دانلود و خرید کتاب قطار سریع السیر توکیو سیچو ماتسوموتو ترجمه محمد عباس آبادی
تصویر جلد کتاب قطار سریع السیر توکیو

کتاب قطار سریع السیر توکیو

امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب قطار سریع السیر توکیو

کتاب قطار سریع السیر توکیو نوشتهٔ سیچو ماتسوموتو و ترجمهٔ محمد عباس آبادی است. انتشارات کتابسرای تندیس این رمان معاصر و جنایی و ژاپنی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب قطار سریع السیر توکیو

کتاب قطار سریع السیر توکیو حاوی یک رمان معاصر و ژاپنی است که ۱۳ فصل دارد. این رمان را اولین رمان پلیسی سیچو ماتسوموتو دانسته‌اند که اغلب به‌عنوان شاهکار او و نمونهٔ برجستهٔ داستان جنایی ژاپنی شناخته شده است. این رمان تمامی مضامین و موضوعات محبوب نویسنده را در بر گرفته است؛ همچنین سندی بر توانایی فوق‌العادهٔ او در خلق شخصیت‌های چندبعدی و نمایانگر بینش عمیقش در روان‌شناسی انسان در نظر گرفته شده است. گفته شده است که نام اصلی این رمان «نقاط و خطوط» (Ten to Sen) است، اما در بسیاری از کشورهای اروپایی از جمله ایتالیا، اسپانیا و فرانسه بیشتر با عنوان «قطار سریع‌السیرتوکیو» (Tokyo Express) به چاپ رسیده است. این رمان نشان داده است که چگونه داستان خودکشی یک زوج جوان در یک ساحل مرموز و تاریخی مشهور در ژاپن، یک شبکهٔ جنایی در سراسر کشور را آشکار می‌کند.

خواندن کتاب قطار سریع السیر توکیو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ژاپن و قالب رمان جنایی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره سیچو ماتسوموتو

سیچو ماتسوموتو (Seicho Matsumoto) در سال ۱۹۰۲ در فوکوئوکا در ژاپن به دنیا آمد و در سال ۱۹۹۲ در توکیو درگذشت. او نویسندهٔ پرکار داستان‌های پلیسی و معمایی با محوریت اجتماعی بود که با گنجاندن عناصر روان‌شناسی انسان و زندگی روزمره در داستان‌های جنایی خود، فصل تازه‌ای را در این ژانر آغاز کرد. گاه زندگی ماتسوموتو را از لحاظ نویسندگی به دو دوره تقسیم کرده‌اند؛ دورهٔ اول ۴۰ سال آغازین زندگی‌اش است که تا آن موقع هیچ اثری از او به چاپ نرسیده بود و دورهٔ دوم ۴۰ سال بعدی است که در آن بیش از ۴۵۰ اثر از او منتشر شد. این نویسنده در پروندهٔ خود آثار تاریخی و غیرداستانی دارد، اما آثار رمزآلود و پلیسی‌اش بوده که شهرت او را به‌عنوان نویسنده‌ای در سطح بین‌المللی تثبیت کرده است. ماتسوموتو با محبوب‌کردن این ژانر در میان خوانندگان ژاپن، به پرفروش‌ترین و پردرآمدترین نویسندهٔ ژاپن در دههٔ ۱۹۶۰ تبدیل شده است؛ از جمله تحسین‌شده‌ترین رمان‌های او می‌توان به «قطار سریع السیر توکیو» (۱۹۵۸)، «کارآگاه ایمانیشی تحقیق می‌کند» (۱۹۶۱)، «دختر اهل کیوشو» (۱۹۶۱) و «عصر یخبندان سرخ» (۱۹۸۹) اشاره کرد. سیچو ماتسوموتو در طول حیاتش موفق به دریافت جوایزی همچون بیست‌وهشتمین جایزهٔ آکوتاگاوا (معادل ژاپنی جایزهٔ پولیتزر) (۱۹۵۳)، جایزهٔ کیکوچی‌کان (۱۹۷۰) و جایزهٔ معمایی‌نویسان ژاپن (۱۹۵۷) شد. او از سال ۱۹۶۳ تا ۱۹۷۱ به‌عنوان رئیس انجمن معمایی‌نویسان ژاپن فعالیت کرد.

