کتاب سولاریس
معرفی کتاب سولاریس
کتاب سولاریس نوشتهٔ مارک بولد و ترجمهٔ قاسم مومنی است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی از مجموعهٔ «خوانش فیلم» و حاوی نقدی بر فیلم «سولاریس».
درباره کتاب سولاریس
مارک بولد در کتاب سولاریس نقدی بر فیلم «سولاریس» را ارائه کرده است. سولاریس فیلمی علمی - تخیلی به کارگردانی «آندری تارکوفسکی» و محصول سال ۱۹۷۲ است. تارکوفسکی این فیلم را براساس رمان «سولاریس» اثری نئوکلاسیک در ادبیات علمی - تخیلی ساخته است. این رمان در سال ۱۹۶۲ و به قلم «استانیسلاو لم»، نویسندهٔ لهستانی منتشر شده است. فیلم سولاریس در سال ۱۹۷۲ نامزد «نخل طلای کن» شد و توانست جایزهٔ «فیپرشی» و جایزهٔ بزرگ جشنوارهٔ فیلم «کن» را برای آندری تارکوفسکی به ارمغان آورد. داستان این فیلم دربارهٔ شخصی است که بر سیارهای دیگر پا میگذارد و هیچ درکی از فضای حاکم بر تمدن این سیاره و... کارهای موجودات آن، قیافهٔ آنها و شکل اشیا و پدیدهها ندارد. او در وضعیت بیمعنایی و ترس قرار گرفته است. گفته شده که هدف داستان این است که جهان واقعی تازهای خلق کند؛ نوعی واقعیت لاادری. مارک بولد اثر حاضر را در سه فصل نگاشته که عنوان آنها عبارت است از «علمی ــ تخیلی، تارکوفسکی و لِم»، «علمی ــ تخیلی، تارکوفسکی و لِم» و «علمی ــ تخیلی، تارکوفسکی و لِم».
خواندن کتاب سولاریس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ نقدهای سینمایی و علاقهمندان به آثار آندری تارکوفسکی پیشنهاد میکنیم.
درباره آندری تارکوفسکی
آندری تارکوفسکی با نام کامل «آندری آرسنیویچ تارکوفسکی» (به روسی: Андрей Арсеньевич Тарковский) در ۴ آوریل ۱۹۳۲ چشم به جهان گشود. او کارگردان، عکاس، نویسنده، تدوینگر و نظریهپرداز در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود. او پنج فیلم اولش را در شوروی ساخت و دو فیلم آخر او بهترتیب در ایتالیا و سوئد فیلمبرداری شدند. از ویژگیهای فیلمهای او میتوان به معنویبودن با زمینهای متافیزیکی اشاره کرد. او مشهور به استفاده از برداشتهای بلند، نامتعارفبودن در ساختار دراماتیک و کاربرد هنرمندانه از تکنیک فیلمبرداری است. تارکوفسکی آخرین فیلمش با نام «ایثار» را در سال ۱۹۸۶ در جزیرهٔ گوتلند به مدیریت «سون نیک ویست» فیلمبرداری کرد. «ایثار» به جشنوارهٔ کن راه پیدا کرد و موفق به کسب جایزهٔ ویژهٔ هیئت ناقدان جشنواره شد. بسیاری از منتقدان، تارکوفسکی را پساز «سرگئی آیزنشتاین» مطرحترین سینماگر سینمای شوروی میدانند و او را فیلمسازی نخبهگرا میشمرند. تارکوفسکی در طول سالهای کارگردانی خود ۱۲ فیلم کوتاه و بلند ساخت. او در ۲۹ دسامبر ۱۹۸۶ درگذشت و در پاریس به خاک سپرده شد.
بخشی از کتاب سولاریس
«سولاریس ــ در کنار تمام جلوهها و بنمایههای خود ــ روایتی است از سرگذشت استعمار و نخستین مواجههٔ آن با بیگانگان. لِم میکوشد این وجه از داستان را سرکوب کند، به ویژه در قیاس با رمان بهشت که دو سال پیش از سولاریس نوشته بود. از میان سه اقتباس فیلم، فقط اقتباسی که برای تلویزیون شوروی ساخته شد، موجود غولآسای افریقایی را نشان میدهد. سایهٔ عظیم آن، با موهای وحشی و وزکرده، ناگهان بر دیوارهٔ خمیدهٔ راهرو پدیدار میشود و پس از عبور از کنار کلوین (با بازی واسیلی لانووی) به آزمایشگاه سارتوریوس میرود. سودربرگ به جای او، نسخهٔ مشابه میخاییل (با بازی شِین اسکِلتن)، پسر گیباریان را نشان میدهد. ولی در عوض، سارتوریوس را با یک زن امریکاییـ افریقاییتبار، یعنی گوردن (با بازی وایولا دیویس)، نشان میدهد و میهنپرستی مفرط و توسعهطلبانهٔ شخصیتهای داستان لاینستر را در وجود او متبلور میکند. گوردن از ترس آنکه مبادا مهمانهای سولاریس با آنها به زمین بیایند، به کلوین (جرج کلونی) میگوید نباید اقیانوس را «بیخطر» فرض کرد: «هرچه هست انسان نیست، و مرا میترساند. من نمیخواهم بازنده باشم. من میخواهم انسانها برنده باشند».
تارکوفسکی اشارات متعددی به مسئلهٔ استعمار دارد؛ حتی فارغ از کلاه کابوی بر سر آدمک آناتومی در خانهٔ تابستانی و نقاب رنگارنگ اقوام بومی در آزمایشگاه سولاریس. نسخهٔ او ــ با حداکثر سه فرد رنگینپوست، هر سه هم در پسزمینهٔ فیلم گزارش برتونــ بیشتر نوعی رفع و رجوع قضیه است. او هیولای افریقایی رمان لِم را با یک تصویر رعبآور دیگر جایگزین میکند. مهمان گیباریان دختر نوجوان مرموزی است که نخست او را به صورت مبهمی میبینیم. پیراهن آبی شفافی پوشیده که گویی روی لباس شنا به تن کرده و پاهایش برهنه است. تصویر رؤیایی و شهوتانگیزشدهٔ او زمانی برآشوبندهتر جلوه میکند که متوجه میشویم نقش او را دخترخواندهٔ تارکوفسکی، اولگا کیزیلوا، بازی کرده که در آن زمان دوازده یا سیزدهساله بود. گیباریان در فیلمی که ضبط کرده میگوید این «جنون نیست؛ چیزی است که به آگاهی مربوط میشود». منظور او روشن نیست، ولی چندان غامض هم نیست. آیا او این نکته را دربارهٔ همهٔ مهمانها میگوید یا فقط دربارهٔ دخترکی که همه جا دنبال اوست؟ آیا منظور او از چیزی که به آگاهی ربط دارد، تصویر دخترک است یا خودکشی خودش؟ آیا این تصویر دختری است که گیباریان او را در زمین تنها گذاشته (اگر اینگونه است، کلوین از وجود او بیاطلاع است) یا دختری است که مدتها حسرت او بر دل گیباریان سنگینی کرده است؟ آیا او نیز مانند هیولای افریقایی تصویری است شهوانی و اشارهای به تصورات جنسی گیباریان است؟»
حجم
۹۵۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۴۶ صفحه
حجم
۹۵۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۴۶ صفحه