دانلود و خرید کتاب فردا سپیده دم پی یر نوت ترجمه محمد بهارفر
تصویر جلد کتاب فردا سپیده دم

کتاب فردا سپیده دم

معرفی کتاب فردا سپیده دم

کتاب فردا سپیده دم نوشتهٔ پی یر نوت و ترجمهٔ محمد بهارفر است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی نمایشنامه‌ای درام و فرانسوی.

درباره کتاب فردا سپیده دم

کتاب فردا سپیده دم دربردارندهٔ نمایشنامه‌ای درام نوشتهٔ پی یر نوت است. این نمایشنامهٔ معاصر فرانسوی دو شخصیت دختر و پیرزن دارد و هفدهمین جلد از مجموعهٔ «درام معاصر فرانسوی» انتشارات علمی و فرهنگی است.

نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته می‌شود. هر چند این قالب ادبی شباهت‌هایی به فیلم‌نامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانه‌ای جداگانه و مستقل محسوب می‌شود. نخستین نمایشنامه‌های موجود از دوران باستان و یونان باقی مانده‌اند. نمایشنامه‌ها در ساختارها و شکل‌های گوناگون نوشته می‌شوند، اما وجه اشتراک همهٔ آن‌ها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامه‌ها تنها برای خواندن نوشته می‌شوند؛ این دسته از متن‌های نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیده‌اند. از مشهورترین نمایشنامه‌نویس‌های غیرایرانی می‌توان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامه‌نویس‌های ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.

خواندن کتاب فردا سپیده دم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی معاصر فرانسه و علاقه‌مندان به نمایشنامه‌های درام پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب فردا سپیده دم

«پیرزن: چرا دعوا می‌کنی

دختر: دعوات نمی‌کنم مامانی دعوات نمی‌کنم نه لعنتی نه ولی اجازه نمی‌دم که تکون بخوری و هر کاری انجام بدی می‌شنوی

پیرزن: چرا داری سرم داد می‌زنی چرا کبریت پیدا نمی‌کنم

دختر: تکون نخور لعنتی

پیرزن: بسه دیگه این کلمه رو نگو (ایناهاش)

دختر: (گفتم تکون نخور) به کبریت دست نزن

پیرزن: داری داد می‌زنی چرا داد می‌زنی؟

دختر: داد می‌زنم چون نصفه شبه و همه چیز پریده و هیچ جایی رو نمی‌بینیم و بوی گاز همه جا رو گرفته (دیگه نمی‌دونم تو چیکار کردی)

پیرزن: باهام دعوا می‌کنی و سرم داد می‌زنی

دختر: چی شده آخه چی شده (ساعت سه صبح و ظلماته و بوی گاز می‌آد ــ چه کار کردی) می‌رم یه پنجره باز کنم و تو هم به چیزی دست نمی‌زنی (و البته نه کبریت نه کلید برق) این پنجره‌های لعنتی کجا رفتن

پیرزن: می‌شه لطفاً دیگه این کلمه رو نگی

دختر: اگر یه کبریت آتیش بزنی می‌میریم می‌فهمی

پیرزن: آآآخخ اینا کبریت نیستن سوزن خیاطی‌های تو هستن

دختر: می‌میریم می‌فهمی لعنتی لعنتی لعنتی

پیرزن: معذرت می‌خوام فقط می‌خواستم ستاره ها رو ببینم

دختر: می‌بینیم ستاره‌ها رو می‌بینیم از نزدیک هم می‌بینیم

پیرزن: می‌خواستم ستاره‌ها رو ببینم اما با این نور هیچی نمی‌بینم

دختر: چه‌ت شده که ساعت سه صبح می‌خوای ستاره‌ها رو ببینی

پیرزن: ساعت سه صبح شده؟

دختر: گاز رو قطع می‌کنم و تمام پنجره‌ها رو باز می‌کنم که هوا عوض بشه

پیرزن: نکنه گُم شدیم

دختر: سئوال خوبیه خوشحالم که پرسیدی

پیرزن: فقط می‌خواستم بادبان‌ها رو باز کنم و در جهت ستاره‌ها به پیش برم

دختر: وای خدای من خدای من چیکار کردی؟

پیرزن: می‌خواستم بادبان‌ها رو باز کنم و از باد استفاده کنم

دختر: شیر گاز و تمام شعله‌های اجاق گاز رو باز کردی

پیرزن: می‌خواستم بادبان بزرگ رو باز کنم و پیش به جلو

دختر: تو توی آپارتمان در بسته تمام شیرهای گاز رو باز کردی»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۹۱ صفحه

حجم

۳۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۹۱ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
۸,۱۰۰
۷۰%
تومان