
کتاب شیلان
معرفی کتاب شیلان
کتاب شیلان نوشتهی صدیقه حسنزاده اثری در قالب فیلمنامهی بلند سینمایی است که توسط نشر چکانه بهصورت الکترونیکی منتشر شده است. این کتاب با محوریت خانوادهای ایرانی، روایتگر بازگشت اتابک و فرزندانش به سرزمین پدری پس از سالها زندگی در خارج از کشور است. داستان در بستر یک گاوداری خانوادگی در منطقهای مرزی شکل میگیرد و با چالشهای عاطفی، میراث خانوادگی، و تضاد نسلها گره میخورد. شخصیتهای متعددی از جمله اتابک، فرزندانش، سولماز (دامپزشک و نامزد سابق اتابک)، بهمن (دوست قدیمی)، توماج (پسرعموی اتابک) و پاشا (مدیر گاوداری) در این روایت حضور دارند و هر یک نقشی کلیدی در پیشبرد داستان ایفا میکنند. شیلان با پرداختن به موضوعاتی چون مهاجرت، بازگشت، هویت، و روابط خانوادگی، فضایی پرتنش و در عین حال انسانی را به تصویر میکشد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب شیلان
شیلان، فیلمنامهای بلند از صدیقه حسنزاده، داستانی خانوادگی را در بستر یک گاوداری در منطقهای مرزی روایت میکند. محوریت داستان بر بازگشت اتابک، مردی میانسال که سالها پیش به امید آیندهای بهتر مهاجرت کرده، به خانهی پدری و مواجههی او با گذشته، فرزندانش و میراث خانوادگی استوار است. روایت با مرگ پدر خانواده و قرائت وصیتنامه آغاز میشود؛ وصیتی که شرط تملک اموال را ماندن یکساله اتابک در شیلان قرار داده است. این تصمیم، خانواده را درگیر کشمکشهای عاطفی و عملی میکند: فرزندان نوجوان که با فرهنگ و زبان متفاوت بزرگ شدهاند، با محیط جدید و تصمیم پدرشان کنار نمیآیند؛ اتابک میان مسئولیتهای خانوادگی، گذشتهی عاطفی با سولماز و دغدغههای مالی شرکتش در خارج از کشور گرفتار است؛ و شخصیتهایی چون بهمن، توماج و پاشا هر یک با انگیزهها و دغدغههای خاص خود وارد ماجرا میشوند. شیلان با ساختاری دیالوگمحور و صحنهپردازیهای دقیق، به موضوعاتی چون مهاجرت، هویت، وفاداری، و بازتعریف روابط خانوادگی میپردازد و در عین حال، فضای روستایی و مناسبات سنتی را با چالشهای معاصر پیوند میزند.
خلاصه کتاب شیلان
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان شیلان با بازگشت اتابک و سه فرزندش به ایران برای مراسم چهلم پدرش آغاز میشود. اتابک که سالها پیش به امید ساختن آیندهای بهتر مهاجرت کرده، حالا با وصیتنامهای روبهروست که شرط تملک اموال خانوادگی را ماندن یکساله او در شیلان و ادارهی گاوداری قرار داده است. این تصمیم، خانواده را در موقعیتی دشوار قرار میدهد: فرزندان نوجوان، بهویژه آتیلا، با محیط جدید و دوری از دوستان و مسابقات روباتیک خود مشکل دارند و بارها تلاش میکنند از این وضعیت فرار کنند. آنالی، دختر نوجوان، میان حمایت از پدر و تمایل به بازگشت به زندگی قبلی مردد است. اتابک نیز میان مسئولیتهای خانوادگی، گذشتهی عاطفی با سولماز (دامپزشک و نامزد سابقش) و دغدغههای مالی شرکتش در خارج از کشور گرفتار است. در این میان، توماج، پسرعموی اتابک، با انگیزههای پنهان و چشمداشت به میراث خانوادگی، تنشهایی را در خانواده ایجاد میکند. بهمن، دوست قدیمی، نقش میانجی را ایفا میکند و پاشا، مدیر گاوداری، نماد وفاداری به سنتها و ارزشهای خانوادگی است. حادثهای برای آتیلا (سقوط از اسب) نقطهی عطفی در داستان ایجاد میکند و روابط پدر و پسر را به چالش میکشد. در نهایت، اتابک با خواندن نامهی پدرش و مواجهه با حقیقت گذشته، به بازتعریف هویت و جایگاه خود در خانواده و سرزمین پدری میرسد. شیلان با تمرکز بر روابط انسانی، کشمکشهای درونی و بیرونی شخصیتها و پیوند گذشته و حال، روایتی چندلایه از بازگشت، بخشش و پذیرش را ارائه میدهد.
