کتاب زمین شکسته (کتاب سوم؛ آسمان سنگی)
معرفی کتاب زمین شکسته (کتاب سوم؛ آسمان سنگی)
کتاب آسمان سنگی نوشتۀ ان. کی. جمیسین با ترجمۀ مطهره اسلامی در انتشارات کتابسرای تندیس به چاپ رسیده است. این کتاب، جلد سوم از مجموعۀ فانتزی زمین شکسته است که در دستهبندی داستانهای نوجوانان قرار دارد و توانست در ۲۰۱۸ برندۀ جایزۀ ادبی هوگو بهعنوان بهترین رمان، جایزۀ نبولا بهعنوان بهترین رمان و جایزۀ لکوس بهعنوان بهترین فانتزی شود. ایسان و ناسان، مادر و دختر، یکی قرار است زمین را نجات دهد و دیگری میخواهد نابود کند. اینگونه به یکدیگر میرسند.
درباره کتاب آسمان سنگی
داستان آسمان سنگی، در دل فصل پنجم ادامه دارد و نشانههایی از پایان آن دیده میشود. چنانکه در دو جلد قبلی خواندیم، مجموعۀ زمین شکسته در سرزمین یا سیارهای خیالی جریان دارد. فصل پنجم، فصل فجایع و نابودی تمدنها است. درواقع، علاوه بر فصلهای چهارگانۀ زمستان، بهار، تابستان و پاییز، فصل پنجمی وجود دارد که با فاجعه میآید. زمان آمدنش مشخص نیست. گاهی ۱۰ سال و گاهی ۱۰۰ سال یک بار میآید. ماندنش هم مشخص نیست. گاهی دهها سال میماند. این فصل زندگی را مختل میکند، تمدنها را نابود میکند و تنها ویرانه از خود بر جای میگذارد؛ بههمین دلیل از صدها سال پیش دستورهایی سینهبهسینه منتقل شده و قوانینی را برای ذخیرۀ آذوقه و ساخت سکونتگاه مناسب را توضیح داده است. در مدرسههای این سرزمین نیز چگونگی بقا در وضعیت سخت را در زمان فصل پنجم به کودکان آموزش میدهند. در کتاب اول، این فصل آمد و همهچیز را رو به نابودی برد. همچنین خواندیم که این اوروگنها هستند که با قدرت ماورایی خود میخواهند همهچیز را نابود کنند. ایسان در هیاهوی این فصل، بهدنبال دخترش میرود و ابایی ندارد اگر بخواهد جهان را نابود کند. او هنوز نتوانسته دخترش را پیدا کند. هرکدام دور از هم در حال پرورش قدرتهای خود هستند.
در داستان آسمان سنگی، ایسان باور پیدا میکند که آخرین بازماندهای است که میتواند دروازۀ جادویی اوبلیسک را بگشاید و با استفاده از قدرتهای آن، سیارهای را که تقریباً نابود شده است، نجات دهد. این سیاره درواقع بهعلت آزمایشی کهن از مسیر خود خارج شده و اکنون رو به ویرانی است. ایسان قدرت آلاباستر را به ارث برد و اکنون امیدوار است با یافتن ناسان بتواند دنیایی بسازد که در آن کودک اوروگن هم بتواند در امنیت زندگی کند. با این حال، وظیفۀ نجات سیاره با نیازش برای پیدا کردن دختر ۱۰سالهاش مقابل هم قرار گرفتهاند.
در آن سو، پدر ناسان نهتنها موفق نشد که دخترش را درمان کند بلکه ناسان اکنون قدرتهای شگفتانگیزی را به دست آورده است. ماه که مدتها بود در آسمان دیده نمیشد، در حال بازگشت بود. ایسان متوجه شد که فصل پنجم در حال اتمام است و باید از این موقعیت استفاده کند؛ اما ناسان نظر دیگری دارد. او که از جریان سنگ کردن پدرش، وضعیت روحی مطلوبی ندارد و بدیهای زیادی در دنیا دیده است تصمیم دارد هرآنچه را هست نابود کند؛ زیرا معتقد است چیزی که فاسد شده است پاک نمیشود و تنها باید از بین برود.