بخشی از کتاب قطار سریع السیر توکیو

«میهارا بعدازظهر روز بعد، از ایستگاه اوئنو سوار قطار سریع‌السیر توادا شد. این همان قطاری بود که یاسدا ادعا می‌کرد با آن به هوکایدو رفته است. میهارا می‌خواست تا جای ممکن از او پیروی کند.

میهارا فقط بعد از عبور از تایرا خوابش برد. دو مسافر آن‌طرف راهرو مدام حرف می‌زدند و صداهای بلند و گویش‌هایش محلی غلیظشان هم موجب سرگرمی‌اش بود و هم اذیتش می‌کرد. نمی‌توانست آرام بگیرد. اما ساعت یازده که شد، خستگی شدید کار خودش را کرد؛ خوابش برد. در سِندای با سروصدا و جنب‌وجوش اطرافش بیدار شد، اما دوباره خوابش برد و تا زمانی که قطار به آساموشی رسید خواب بود.

دریا در آن ساعات اول صبح باطراوت و دلپذیر بود. وقتی میهارا داشت خودش را آمادهٔ پیاده شدن می‌کرد، بلیتچی دم ورودی واگن ایستاد. با لحنی بشاش به مسافرها گفت: «صبح به خیر! قطار الآن به ترمینال ایستگاه آئوموری می‌رسه. حتماً همه‌تون از این سفر طولانی خیلی خسته‌اید. کسانی که می‌خوان با کشتی سِیکان به هاکوداته برن لطف کنن فرم مسافر رو امضا کنن. الآن فرم‌ها رو پخش می‌کنم.»

از داخل واگن رد شد و فرم‌های خالی را به مسافرهایی که می‌خواستند داد. چون این اولین سفر میهارا به هوکایدو بود با روال آن آشنایی نداشت. دستش را بلند کرد تا بلیتچی فرمی هم به او بدهد. برگه‌ای با دو ستون عین هم بود که بالایشان A و B نوشته شده بود و اطلاعات مسافر باید در هر دو ستون نوشته می‌شد. فرم تکمیل‌شده باید هنگام خروج از ایستگاه در گِیت تحویل داده می‌شد.

قطار ساعت ۹:۰۹ به آئوموری رسید. با اینکه هنوز چهل دقیقه به حرکت کشتی مانده بود، مسافرها کم‌کم از سکوی دراز پایین رفتند تا جای خوبی در کشتی گیرشان بیاید. میهارا در میان جمعیت چند بار تنه خورد.

کشتی ساعت ۲:۲۰ بعدازظهر به هاکوداته رسید. بیست دقیقه بعد قطار سریع‌السیر ماریمو حرکت کرد. پیوستگی قطارها مثل حلقه‌های زنجیر بود. میهارا از اولین برداشت‌هایش از هوکایدو مأیوس شد. در طول پنج ساعت و نیم بعدی کاملاً حوصله‌اش سر رفته بود و شب که قطار وارد ساپورو شد خسته‌وکوفته بود. احتمالاً یاسدا از توکیو در یک واگن درجه‌دوی تختخواب‌دار و راحت سفر کرده بود یا حداقل صندلی رزروشده‌ای در واگن درجه‌دو داشت. اما هزینهٔ سفر یک بازرس پلیس محدود بود و چنین امکاناتی برای او نبود. کمرش درد می‌کرد و دست‌وپایش خشک شده بود.

بیرون ایستگاه پرسید کجا می‌تواند مسافرخانه‌ای ارزان پیدا کند و یکی از مسافرخانه‌های همان اطراف را به او پیشنهاد کردند. در ماروسو می‌توانست راحت‌تر حرکات یاسدا را بررسی کند، ولی می‌دانست وسعش به آن مسافرخانه نمی‌رسد.

شب باران بارید. میهارا با صدای برخورد باران به بام خیلی زود خوابش برد.

ساعت ده صبح ناگهان بیدار شد. باران بند آمده بود؛ آفتاب داخل اتاق را نورانی کرده بود. اما هوا سرد بود. میهارا تازه متوجه شد که در هوکایدوست.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۴۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۱۴۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۱۱۲,۰۰۰
تومان