چرا باید کتاب شیلان را بخوانیم؟
شیلان اثری است که با بهرهگیری از ساختار فیلمنامهای، تجربهای متفاوت از روایت داستانی را ارائه میدهد. این کتاب با پرداختن به موضوعاتی چون مهاجرت، بازگشت به ریشهها، بحران هویت و چالشهای خانوادگی، بستری برای تأمل دربارهی پیوند نسلها و ارزشهای سنتی در مواجهه با دنیای مدرن فراهم کرده است. شخصیتپردازی چندوجهی و دیالوگهای زنده، امکان همذاتپنداری با دغدغهها و احساسات شخصیتها را ایجاد میکند. همچنین، فضای روستایی و مناسبات خانوادگی ایرانی با جزئیات ملموس و باورپذیر ترسیم شده است. برای علاقهمندان به فیلمنامهنویسی و کسانی که به روایتهای چندلایه و شخصیتمحور علاقه دارند، این کتاب میتواند تجربهای تازه و قابل تأمل باشد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان به فیلمنامهنویسی، دوستداران داستانهای خانوادگی و کسانی که دغدغه مهاجرت، بازگشت به ریشهها یا بحران هویت دارند پیشنهاد میشود. همچنین برای دانشجویان رشتههای هنر، سینما و مطالعات فرهنگی مناسب است.
بخشی از کتاب شیلان
«آنالی: وایسا... وایسا... سولماز: آنالی؟ آنالی: تو رییس بابام نیستی... تو نمیتونی ما رو اینجا نگهداری... مجبورمون کردی اینجا بمونیم... من ازت بدم میاد... سولماز: آنالی؟... این چه کاریه؟ چی شده؟ چرا گریه میکنی !؟ سولماز از اتومبیل پیاده میشود و در مقابل آنالی میایستد؛ سعی دارد او را آرام کند. سولماز: آنالی؟ چی میگی تو...؟ آروم باش... چی شده؟ آنالی: آتیلا رفته! تو مقصری! تو نذاشتی ما همه با هم برگردیم! بابام از تو خوشش نمیاد!.. ما نمیخواهیم اینجا بمونیم! ما نمیخواهیم تو رو! دوستت نداریم! سولماز: آنالی؛ من در برنگشتن شما نقشی ندارم... آتیلا کجا رفته؟ آروم باش به من بگو آتیلا کجا رفته؟ آنالی: رفته خونه... سولماز: منظورت کدوم خونه است؟ آنالی: خونه ما ونکوور... آتیلا برگشته خونه... بابام عصبانیه... تو همش عصبانیاش میکنی... اگر اتفاقی برای آتیلا بیافته تقصیر توئه... تو میخوای بابام مجبور بشه باهات عروسی کنه! ما نمیخواهیم... آنالی گریه میکند. سولماز او را به سختی در آغوش میگیرد و آرامش میکند. آنالی مقاومت میکند و خودش را از بغل سولماز بیرون میکشد.»
حجم
۹۳۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۸۷ صفحه
حجم
۹۳۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۸۷ صفحه