دانلود و خرید کتاب آهای صلاح... جات امنه؟! نسرین ارتجایی
تصویر جلد کتاب آهای صلاح... جات امنه؟!

کتاب آهای صلاح... جات امنه؟!

امتیاز:
۵.۰از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب آهای صلاح... جات امنه؟!

«آهای صلاح... جات امنه؟!» مجموعه سیزده داستان کوتاه از نسرین ارتجایی نویسنده معاصر است.

در بخشی از داستان «آهای صلاح... جات امنه؟!» از این کتاب می‌خوانیم:

«بکن... بکن غلام. بکن، چه جا بهتر از ئی سردابه؟! امن و امان... پناهگاه... مثِ یه گنج قایم‌اش می‌کنیم و به ریش ضرغام می‌خندیم. ضرغامی که خون به پشه نمی‌داد، سردابه به مو بخشید. بنازم به روزگار و بلا که ئی کفتار رو دربه‌در کرد زودتر از همه. صدا و دوایی نداره که چوب خدا. این جوری نگام نکن غلام، بکن... هر کی ندونه، دلم خوشه که تو می‌دونی که مو چه کشیدم، صلاح چه کشید و کی به ئی حال و روزش انداخت. حیاش رو برد و میان ئی آدما ول‌اش کرد. میان ئی آدمایی که منتظرند برقی درت ببینند و پدرت رو درآرند.اول پچ‌پچ کنند، بعدش شایعه، بعدشم تو روت بخندند و پشت سرت به این و اون سفارش کنند که با ئی راه نرو، وضعش خرابه، و یواش‌یواش تنهات بگذارند تا اگه مث صلاح ضعیف باشی، با هر ناکسی راه بری و حروم بشی. میان ئی آدما و هم‌سن‌وسالاش که به خوشگلی و یک‌دانه بودنش حسودی می‌کردند، چه سری براش گذاشت که بالا بگیره و شانه‌ای که فرو نیندازه؟ صد بار خودت رو جمع و جور نکردی و به ضرغام نگفتی غلام؟ نگفتی بیشتر بچه‌ها به جیب باباها ناخنک می‌زنند مگه همه باباها به نظمیه شکایت می‌برند و در خانه به رو بچه می‌بندند و آواره‌ش می‌کنند؟ تقصیر او بود غلام. یه بچه نورس رو کپرنشین کرد و گفت اگه دم بزنی تهمت مان می‌زند و نان‌خور کم می‌کند. سیدعرب هم حریفش نشد. حالا بکن... بکن... هی نگو جریان چنه؟! سی چه تو سردابه؟!»

غلام سر تکان داد و لبخند زد. از کنار تیرک‌های قهوه‌ای گذشت و پا به میدان گذاشت.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۷۷ صفحه

حجم

۵۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۷۷ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان