کتاب پلیس گل ها، درخت ها و جنگل ها
معرفی کتاب پلیس گل ها، درخت ها و جنگل ها
کتاب پلیس گل ها، درخت ها و جنگل ها نوشتهٔ رومن پوئر تولاس و ترجمهٔ ابوالفضل الله دادی است. گروه انتشاراتی ققنوس این رمان معاصر فرانسوی را منتشر کرده است.
درباره کتاب پلیس گل ها، درخت ها و جنگل ها
کتاب پلیس گل ها، درخت ها و جنگل ها (La police des fleurs, des arbres et des forêts) برابر با یک رمان معاصر و فرانسوی است که در آن، پای یک قتل در میان است. این قتل در شهرستانی که مهمترین صنعتش یک کارخانهٔ مرباسازی است و شهردار آن را میچرخاند، رخ داده است. محبوبترین فرد محل بهشکل فجیعی به قتل رسیده و همهٔ اهالی را به هم ریخته است. شهردار برای آنکه هر چه زودتر تکلیف این جنایت مشخص شود و جانی به سزای عملش برسد، درخواست کرده کارآگاه جوانی از مرکز بفرستند. کارآگاه پروندهٔ سادهای پیش روی خود نمیبیند. مقتول نام خانوادگی ندارد و پدر و مادرش مُردهاند، اما کسی چیز زیادی از آنها نمیداند و قیّم قانونیاش با او بدرفتاری میکرده. مردم چندان با کارآگاه همکاری نمیکنند. این وضعیت پلیس جوان را به این نتیجه میرساند که همهٔ اهالی، بالقوه میتوانند مظنون این قتل نفرتانگیز باشند. در پایان راز این قتل با یک عکس فاش میشود.
خواندن کتاب پلیس گل ها، درخت ها و جنگل ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر فرانسه و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب پلیس گل ها، درخت ها و جنگل ها
«نخست میخواهم مراتب سپاسگزاریام را تقدیم شما کنم که به درخواستم پاسخ مثبت دادید و در کوتاهترین زمانِ ممکن مأموری را به پ. اعزام کردید؛ دقیقاً همان کسی که صراحتاً از شما درخواست کرده بودم؛ افسری جوان و برجسته، چون ما دیگر نمیگوییم بازرس، و چقدر حیف. هزاران بار به این خاطر از شما متشکرم، نمیتوانید تصور کنید که این کار چه معنایی برایم دارد. طنز روزگار است که این سپاسگزاریها امروز به دستتان میرسد، حال آنکه مأمور شما پ. را ترک میکند.
عملیات واضح نبود اما او آن را به سرانجام رساند. و همانطور که انتظار میرفت استادانه این کار را کرد. احتمالاً تا الآن در جریان قرار گرفتهاید که او با همراهی بهترین مأمور من، ژانـ شارل پروونسیو (که نقشی تعیینکننده در این ماجرا داشت و در نظر دارم قبل از آنکه جایگاه پلیس روستا کاملاً از بین برود، او را به سِمت پلیس شهرداری منصوب کنم)، تکلیف پروندهای را روشن کرد که بهش محول کرده بودید، در واقع بهنوعی هر دوی ما به او محول کرده بودیم.
تصور میکنم که افسر پلیس تا الآن همهچیز را درباره ژوئل برای شما تعریف کرده است. میدانم که برایتان چندین نامه فرستاده است. واقعاً متأسفم. امیدوارم از دست من عصبانی نباشید و به همه این ماجراها لبخند بزنید. بگذارید صادق باشیم، اگر به شما گفته بودم ژوئل کیست آیا افسری میفرستادید؟ روراست باشید... با این حال ژوئل هم حق داشت که این مصیبت کامل روشن شود، مجرم پیدا شود و مسئولیت کارهایش را بر عهده بگیرد. کاری را که با مارتین موآنار خواهید کرد به اختیار خودتان و دادگستری فرانسه میگذارم، این دیگر ربطی به من ندارد. در مورد خودم هم باید بگویم علاوه بر آنکه به شما دروغ گفتم، بخشی از حقیقت را هم نگفتم که باید تأکید کنم خودم تنها مقصرشم. هیچکس در روستا در جریان این نبود که من چه چیز را به شما گفتهام و چه چیز را نگفتهام.
من چشمانتظار گذشت شما هستم. تکرار میکنم، خیلی میترسیدم که به عریضه من اعتنایی نکنید و با تحقیر در یکی از کلاسورهای بزرگتان بایگانیاش کنید. باید وضعیت مرا درک کنید، مسائل روستا بسیار بهندرت توجه مردم کلانشهر و حکومت را جلب میکند اما بدانید که من هم در مقام منتخب محلی باید به انتظارات رأیدهندگانم، ساکنان روستای پ.، پاسخ دهم؛ روستایی که وجود دارد، اسم و جای خودش را روی نقشه فرانسه دارد و نمیتوان با سکوت از دردهایش گذشت.
حالا از این چیزی نمیگویم که بهزودی آوازه پ. به گوشتان خواهد رسید. و خب این بار بهنیکی از آن یاد میشود! در واقع من مالک خوشبخت کارخانه مرباپزی و بستهبندی مرباهای بُنیتو هستم. چند سال دیگر، که جهت خرید به سوپرمارکتتان میروید این اسم را به خاطر بسپارید (چون حتماً در آیندهای نزدیک سوپرمارکتی آنجا افتتاح خواهد شد). آن را روی برچسب خواهید دید. چشمبسته بخرید، تنها دغدغهام کیفیت میوههایم است خانم، خاطرتان جمع.»
حجم
۲۷۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۳۵ صفحه
حجم
۲۷۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۳۵ صفحه