کتاب بلیزر، شهر مرده
معرفی کتاب بلیزر، شهر مرده
کتاب بلیزر، شهر مرده نوشتهٔ آرمان میرزایی است و نشر موج آن را منتشر کرده است. این کتاب از مجموعه دالان وحشت است.
درباره کتاب بلیزر، شهر مرده
بلیزر، شهر مرده اولین جلد از مجموعهٔ «دالان وحشت» است. دالان وحشت مجموعهای از رمانهایی در ژانر ترسناک و اکشن است.
بلیزر، شهر مرده داستان مرد جوانی به نام بلیزر است که بهتازگی از جنگ برگشته و قصد دارد در نیروی پلیس شهر دلتاسیتی بهعنوان کارآگاه یا مامور مبارزه با مواد مخدر مشغول به کار شود.
وقتی با درخواست او مخالفت میشود، با برادر ناتنیاش، اِدی، در پارک قرار میگذارد تا عدم موفقیتش در کسب شغل مورد نظرش را فراموش کند اما در همان شب، برای اولین بار با مردی عجیب و غریب روبهرو میشود… مردی با چهرهای ترسناک و غیر طبیعی.
بلیزر و اِدی بهسختی توانستند از دست مرد عجیب رهایی یابند اما طولی نمیکشد که کل شهر درگیر جنون میشود و این قضیه، رئیسپلیس شهر را مجبور به انتخاب بلیزر بهعنوان مسئول پرونده میکند…
و این تازه آغاز ماجراست…
هرچند هر جلد، داستان و پایانی مجزا و غیر وابسته دارد، اما تمامی جلدها در یک دنیا روایت میشوند و امکان برخورد شخصیتهای اصلی داستانها در زمانهای غیر اختصاصی و متقاطع وجود دارد که برای طرفداران این ژانر میتواند بسیار هیجانانگیز باشد.
خواندن کتاب بلیزر، شهر مرده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای فانتزی پیشنهاد میکنیم.
درباره آرمان میرزایی
آرمان میرزایی، دانشجوی پزشکی و نویسندهٔ مجموعههای «عِدِن» و «دالان وحشت»، متولد ۲۱ مرداد سال ۱۳۷۵ است. دوران کودکی و نوجوانیاش را در نوشهر گذرانید و در ۱۶سالگی به قائمشهر نقل مکان کرد.
از همان کودکی به فانتزی و موضوعات تخیلی عشق میورزید و این مسئله را از روی کمیکهای بیشماری که نقاشی میکرد و مینوشت، میشد فهمید. در دوران نوجوانی، رمانهای کوتاه بسیاری نوشت اما هیچگاه برای چاپشان اقدام نکرد.
کمی که گذشت، مشغلهٔ درس و مسابقات قهرمانی کاراته سبب شد تا چند سالی نوشتن را کنار بگذارد اما همچنان عاشق کتب و فیلمهای فانتزی و علمیتخیلی بود. طولی نکشید که وقت کنکور فرا رسید و دو سه سالی از فانتزی فاصله گرفت.
پس از ورود به رشتهٔ پزشکی، خانواده و اطرافیانش گمان بردند که دوران داستانپردازیها و تخیلاتش به پایان رسیده اما در بهار ۹۷ و روزی آفتابی، وقتی در کلاس نشسته بود، به شکلی اتفاقی نقشهای کشید و همان اتفاق، نقطهٔ عطف نویسندگیاش بود...
روزها گذشتند و همان نقشه روز به روز بزرگتر شد تا اینکه نقشهٔ نُه سرزمین شکل گرفت و سهگانهٔ عِدِن از دل آن شکوفا شد.
نخستین رمان او، تحت عنوان «عدن، عشق و خون» در سال ۹۸ بهچاپ رسید و پس از آن بهترتیب رمانهای «عدن، فرزند اهریمن» و «بلیزر، شهر مرده (از مجموعهٔ دالان وحشت)» به چاپ رسیدند.
سومین جلد از سهگانهٔ عدن، باعنوان «مردی از جنس آتش» نیز در دست چاپ است. طبق گفتهٔ خودش، هماکنون در حال کار کردن بر روی اولین اسپینآف (کتاب فرعی) مجموعهٔ عدن است.
بخشی از کتاب بلیزر، شهر مرده
«شب بود و باران شدیدی میبارید. مرد سفیدپوست چهارشانهٔ بلندقد با موی کمپشت مشکی در حال قدم زدن در کوچههای تاریک دلتاسیتی بود. در کنار او مرد سیاهپوستی که تقریباً هم قد و قامت او بود، گام برمیداشت.
پس از چند دقیقه، دو مرد به کافهای رسیدند که روی سردر آن با حروف نئونی نوشته شده بود: «کافه دانته»
مرد چهارشانه بدون آنکه چیزی بگوید و تنها با حرکت سرش به مرد سیاهپوست اشاره کرد که وارد کافه شوند.
با ورود آن دو به کافه، زنگولههای در به صدا درآمدند و همین موضوع سبب شد تا توجه حضار به آنها جلب شود. کافه دانته یکی از پررفتوآمدترین کافههای شهر بود و تبدیل به پاتوق مجرمان شده بود.
مرد چهارشانه بهسمت مرد چاقی که پشت بار ایستاده بود رفت، نشان پلیسش را به او نشان داد و با صدای خشدار و کلفتی پرسید: «دانته کجاست؟»
مرد پشت بار با خونسردی پاسخ داد: «من در جریان نیستم که ایشان کجا هستند، ستوان بلیزر.»
بلیزر پوزخندی زد و گفت: «در این صورت مجبورم خودم مطمئن بشم.»
بلیزر بهسمت درِ آشپزخانهٔ کافه رفت که در همان لحظه مرد پشت بار، سراسیمه جلوی او را گرفت و گفت: «شما حق ورود به آشپزخانه را ندارید!»
پس از شنیدن این جمله، مرد سیاهپوستِ همراه بلیزر که بینی عقابی بزرگی داشت، دستش را در جیب پالتوی خود برد، برگهای از آن بیرون آورد و آنرا به کافهدار نشان داد و گفت: «ما مجوز داریم مردک!»
مرد چاق که از خشم برافروخته شده بود، برخلاف میلش کنار رفت و به بلیزر و همراهش اجازهٔ ورود به آشپزخانهٔ کافه را داد.»
حجم
۶۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۶۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه