دانلود و خرید کتاب سعی کن دختره را پیدا کنی ریموند چندلر ترجمه فتح‌الله جعفری جوزانی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب سعی کن دختره را پیدا کنی

کتاب سعی کن دختره را پیدا کنی

انتشارات:نشر آناپنا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب سعی کن دختره را پیدا کنی

کتاب سعی کن دختره را پیدا کنی نوشتهٔ ریموند چندلر و ترجمهٔ فتح الله جعفری جوزانی است. نشر آناپنا این داستان بلند و آمریکایی را منتشر کرده است.

درباره کتاب سعی کن دختره را پیدا کنی

کتاب سعی کن دختره را پیدا کنی حاوی یک داستان بلند و آمریکایی است که دارای یک راوی اول‌شخص است. این راوی در ابتدای اثر می‌گوید که آن مرد گنده ربطی به او نداشته است. او می‌گوید که در خیابان سنترال بود که هارلمِ لس‌آنجلسه، یکی از خیابون‌های «مخلوط» و جایی که هنوز مغازه‌های سفیدپوست‌ها و رنگین‌پوست‌ها هر دو وجود دارند، دنبال یک آرایشگر یونانی به اسم «تام آلِیدیس» می‌گشت. زنش می‌خواست برگردد خانه و حاضر بود برای پیداکردنش او کمی هم پول خرج کند. کارِ بی‌دردسری بود. تام آلیدیس خلاف‌کار نبود. داستان چیست و این راوی کیست؟ بخوانید تا بدانید.

خواندن کتاب سعی کن دختره را پیدا کنی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی آمریکایی و قالب داستان بلند پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ریموند چندلر

ریموند تورنتون چندلر، زادهٔ ۲۳ جولای ۱۸۸۸ بود. او ۲۶ مارس ۱۹۵۹ درگذشت. او فیلم‌نامه‌نویس و رمان‌نویسی امریکایی بود که در شیکاگو به دنیا آمد و سال‌های ابتدایی زندگی‌اش را به‌همراه والدین، خاله و دایی‌اش در نبراسکا گذراند. چندلر به‌خاطر شرایط سخت مالی در دورهٔ رکود بزرگ اقتصادی، برای امرار‌معاش به نویسندگی روی آورد و رمان‌نویسی را به‌صورت خودآموز فرا گرفت. ریموند چندلر در طول عمر خود ۲۳ داستان کوتاه منتشر کرد؛ بااین‌حال کتاب‌خوان‌ها از میان این آثار نسبتاً اندک تنها ۱۵ داستان را می‌شناسند. ۸ داستان دیگر که از جمله بهترین آثار او هستند نزدیک به یک ربع قرن در میان صفحات کاهی مجله‌های پالپ (عامه‌پسند) مدفون بودند (این ۸ داستان عبارتند از «قاتل در باران»، «مردی که سگ‌ها را دوست داشت»، «پرده»، «دختر را محاکمه کن»، «سنگ یشم ماندارین»، «بی‌سیتی بلوز»، «بانوی دریاچه» و «جنایتی در کوهستان رخ نداده»). ریموند چندلر در سال ۱۹۵۰ مجموعهٔ داستان‌های کوتاه خود را با عنوان «هنر بی‌دردسر قتل» منتشر ساخت، اما این کتاب هیچ‌یک از ۸ داستان منتشرنشده‌اش را شامل نمی‌شود.

بخشی از کتاب سعی کن دختره را پیدا کنی

«توی یه اتاق خواب سبز و نقره‌ای، کنارِ یه تخت خوابِ بزرگ، یه آباژور کاسه‌ای سفید روشن بود. اون تنها نور توی اتاق بود. یه جور نورِ خفیفِ فیلتر شده می‌انداخت روی صورتش. اون‌قدر از مرگش نگذشته بود که قیافهٔ مُرده به خودش بگیره.

خیلی عادی، یه خورده مایل به پهلو، روی تخت دراز کشیده بود، یه جوری که انگار وقتی بهش شلیک شده بود کنار تخت وایساده بوده. یه دستش مثل یه علف دریایی آویزون شده بود و اون یکیش زیرش بود. چشم‌های بازش تخت و براق بودن و تقریباً به نظر می‌اومد یه حالت از خود راضی توشون بود. دهنش یه خورده باز بود و نور چراغ روی لبهٔ دندون‌های بالاش برق می‌زد.

اولش اصلاً زخمش را ندیدم. بالای بالا، سمت راست سرش، توی گیج‌گاهش بود، اما خیلی عقب، تقریباً اون‌قدر عقب که می‌تونست استخون گیج‌گاهی را فرو کرده باشه توی مغز. باروت سوزونده بودش، دورش قرمزِ تیره بود و خون ازش مثل تار عنکبوت بیرون اومده بود و هر چه روی گونه‌اش پایین‌تر اومده بود و نازکتر شده بود، رنگش قهوه‌ای‌تر می‌شد.

به زنه پریدم: «این جای شلیک با اسلحهٔ مماس سرِه. زخم خودکشیه.»

وایساده بود پایین تخت و به دیوار بالای سرِ جنازه نگاه می‌کرد. اگه به چیزی غیر از اون دیوار علاقه‌ای داشت، نشون نمی‌داد.

دست راستش را که هنوز شُل بود بلند کردم و جایی که شست به کف دست وصل میشه را بو کشیدم. بوی کوردایت حس کردم، بعد بوی کوردایت حس نکردم، و بعدش نمی‌دونستم که بوی کوردایت حس می‌کردم یا نه. البته اهمیتی نداشت. یه آزمایش پارافین نشون می‌داد که بود یا نبود.

اون دست را دوباره گذاشتم پایین، با احتیاط، جوری که انگار یه چیز شکنندهٔ خیلی با ارزش بود. بعد روی تخت را زیر و رو کردم، رفتم پایین کف اتاق، تا نصفه رفتم زیر تخت، ناسزا گفتم، دوباره بلند شدم و جنازهٔ اون مرد را به‌اندازهٔ کافی روی یه پهلو چرخوندم که بتونم زیرش را ببینم. یه پوکهٔ برنجی براق اونجا بود، اما از اسلحه خبری نبود.»

AS4438
۱۴۰۳/۰۵/۳۱

ترجمه و ویراستاری جالبی نداشت، هیجان ومعمائی هم نداشت، هنگام خرید، تا‌کید شده بود حتمن بخوان، هردو کتاب را کمتراز دو روز خواندم، سومین کتابی بود که ازاین نویسنده( که بسیارازش شنیدم) راخواندم ولی هیچکدام را آنچنان دوست نداشتم، چهارستاره

- بیشتر
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۵۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان