کتاب بدبینی
معرفی کتاب بدبینی
کتاب بدبینی نوشتهٔ آنسگار آلن و ترجمهٔ تورج حوری است و انتشارات مازیار آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب بدبینی
آدم بدبین دید محدودی از نوع بشر دارد. بدبین بودن یعنی نگاه به دیگران با بیاعتمادی. ماهیت تمسخرآمیز غیربدبینها، اگر نگوییم قابل تحقیر، این است که آدم بدبین صداقت و کمال انسان را بیارزش میشمارد و باور دارد که آنها پوششی برای منافع شخصی هستند.
قبل از همه باید گفت که فلسفهٔ بدبینی باستانی علیرغم مثبتبودنش با نوشتهشدن کتاب در این خصوص مخالف است. از دیدگاهی بدبینانه کتابهایی که از سر کنجکاوی و با علاقه دانشمندان نوشته شوند، محصول ذائقه و خلق و خوی افرادند و این با منش خردورزانه فلسفهٔ بدبینی در تضاد است. برخلاف بهترین نیات آن، مطالعه بدبینی بهطور نظاممندی از فنون اساسی فلسفهٔ بدبینی طفره میرود و مواردی را که هنوز گرایشی به آن وجود دارد، تحریف میکند.
چنان کتابی میتواند اظهار کند «دیوژن به این مشهور است که در انظار عمومی کاری را میکند که خیلیها پشت درهای بسته انجام میدهند، تبدیل کنشهای خصوصی به اعمالی خبیثانه و بیشرم.» به دلیل همین برجستگی دیوژن در سنت بدبینی، برای هر کتابی سخت خواهد بود که از دادن منحرفترین طغیانهای او اجتناب کند. با این وجود آنها میتوانند با خوشسلیقگی بیان شوند. کتابی از این دست باید کار خواننده را در دسترسی به جنبههای رسواتر فولکلور بدبینی آسان کند.
کتاب حاضر چنان رهیافتی را دنبال نمیکند. گرچه مطالعه پژوهشگرانهٔ فلسفه بدبینی را عرضه میکند، اما از روی اراده، بدبینی را فدای پذیرش چنان مسئولیتی نمیکند. برعکس موکداً به اهمیت انحراف بدبینی باز میگردد. در حقیقت کتاب بهطور وسوسهانگیزی با بیثباتترین و گمراهترین مثالهای ارادی از فلسفهٔ بدبینی آغاز میشود تا از تمام لفاظیها اجتناب کند. با این همه رهیافت به موضوع بدبینی هرچه که باشد، مستقیم یا به صورتی دیگر، قدرت زشت و مجادلهآمیز بدبینی کاهش مییابد. عمل نوشتن تأثیر خود را کاهش میدهد.
سی. دِریک وارن، شاعر، مدرس و توسعهدهندهٔ زمینههای کار نشده دربارهٔ این کتاب میگوید:
کتابی قابل دسترس و خوب و به خاطر طبیعت آن کمی پراکنده. ایده اصلی تشخیص بدبینی باستانی از بدبینی مدرن است. کتاب بیان میدارد که این کار بدون مخالفت با بدبینی باستانی (که هیچ آیینی، نظریهای و چارچوب گزارهای ندارد) تقریباً غیر ممکن است. بنابراین بهجای دور زدنهای متنی، چرخشی زیبا وجود دارد. تمرکز اصلی روی بدبینی باستانی و سپس جلوهی آن در بحثها و فرهنگها به ویژه از قرون وسطی تا قرنهای ۱۹ و ۲۰ است. چسبی که کتابِ بسیار خوب نوشتهشده را منسجم نگه میدارد «آموزش» است. اینکه بسیاری از اسطورهشناسیهای آموزش مدرن، لیبرالیسم، پیشرفت و غیره، خودشان بدبینانه هستند، بینشی عالی است.
