دانلود و خرید کتاب صوتی پیشگو (۲)
معرفی کتاب صوتی پیشگو (۲)
کتاب صوتی پیشگو (۲) از پیشگویی تا سکوت، اثر کریم فیضی، کتابی است با درونمایهی موضوعات فلسفی و دینی که بهم آمیختهاند. انتشارات صوتی آوای چیروک این کتاب را در دوجلد در اختیار خوانندگان قرار داده است.
دربارهی کتاب صوتی پیشگو (۲)
آنچه در این کتاب می خوانید، نگاهی عمیق به زوایای زندگی است که کشتی انسانی در دریای پر تلاطم آن، هر لحظه در جستجوی قطره ای است که با مهر کوچک خود خروش سرد دریا را پنهان کند، تا مگر ساحل هویدا شود: ساحل آرامش.
کتاب پیشگو را میتوان اثری شبیه به کتاب پیامبر از جبران خلیل جبران دانست. پیشگویی که راوی حقیقتها، حکمتها و داناییها است. اما چرا پیشگو لازم است؟ که بتواند پندها و اندرزهای عمیق به مردم بدهد و با علم به اینکه فقدان معنویت، با انسانها چه میکند، به مردم هشدارهایی میدهد. با فریادهایی ترحمآمیز! پیشگو یک روز غروب از راه رسید. با برگ سبزی در دست. مردم، همه مردم دور او جمع شدند و سوالهایشان را پرسیدند. او برای هر کدام از این پرسشها، پاسخی داشت و با لحنی متفاوت حرف میزد. او راهنمای مردم برای رسیدن به معنویت و تکامل است.
کتاب صوتی پیشگو (۲) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر به مطالعهی آثار دینی و فلسفی علاقه دارید، کتاب صوتی پیشگو نظرتان را به خود جلب خواهد کرد.
دربارهی کریم فیضی
کریم فیضی در سال ۱۳۵۸ و یک سال بعد از انقلاب اسلامی در تبریز به دنیا آمد. اما همان دوران، در تبریز قیامهایی در حال شکل گرفتن بود که باعث شد دوران کودکی او در اوج هیاهو و ناآرامی بگذرد. پدر او که به حاجی فیضی مشهور بود، به کار تجارت میپرداخت ولی علاقه بسیاری به طبیعت و همچنین عبادت داشت. همین علاقه پدر در شکل گرفتن علاقه و به بحثهای دینی بیتاثیر نبود و پای او را به حوزه علمیه قم باز کرد. از دیگر نوشتههای کریم فیضی میتوانیم به هوشنگ دوم (در گفتگو با هوشنگ مرادی کرمانی)، زندگی و بس، پنجره پیامبر (رمان)، از حبران تا سهراب، شعاع شمس، همزاد مسیح، سفری با سهراب و سیب زن سیب مرد اشاره کرد.
جملاتی از کتاب صوتی پیشگو (۲)
ظهر از گذرگاه روز در حال حرکت است. قبیله بار دیگر در معبر بادی که آهسته آهسته از دهکده عبور میکند، ایستاده است. باز منتظر و چشم به راه. چشم به راه پیشگویی که وعدهی آمدن زودهنگامش را، پیش از رفتنش گرفته بودند. او در واپسین لحظهی رفتن، باز آمدنش را گرو گذاشت.
پیشگو او را میدید و از سوالها مطلع بود ولی نگفت که دایههای خوبی برای سوالها باشند. شاید از این رو که پیش از این گفته بود و قبیله میدانست. پس از آنکه دیگربار به اطراف نگریست گفت: «از حکیمی خبرم دهید که لاغر اندام بود و محبوب. همان که میدانست پیشهی مسافر جز رفتن نیست. کجاست مردی که نیاز قبیله را میدانست؟»
سکوتها زبان را قفل کرد. پیشگو گرفتهحال شد وغمگینانه گفت: «آری پیشهی مسافر جز رفتن چیست؟»
زمان
۱ ساعت و ۳۶ دقیقه
حجم
۱۳۲٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱ ساعت و ۳۶ دقیقه
حجم
۱۳۲٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد