب در خواب دویدن
کتاب در خواب دویدن نوشتهٔ مریم حاجیلو است. نشر افق این رمان ایرانی را منتشر کرده است. این اثر از مجموعهٔ «ادبیات امروز» است.
درباره کتاب در خواب دویدن
کتاب در خواب دویدن رمانی ایرانی نوشتهٔ مریم حاجیلو است. مریم حاجیلو این رمان را در ۳۲ فصل نگاشته است. راوی داستان شخصیتی است که زندگی سختی را پشت سرگذاشته استو او حالا در حالی که در خوابگاه دخترانه زندگی میکند، با فقر دستوپنجه نرم میکند. او به سراغ تفریحاتی نمیرود که همجنسهایش را مشغول کردهاست، به همین دلیل مدام از دیگران فاصله میگیرد. راوی این داستان، بیپناه است، اما سعی میکند همرنگ جماعت نشود. او گاهی بدبین، زودرنج و کمتحمل است. مریم حاجیلو، نویسندهٔ کتاب حاضر متولد ۱۳۵۸ است و کتاب «در خواب دویدن» اولین رمان اوست.
خواندن کتاب در خواب دویدن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای ایرانی و علاقهمندان به قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب در خواب دویدن
«آشغالهایی را که آوردهام، میریزم روی زمین و با حسرت سرم را میچسبانم به شیشه، تا شاید بتوانم رو جلد یا اسم کتابی را تشخیص دهم. پنجرهٔ کوتاه و کوچکی که سرم را به آن تکیه دادهام صدا میکند. سرم را پس میکشم. پنجره کمی عقب رفته و چند سانتی باز شده. هلش میدهم با شادی. باز نمیشود. گیر کرده. شاید هم چفت داشته باشد. میلهای را از لای پنجره میبرم تو، تا چفت لامصبش را پیدا کنم. چفتی در کار نیست. میله را اهرم میکنم لای در و چهارچوب.
با تمام زور هل میدهم. لولای پنجره صدای خشکی میدهد و بالاخره باز میشود. به ذهنم میزند از همانجا بروم تو...
با سینه، پخش زمین میشوم. دستم میگیرد به کفشها و گرد و خاکش همهجا را برمیدارد. بلند میشوم. خودم را نتکانده، با ولع میافتم به جان کارتن. بیشترشان مجلههای پوسیده و کهنهاند و چند سررسید قدیمی و همینطور عکسها و نامههایی که نشان میدهد صاحبشان، پسر جوانی بوده. از نوشتهها برمیآید که پسره، با پدرش مثل دو معاملهگر، بدهبستان داشته. حتی آمار پاکت سیگارهای پدرش را هم _ با ذکر روزهای خرید نگه میداشته تا حساب کتابشان به هم نخورد لابد؛ یا اگر پدره هوس کرد تقلب کند، مدرکی برای اثبات داشته باشد؟! چه رابطهٔ عجیبی! دنبالهٔ نوشتهها را ول میکنم و صفحات آخر را میخوانم. حدسم درست بوده. آخرش پسره، پدر را ول کرده و رفته دنبال زندگی خودش. گویا در جایی دور. اما باز هم همهچیز را یادداشت کرده. اینکه کجا رفته و چقدر خرجش شده و چی خورده. گمان نمیکنم روزی که اینها را مینوشته، حتی به ذهنش رسیده باشد که زمانی این خاطرات، تو انباری خانه خواهند پوسید و یا غریبهای روش چمباتمه خواهد زد.
کارتنها را باز میکنم و از توش، کتابهایی را پیدا میکنم که مدتها چشمم دنبالشان بود و هیچ کجا پیداشان نمیکردم. چاپ قدیم چندتا از کتابهای خودم را هم میان آنها مییابم. کتابها و یکیدوتا از سررسیدها را جدا میکنم و میچینم گوشهٔ دیوار. یک سررسید خالی هم هست که آن را برای خودم برمیدارم، با این تصمیم که برش نگردانم. دیگر چیزی نظرم را نگرفته. مجلهها را باز میکنم و کلی اسم و چهرهٔ آشنا تو صفحاتشان میبینم.»
حجم
۱۴۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۷۴ صفحه
حجم
۱۴۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۷۴ صفحه