فصلهای این کتاب از این قرار هستند:
۱: مقدمه: مسئلهٔ انحراف
۲: ردکردن همهٔ مریدان: بدبینی باستانی و سخنگفتن بدون ترس
۳: بیارزش کردن پول رایج: بدبینی باستانی در فراسوی قلمرو
۴: وحشت از غوغاگران: آرمانگرایی باستانی و قرون وسطایی
۵: خمره را خالی کن: نخستین یاغیان مدرن
۶: خورشید را از بند رها کن: فیلسوفان روشنگر و هرزگان
۷: زندگی در زمانهای آخر: چهرههای متعدد بدبینی مدرن
۸: قطعهٔ آخر: اجتنابناپذیر بودن بدبینی
خواندن کتاب بدبینی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند با فلسفهٔ بدبینی آشنا شوند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب بدبینی
«دیوژن چهرهای گریزپا باقی میماند. گستردهترین مجموعه داستانهای مربوط به دیوژن را میتوان در زندگی فیلسوفان بزرگ نوشته دیوژن لائرتی یافت که در قرن سوم میلادی یعنی پنج قرن پس از دیوژن که زندگی او در قرن چهارم قبل از میلاد بود پیدا کرد. هدفی که از روایتهای بازنگرانه فلسفه بدبینی حاصل میشود متعدد و چندجنبهای است. این تلاشهای ترکیبی نوستالژیک برای احیای سنتی از میان رفته است که دشمنی آن متوجه کسانی است که وارث دروغین آن بودهاند. آنها شامل هجونویسان لوسین در قرن دوم و منتقدین جولیان در قرن چهارم بودهاند. یادداشتهای تاریخی باقیمانده اگر انحراف واضح و ابطال فلسفه بدبینی نبودهاند، اما دقت قابل پرسشی داشتهاند. به همین دلیل است که بدبینی به رویگردانی از کسانی ادامه میدهد که میخواهند آن را مطالعه کنند.
اگرچه این مسائل برای کسب علم و دانش تاریخی آشنا هستند، وضعیت با طبیعت گریزپای بدبینی باستانی پیچیدهتر میشود. دانشمندان باید همچنین با حمایت از دشمنی فلسفه بدبینی با فعالیتهایی که شامل محققین معاصر میشود سروکار داشته باشند. حتی اگر آموزشهای بدبینانه در شکلی مستقیمتر منتقل میشد و میتوانستیم از دقت منابع خود مطمئن باشیم، باز هم بدبینی حضوری مختلکننده بود. همانطور که در دو فصل بعدی بررسی خواهیم کرد، چیزی دربارهٔ بدبینی باستانی وجود دارد که در مقابل فهم آن ایستادگی میکند. یا به عبارتی قویتر: تا محدودهای که بدبینی باستانی حیاتی بودن اولیهٔ خود را حفظ میکند، مفسرین خود را با پس زدن آنهایی که علاقمند به دانستن منشأ و عملکرد آن هستند و امید به خیری از آن دارند سردرگم میکند. نوعاً زمانی که با انسانی بیمیل، یعنی هدف گریزپای تحقیق یا بررسی آکادمیک روبرو میشوید، او با توصیه خود آن را پاسخ میدهد، یعنی استفاده از بیمیلی موجود برای توجیه بررسی بیشتر، ترجیح یک پرسش بر دیگری، چندسانسازی روششناسیها، دعوت به بحث و مشاجره، پیچیده کردن مسئله برای کند و کاو بیشتر در چیزی که در برابر نفوذ نگاه خیره و به حساب آوردن منطق پژوهشگر مقاومت میکند. اینجا ابهام و دشمنی آشکاری که ضرورتاً باید کارکردهای بدبینی باستانی را به عنوان انگیزهای برای تحقیق معاصر بپوشاند، تضمین میکند که دورنمای مواجههای اساساً ناراحتکننده با بدبینی باستانی به تعویق میافتد. دشمنی با فرهنگ خردورزانهای که با سنت بدبینی قابل تشخیص است، نتوانسته است فعالیتهای تحقیقی این تمرین و دیگر سنتهای مورد علاقه را مستحکم کند. در سالهای اخیر رسالات و مقالات آکادمیک که با این حیطه از مطالعه سروکار دارند یکدیگر را در یک توالی سریع دنبال کردهاند و تفاوتهای ظریفی به درک ما از بدبینی به عنوان زمینهٔ مطالعه افزودهاند در حالی که در انگیزش علاقه به فلسفهٔ بدبینی بهطور مشخصی دچار شکست شدهاند.»
حجم
۱۵۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱۵۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
نظرات کاربران
عنوان کتاب ترجمه ی تحت اللفظی شده و در کل کتاب ادامه یافته.در واقع کتاب درباره ی یک مکتب فلسفی بنام کلبیون هست که مترجم اونو به بدبینی ترجمه کرده و به نظرم موجب بدفهمی متن شده.