
کتاب جنگ و صلح (جلد اول)
معرفی کتاب جنگ و صلح (جلد اول)
کتاب الکترونیکی «جنگ و صلح (جلد اول)» نوشتهٔ لئو تولستوی و با ترجمهٔ محمدرضا کمالی، توسط نشر هانیل منتشر شده است. این اثر یکی از مهمترین رمانهای ادبیات جهان بهشمار میآید و داستان آن در بستر تاریخی روسیهٔ قرن نوزدهم و همزمان با جنگهای ناپلئونی روایت میشود. «جنگ و صلح» با پرداختن به زندگی اشراف، روابط خانوادگی، دغدغههای فلسفی و اجتماعی، و تأثیر جنگ بر سرنوشت انسانها، تصویری گسترده و چندلایه از جامعهٔ روسیه ارائه میدهد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب جنگ و صلح (جلد اول)
«جنگ و صلح (جلد اول)» اثری داستانی و رمان تاریخی است که در قالب روایتی چندصدایی و با حضور شخصیتهای متعدد، تصویری از روسیهٔ اشرافی و فضای سیاسی-اجتماعی آن دوران را به نمایش میگذارد. لئو تولستوی در این کتاب، با نگاهی موشکافانه به زندگی خانوادههای اشرافی، روابط میان اعضای خانواده، دغدغههای فردی و جمعی، و همچنین تأثیر رویدادهای بزرگ تاریخی بر سرنوشت انسانها میپردازد. روایت کتاب از مهمانیهای اشرافی و گفتوگوهای فلسفی آغاز میشود و به تدریج به سمت بحرانهای اجتماعی و جنگهای ناپلئونی کشیده میشود. ساختار رمان به گونهای است که هر فصل، زاویه دید و فضای متفاوتی را پیش روی خواننده قرار میدهد و شخصیتها با تمام ضعفها، آرزوها و تناقضهایشان به تصویر کشیده میشوند. جلد اول این مجموعه، بیشتر به معرفی شخصیتها، روابط خانوادگی و زمینهسازی برای وقایع بزرگتر اختصاص یافته است و فضای روسیهٔ پیش از جنگ را با جزئیات فراوان ترسیم میکند.
خلاصه داستان جنگ و صلح (جلد اول)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «جنگ و صلح (جلد اول)» با مهمانی آنا پاولونا شیرر، خدمتکار امپراطریس، آغاز میشود؛ جایی که اشراف و شخصیتهای برجستهٔ سنپترزبورگ گرد هم آمدهاند. در این مهمانی، شخصیتهایی چون شاهزاده واسیلی، دخترش الن، پییر بزوهف (پسر نامشروع یک اشرافزاده)، آندره بولکونسکی و همسرش لیزا معرفی میشوند. گفتوگوهای مهمانی حول مسائل سیاسی روز، جنگهای ناپلئونی و دغدغههای شخصی هر یک از مهمانان میچرخد. پییر که پس از تحصیل در خارج به روسیه بازگشته، با فضای اشرافی و دغدغههای فلسفی خود درگیر است و آندره بولکونسکی نیز در آستانهٔ پیوستن به ارتش و ترک همسر باردارش قرار دارد. در ادامه، داستان به خانهٔ خانوادهٔ رستوف در مسکو منتقل میشود؛ جایی که جشن خانوادگی برپاست و شخصیتهایی چون کنتس رستوف، بانو دروبتسکایا و بوریس (پسر بانو دروبتسکایا) وارد روایت میشوند. جلد اول با تمرکز بر روابط خانوادگی، کشمکشهای درونی شخصیتها، و زمینهسازی برای ورود به جنگ و تحولات اجتماعی، تصویری از جامعهٔ روسیه پیش از بحران را ارائه میدهد. روایت کتاب، همزمان با پرداختن به زندگی روزمره، به دغدغههای فلسفی، اخلاقی و اجتماعی شخصیتها نیز میپردازد و خواننده را با فضای پررمزوراز و پرتنش روسیهٔ قرن نوزدهم آشنا میکند.
