کتاب ینگه دنیایی در لندن
معرفی کتاب ینگه دنیایی در لندن
کتاب ینگه دنیایی در لندن نوشتهٔ مارک تواین و ترجمهٔ هوشنگ پیرنظر است. انتشارات علمی و فرهنگی این رمان آمریکایی را منتشر کرده است.
درباره کتاب ینگه دنیایی در لندن
کتاب ینگه دنیایی در لندن رمانی آمریکایی نوشتهٔ مارک تواین است. مارک تواین در این رمان طنزی اجتماعی را روایت کرده است. این رمان اولینبار در سال ۱۸۸۹ به چاپ رسید. داستان در قرن نوزدهم میگذرد و شخصیت اصلی داستان «هنک مورگان» نام دارد. هنک مورگان مکانیکی ماهر در کارخانهٔ اسلحهسازی در نیوانگلند است. روزی در یک درگیری ضربهای به سر هنک وارد میشود و بیهوش میشود، اما وقتی بیدار میشود، درمییابد که در قصر پادشاه انگلستان، «شاه آرتور» است و شوالیهها و جادوگران بسیاری او را احاطه کردهاند. چه اتفاقی برای او افتاده و چه ماجراهایی پیش روی اوست؟ این رمان را بخوانید تا بدانید. مارک توان این رمان را در ۴۴ فصل به رشتهٔ تحریر درآورده است. نام برخی از فصلهای این رمان عبارت است از «دربار آرتورشاه»، «سر دینادان بذلهگو»، «ینگهدنیایی به دنبال ماجرا»، «مردم آزاد»، «مورگان لوفی»، «پهلوانبازی حرفه نمیشود»، «چشمۀ مقدس»، «بازگردانیدن آب چشمۀ مقدس»، «ینگهدنیایی و پادشاه به طور ناشناس به سفر میروند» و «پس از تحریر به قلم کلارنس».
خواندن کتاب ینگه دنیایی در لندن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی آمریکا و علاقهمندان به قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره مارک تواین
«سمیوئل لنگهورن کلمنز» متخلص به مارک تواین در ۳۰ نوامبر ۱۸۳۵ در مرز ایالت میزوری در آمریکا در روستای فلوریدا به دنیا آمد و در ۲۱ آوریل ۱۹۱۰ درگذشت. او نویسنده و طنزپردازی آمریکایی بود. شهرت خود را مدیون رمانهای «ماجراهای هاکلبری فین»، «شاهزاده و گدا» و «ماجراهای تام سایر» است. او با فکاهیهای خود، فرهنگ در حال مدرنشدنِ آمریکای قرن نوزدهم میلادی را نقد کرده است. آثار مارک تواین دو دستهٔ رمان و داستان کوتاه را تشکیل داده است. رمانهای او عبارتند از «ماجراهای تام سایر»، «شاهزاده و گدا»، «ماجراهای هاکلبری فین»، «زندگی بر روی میسیسیپی»، «یک یانکی اهل کنتیکت در دربار شاه آرتور»، «سالهای طلایی: داستانی از زندگی در قرن معاصر»، «تراژدی ویلسون کلهپوک»، «تام سایر در خارج»، «خاطرات شخصی ژاندارک»، «داستان یک اسب»، «بیگانهای در دهکده» و «دوقلوهای عجیب». داستانهای کوتاه او عبارتاند از «جستوخیز قورباغهٔ ولایت کالاوراس»، «یک قتل، یک راز، یک ازدواج»، «بهدنبال خط استوا»، «مردی که هایدلبرگ را تباه کرد»، «بشر چیست؟»، «بریدههایی از دفترچهٔ خاطرات آدم»، «خاطرات حوا»، «داستان یک سگ» و «فیل سفید گمشده».
بخشی از کتابی نگه دنیایی در لندن
«با یک نگاه به ستون اعلانات ما متوجه خواهید شد که مبارزۀ تنبهتن این هفته، برای اهالی شهر سرگرمی خارقالعادهای فراهم خواهد ساخت. نام شرکتکنندگان در این مسابقه، بهترین ضامن توفیق این برنامه است. ادارۀ فروش بلیت از ساعت ۱۳ باز خواهد بود. ورودیه ۳ سنت، لژ ۵ سنت. درآمد به نفع خیریه صرف خواهد شد و خانوادۀ سلطنتی همه حضور دارند. به استثنای مقامات فوق و طبقات علما و ارباب جراید، بلیت مجانی موقوف است. از همۀ طبقات تقاضا میشود که از خرید بلیت از دست دلالان خودداری کنند که از اعتبار ساقط است. چون قاطبۀ۷۵ مردم، شخصیتهای بارزی همچون ارباب و سر ساگرامور را میشناسند، شایسته است از ایشان استقبال شایانی کنند. فراموش نکنید که مداخل این مسابقه به نفع خیریه صرف میشود، بنابراین آنان که روح کمک و دستگیری و دستی خیر و قلبی نیکوکار دارند، از کمک به مؤسسۀ خیریهای که هیچگونه تبعیضات نژادی و مذهبی و سیاسی ندارد، دریغ نمیکنند. بشتابید تنقل و آجیل و شکلات در دسترس مشتریان از همه نوع قرار دارد. فراموش نکنید که این اولین مبارزهای است که طبق قانون جدید، استعمال هر نوع اسلحه در آن مجاز است.
وقتی روز مسابقه اعلان شد، دیگر در تمام خاک انگلیس، کسی یافت نمیشد که جز دربارۀ آن، راجع به موضوع دیگری گفتوگو کند. مباحث و مطالب دیگر به کلی از اهمیت افتاده و از حدود علاقهمندی و فکر مردم خارج شده بود. و این به سبب آن نبود که جنگاوری موضوع مهمی بود یا سر ساگرامور جام مقدس را یافته بود، زیرا نیافته بود، یا اینکه شخص دوم مملکت یکی از مبارزان بود، نه. تمام این مشخصات عادی و معمولی بود. آنچه در این جنگاوری منحصربهفرد بود و آنهمه اشتیاق و هیجان عامه را برانگیخته بود، این بود که همۀ ملت میدانستند که آن جنگ، جنگ میان دو پهلوان نبود، بلکه جنگ بین دو جادوگر بزرگ بود. جنگ یال و کوپال نبود، بلکه مبارزۀ دو مغز توانا بود. خلاصه در آن نبرد، انسان با انسان نمیجنگید، بلکه نیروهای ماوراءالطبیعۀ سحر و جادو در مقابل هم قرار گرفته بود تا یکی دیگری را محو و نابود سازد. همهکس میدانست که بزررگترین فتوحات شهیرترین پهلوانان، ارزش مقایسه با نمایش ما را نداشت و دربرابر این نبرد اسرارآمیز و سهمناک خدایان سحر و جادو هیچ بود. بر کسی پوشیده نبود که نبرد میان من و مرلین بود و نه کس دیگر و هدف آن تعین توانایی و قدرت من و او. مردم میگفتند که مرلین شب و روز مشغول ساختن معجونهایی است که اگر به زره و سلاح سر ساگرامور بمالند، آنها را رویین خواهد ساخت و دیگر اینکه خیال دارد او را به کمک ارواح و شیاطین، از چشم رقیب هماورد غایب سازد، درحالیکه دیگران بتوانند او را ببینند. به آن ترتیب، قدرت هزاران پهلوان دربرابر سر ساگرامور هیچ میشد و هیچ افسون و جادویی به او اثر نمیکرد.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۷۰ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۷۰ صفحه