آیا نزدیک شدن ماه به نابودی بشر خواهد انجامید؟ همهچیز به تصمیم این مادر و دختر بستگی دارد.
عنوان کتابهای ۳گانۀ مجموعۀ زمین شکسته عبارتاند از:
زمین شکسته (کتاب اول؛ فصل پنجم)
زمین شکسته: (کتاب دوم؛ دروازه اوبلیسک)
زمین شکسته (کتاب سوم؛ آسمان سنگی)
خواندن کتاب آسمان سنگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به دوستداران داستانهای نوجوانان و فانتزی پیشنهاد میکنیم.
درباره ان. کی. جمیسین
ان. کی. جمیسین، رماننویس و روانشناس، در ۱۹ سپتامبر ۱۹۷۲ در ایالات متحد آمریکا به دنیا آمد. در دانشگاه تولین روانشناسی خواند و درجۀ لیسانس را اخذ کرد و برای تحصیلات تکمیلی به دانشگاه مریلند رفت. او تا پیش از آنکه به نویسندهای مطرح و تماموقت تبدیل شود، بهعنوان روانشناس و مشاور شغلی کار میکرد. جمیسین برای نویسندگی به کارگاههای نویسندگی رفت و توانست در این رشته مهارت کسب کند. نخستین رمان او با نام صد هزار قلمرو در ۲۰۱۰ منتشر شد. این کتاب، اولین داستان مجموعۀ ۳گانۀ وراثت بود و در همان سال نامزد جایزۀ نبیولا شد و تا مرحلۀ نیمهنهایی هم رفت. این کتاب در ۲۰۱۱ هم نامزد جایزههای هوگو و ورلد فانتزی شد و در رقابت جایزۀ لکوس، برندۀ بهترین «اولین رمان» شد. دو قسمت بعدی این ۳گانه با نامهای فرمانروایی شکسته و فرمانروایی خدایان نیز بهترتیب در ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ منتشر شدند. جمیسین در ۳ سال پیاپی ۲۰۱۶، ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸، جایزۀ ادبی هوگو را برای بهترین رمان سال به دست آورد. این جایزه متعلق به هر ۳ داستان مجموعۀ زمین شکسته هستند.
بخشی از کتاب آسمان سنگی
«اینجا، اکنون، رؤیاها مرزی ندارند. مردم سیلآناجیست در علم مواد و ترکیب آنها استادند. زندگی را طوری شکل دادهاند که به قوارهٔ هوا و هوسشان درآید. آنقدر اسرار آسمان را کاویدهاند که خستهشان کرده است و توجهشان را دوباره به زمین زیر پایشان معطوف کردهاند؛ و سیلآناجیست زنده است. میپرسی از چه لحاظ؟ در هایوهوی خیابانها و تجارت همیشگی و ساختمانهایی که مُخت از تعریفش سوت میکشد. دیوار ساختمانها از سلولزهای نقشداری است که به زحمت زیر برگها، خزه، چمن و شاخههای میوه و قارچ دیده میشود. روی سقف بعضی ساختمانها درفشهایی است که در واقع گلهای قارچی افراشته و وسیع هستند. خیابانها پر از چیزهایی است که ممکن است به عنوان وسایل نقلیه تشخیصشان ندهی ولی بههرحال در ترددند و چیزها را جابهجا میکنند. بعضیهایشان مثل بندپایان عظیمالجثه روی پا میخزند. بعضیها هم چیزکی بیشتر از سکوهای بازند که روی یک بالشتک از پتانسیل تشدید شده میلغزند... آه، ولی تو از این چیزها سر درنمیآوری. اجازه بده به این اکتفا کنم که این وسایل نقلیه چند سانتیمتری بالای زمین حرکت میکنند. حیوانی نمیکشدشان. بخار یا مواد شیمیایی به جلو نمیراندشان. اگر چیزی، مثلاً یک حیوان خانگی یا یک بچه از زیرش بگذرد، فقط به صورت موقت وجودش متوقف میشود و بعد در سوی دیگر ادامه پیدا میکند بدون هیچ اختلالی در سرعت یا آگاهی. کسی روی این اتفاق نام مرگ را نمیگذارد.»
حجم
۴۲۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۱۶ صفحه
حجم
۴۲۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۱۶ صفحه