کتاب نظریه عمومی فراموشی
معرفی کتاب نظریه عمومی فراموشی
کتاب نظریه عمومی فراموشی نوشتهٔ ژوزه ادوآردو آگوآلوسا با ترجمهٔ صابر مقدمی در انتشارات ناهید به چاپ رسیده است. این داستان براساس زندگی واقعی زنی پرتغالی در آستانهٔ استقلال آنگولا در سال ۱۹۷۵۵ نوشته شده است. نظریه عمومی فراموشی در سال ۲۰۱۷ برندهٔ جایزه بینالمللی ادبی دوبلین شد.
درباره کتاب نظریه عمومی فراموشی
این رمان داستانی تکهتکه از زندگی یک زن پرتغالی را روایت میکند که در آستانهٔ استقلال آنگولا در سال ۱۹۷۵۵، خود را در آپارتمانش حبس میکند. داستانِ نظریهٔ عمومی فراموشی از زاویهٔ دید راوی سوم شخص روایت میشود و به جزئیات زندگی روزمرهٔ این زن و به طور همزمان به مسائل اجتماعی و سیاسی روز میپردازد. در عین اینکه میبینیم لوودو ویکا در بالکن منزلش کبوتران را صید میکند، سبزیجات میکارد و در آشپزخانه آتشبازی به راه میاندازد، ترسهای او از فضای بدبینانهٔ ناشی از اختناق سیاسی نیز با بیانی شاعرانه شرح داده میشود.
کتاب نظریه عمومی فراموشی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به ادبیات پرتغال و داستانهای تاریخی و اجتماعی پیشنهاد می شود.
بخشی از کتاب نظریه عمومی فراموشی
«اودِتِه دبیر زبان انگلیسی و آلمانی بود. قربان قدوبالای خواهرش میرفت. برای اینکه خواهرش را تنها نگذارد از خیر تفریح و مسافرت میگذشت. تعطیلاتش را در خانه سپری میکرد. بعضی از دوستانش او را بهخاطر ایثار و فداکاری میستودند و بعضی دیگر بهخاطر زیادهروی در ایثار و فداکاری منتقدش بودند. لوودو ازیکطرف نمیتوانست تصور کند که روزی تنها زندگی کند و ازطرفدیگر در رنج و عذاب بود که طفیلی خواهرش شده است. به دوقلوهای سیامی که از ناحیه شکم به هم وصل شده بودند شباهت داشتند. او، افلیج و زمینگیر، تقریباً مرده، و آن دیگری، اودِتِه، که مجبور بود هر جا که میرود او را نیز با خودش ببرد. وقتی خواهرش عاشق یک مهندس معدن شد بهخاطرش احساس شادمانی کرد و ازطرفدیگر سرآسیمه و وحشتزده شد. نامش اورلاندو بود. مردی مطلقه، بدون فرزند. برای حلوفصل یک دعوی حقوقی پیچیده مربوط به ارث و میراث به شهر پرتغالی آویرو آمده بود. یک آنگولایی اهل کاتهته که بین پایتخت آنگولا و دووندو، شهرک کارکنان شرکت استخراج الماس که او نیز برایش کار میکرد، زندگی میکرد. اورلاندو دو هفته بعد از آشناییشان که کاملاً تصادفی بود و در یک مغازه شیرینیفروشی انجام شد، از اودِتِه تقاضای ازدواج کرد. چون از دلایل و انگیزههای اودِتِه آگاهی داشت و انتظار داشت که به پیشنهاد ازدواجش پاسخ منفی بدهد از او قویاً خواست که لوودو هم برای زندگی با آنان به آنگولا بیاید. یک ماه بعد در آپارتمان بزرگی در طبقهٔ آخر یکی از لوکسترین بناهای لوآندا سکنی گزیدند. عمارت موسوم به پرهدیو دوس اینوِخادوس که رشک خیلیها را برمی انگیخت.
سفر دشواری برای لوودو بود. گیجومنگ خانه را ترک کرد، تحت تأثیر قرصهای آرامبخش، زاری و مویهکنان. تمام مدت پرواز را خوابید. بامداد روز بعد طبق عادت خانه از خواب بیدار شد. اورلاندو کتابخانه ارزشمندی داشت، حاوی هزاران عنوان کتاب، به زبانهای پرتغالی، فرانسوی، اسپانیایی، انگلیسی و آلمانی که همهٔ شاهکارهای کلاسیک ادبیات دنیا در آن یافت میشد. اکنون لوودو کتاب بیشتری داشت و زمان محدود و اندکی، زیرا دو پیشخدمت زن و یک آشپز را مرخص کرده بود و مسئولیت همهٔ کارهای روزمره منزل را برعهده گرفته بود.»
حجم
۱۴۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۸ صفحه
حجم
۱۴۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۸ صفحه