چرا باید کتاب جنگ و صلح (جلد اول) را بخوانیم؟
این کتاب با روایت چندلایه و شخصیتپردازی عمیق، تصویری زنده و ملموس از جامعهٔ روسیه در آستانهٔ جنگهای ناپلئونی ارائه میدهد. «جنگ و صلح (جلد اول)» نهتنها به رویدادهای تاریخی و سیاسی میپردازد، بلکه زندگی روزمره، روابط خانوادگی، دغدغههای فردی و اجتماعی، و کشمکشهای درونی شخصیتها را نیز بهتصویر میکشد. خواندن این اثر فرصتی است برای آشنایی با پیچیدگیهای روانی انسانها، تأثیر تاریخ بر سرنوشت فردی و جمعی، و تماشای فرازونشیبهای زندگی در بستر تحولات بزرگ. این کتاب برای کسانی که به دنبال درک عمیقتری از تاریخ، جامعه و انسان هستند، تجربهای ارزشمند بهشمار میآید.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب به علاقهمندان رمانهای تاریخی، دوستداران ادبیات کلاسیک، پژوهشگران حوزهٔ تاریخ و فرهنگ روسیه، و کسانی که به بررسی روابط انسانی و تحولات اجتماعی علاقه دارند، پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که دغدغهٔ فهم تأثیر جنگ و تاریخ بر زندگی فردی و جمعی را دارند، این اثر انتخاب مناسبی است.
بخشی از کتاب جنگ و صلح (جلد اول)
«مهمانان آنا که وارد اتاق پذیرایی میشدند همه خاندان اشراف شهر پترزبورگ بودند. افرادی در سنین مختلف و شخصیتهای متفاوت فقط موقعیت اجتماعی مشابهای داشتند. الن» دختر واسیلی آمده بود تا با پدرش به مهمانی سفیر انگلستان برود لباس رقص پوشیده بود و گردنبندش نشان سلطنتی بود. لیزا که او را دلفریب پترزبورگ میشناختند زمستان گذشته ازدواج کرده و چون باردار بود زیاد در محافل اجتماعی حضور نداشت. جزو مهمانان بود. ایپولیت. با مورتمار وارد شد و او را معرفی کرد. کشیش موریو و افراد دیگر هم حضور داشتتد. آنا به مهمانانش میگفت: شما هنوز عمه مرا ندیدهایده هنوز به او معرفی نشدهاید؟ بعد آنها را به طرف بانوی پیر که لباس بلندی به تن داشت و به هنگام ورود مهمانان از اتاق دیگر آمده بود میبرد. آنا مهمانان را معرفی میکرد و دایما نگاهش را میان مهمانان و عمهاش می گرداند. مهمانان با عمه پیر که حضورش خوشایند نبود. صحبت میکردند و عمه پیر از همه درباره وضعیت سلامتیشان. سلامت خودش و سلامت تزار که بهتر میشد. حرف میزد. لیزا با کیف مخمل زردوزی شده که کار بافتنیاش را داخل آن گذاشته بود. وارد شد. لب بالاییاش تیرهتر و کمیکوتاهتر از لب پایینی بود. عیب او که لبهای کوتاه و دهان نیمه بازش بود, او را جذابتر کرده بود. همه از دیدن این موجود پر از حس زندگی و نشاط و مادر آینده خوشحال میشدند. مردهای پیر و جوانان کسل تصور میکردند اگر کنارش بایستند و حتی برای لحظاتی کوتاه با او هم صحبت شوند. شاد خواهند شد. هر مردی که با او حرف میزد محو لبخند و دندانهای سفید درخشانش میشد و حس میکرد که در این شب خاص مهربان شده و عجیب بود که همه با این فکر دلخوش بودند.»
حجم
۴٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۶۶۱ صفحه
حجم
۴٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۶۶۱ صفحه