کتاب پیش به سوی کارآفرینی
معرفی کتاب پیش به سوی کارآفرینی
کتاب پیش به سوی کارآفرینی نتایج تجارب و مطالعات جیمز آر. کوک است که با ترجمهٔ میترا تیموری در انتشارات ناب اندیشان منتشر شده است.
درباره کتاب پیش به سوی کارآفرینی
کتاب پیش به سوی کارآفرینی نهتنها تمام رموز کارآفرینی را به شما خواهد آموخت، بلکه نشان خواهد داد که پس از تأسیس شرکت خود، آن را چگونه مدیریت کنید. همچنین نشان میدهد چگونه با چالشهای یک کسبوکار تازه مواجه شوید. در این کتاب مطالب بسیار مفیدی وجود دارد از جمله این که برای پیشبرد کسبوکار خود بر اساس چه اصولی، برنامهریزی و حتی بازاریابی کنید.
این کتاب به شما یاد میدهد چگونه از اشتباهات رایج بسیاری از کسبوکارهای حتی موفق، اجتناب کنید، اشتباهاتی که یک کسبوکار موفق را میتوانید دچار مشکل کند یا به ورطهٔ سقوط بکشاند.
این کتاب پنج هدف را دنبال میکند، اما مهمترین هدف، راهنمایی شما برای آغاز کارآفرینی است.
خواندن کتاب پیش به سوی کارآفرینی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام کسانی که میخواهند کسبوکار خود را راه بیندارند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب پیش به سوی کارآفرینی
«ورود من به جهان کسبوکار نه دقیقا مبتنی بر تحقیقات قبلی بود و نه البته، محتاطانه. برای شروع کار، صبر و قرار نداشتم. شدیدا به شرکت کوچکی علاقمند شده بودم که مدعی بود یک تصفیهکننده آب جدید دارد که در نوع خود، یک انقلاب محسوب میشود. بانیان شرکت مایل بودند که من نمایندگی شرکت را خریداری کنم و توانستند مرا با توضیحات علمی تأثیرگذار، طرحهای خیالانگیز و وعدههای دل فریب، نرم کنند.
شغل من به عنوان مأمور بیمه یک شهر کوچک، دیگر شدیدا کسالتبار شده بود و من فوراً سهم شراکت خود را در آن شرکت بیمه در ازای مقدار کمی پول نقد فروختم. بخشی از این پول را برای خرید امتیاز "کرست واتر" در ناحیه میامی ـ فورت لودردیل در جنوب شرقی فلوریدا صرف کردم. تحقیقات بازاریابی من شامل چند مکالمه تلفنی با میامی بود که طی آنها شخصی به من اطمینان داد در میامی مشکل آب وجود دارد. دل کندن ناگهانی من از شغلی امن و آیندهای روشن، برای هیچ کس جز خودم قابل درک نبود. من از شعار ناپلئون هیل، آن مرد بزرگ خودساخته، پیروی میکردم:
هر کس که میخواهد در مسیر تازهای به موفقیت برسد، باید تمام پلهای پشت سر خود را خراب کند. چنین است که میتواند روحیهای را حفظ کند که عشق به پیروزی نامیده میشود و لازمه هر موفقیتی است.
افزون بر این، من مصمم بودم که ثروتمند شوم و برای دستیابی به این هدف، از این آموزه نغز ناپلئون هیل پیروی کنم که:
آرزو کسی را ثروتمند نمیکند، اما اراده معطوف به ثروتمند شدن، آن گاه که تمام اندیشه فرد را دربرگیرد و سپس، یافتن راهها و روشهای دقیق کسب ثروت، و طی کردن این راهها با ارادهای که "شکست نمیشناسد" بیشک، به ثروتمند شدن میانجامد.
سال ۱۹۷۰ بود و میامی از مینهسوتا بسیار دور. من در آغاز دهه سی عمر خود بودم و کاری که بر عهده گرفته بودم چنان برایم دشوار مینمود که وجود یک شریک، الزامی به نظر میرسید. تمام تابستان را روی بهترین دوستم، جی اندرسون، کار کردم تا با من همگام شود و سرانجام هم او رضایت داد.
سختی مبارزهای که پیشاروی ما بود بر ما مخفی مانده بود. طبق برنامهای که برای اجرای این طرح جسورانه ریخته بودیم، چارهای نبود جز آنکه چند ماه، به طور دائم در رفت و آمد میان میامی و مینیاپولیس باشیم. چراکه خانوادههای ما و مسئولیت ما در قبال ایشان همچنان در شمال باقی میماند.
اوایل نوامبر، به سمت میامی به راه افتادیم. نگرانی ما برای کار در شهری غریب، تحتالشعاع اشتیاق به آغاز کار قرار گرفته بود. برای آغاز طرحی جسورانه، میامی، شهر سرسختی بود. از این گذشته، ما تازهوارد بودیم و هنوز شایستگی ما به اثبات نرسیده بود. در ابتدا در یک مجموعه مسکونی خوب و راحت، در حومه شهر، جایی را برای خود دست و پا کردیم. محلهای که در آن زندگی میکردیم ما را به یاد محله خودمان میانداخت. دفتر کار ما در آشپزخانه قرار داشت. چند روز اول، صرف سفارش کارت ویزیت و خرید ملحفه و ظروف آشپزخانه شد. ما قرار گذاشتیم دوشنبهای که میآمد کار خود را شروع کنیم.
طبق توصیههای سازنده یا همان صاحب امتیاز اصلی، مخاطب اصلی ما رستورانهایی بودند که میخواستند آب گوارا و دلچسب به مشتریان خود عرضه کنند و از این رو، حاضر بودند یکی از دستگاههای ما را در محل کار خود نصب کنند.»
حجم
۳۴۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۶۷ صفحه
حجم
۳۴۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۶۷ صفحه