
کتاب نخستین عشق من
معرفی کتاب نخستین عشق من
کتاب الکترونیکی «نخستین عشق من» نوشتهٔ ماکسیم گورکی با ترجمهٔ عبدالله توکل را نشر فرمهر منتشر کرده است. این اثر در دستهٔ داستانهای روسی قرار میگیرد و روایتی از تجربههای عاطفی و اجتماعی نویسنده را در قالب داستانی نیمهاتوبیوگرافیک به تصویر میکشد. «نخستین عشق من» با نگاهی به روابط انسانی، عشق، فقر و دغدغههای روشنفکری در روسیهٔ قرن ۱۹، مخاطب را به دنیای پر فرازونشیب شخصیتهایش میبرد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب نخستین عشق من
«نخستین عشق من» از آثار داستانی و نیمهاتوبیوگرافیک ماکسیم گورکی است که در قالب روایتی اولشخص، به تجربههای عاطفی و اجتماعی نویسنده در جوانی میپردازد. این کتاب در ژانر رمان و داستان بلند جای میگیرد و با نثری توصیفی و جزئینگر، فضای روسیهٔ اواخر قرن ۱۹ را بازآفرینی میکند. روایت کتاب حول محور نخستین تجربهٔ عاشقانهٔ راوی شکل میگیرد و در کنار آن، تصویری از زندگی روشنفکران، مهاجران، و طبقات فرودست جامعه ارائه میدهد. ساختار کتاب خطی است و با تمرکز بر روابط میان شخصیتها، به تدریج لایههای عمیقتری از احساسات، دغدغهها و تناقضات انسانی را آشکار میسازد. گورکی در این اثر، نهتنها به عشق و دلبستگیهای جوانی، بلکه به مسائل اجتماعی، فقر، و جستوجوی معنا در زندگی نیز پرداخته است. «نخستین عشق من» با فضاسازی دقیق و شخصیتپردازی ملموس، خواننده را به دنیای پررمزوراز و گاه تلخ روابط انسانی میبرد و تصویری از کشمکشهای درونی و بیرونی یک جوان جستوجوگر را به نمایش میگذارد.
خلاصه داستان نخستین عشق من
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «نخستین عشق من» با روایت اولشخص راوی آغاز میشود که در دوران جوانی، با گروهی از دوستانش در شهری کوچک زندگی میکند. راوی مأمور میشود زن و شوهری فرانسوی را به جمع دوستان دعوت کند و این دیدار، نقطهٔ آغاز آشنایی او با زنی میشود که بهتدریج قلب و ذهنش را تسخیر میکند. زن، گذشتهای پرماجرا دارد: در پاریس زندگی کرده، درس نقاشی خوانده و حرفهٔ مامایی آموخته است. او با شوهرش در زیرزمینی کوچک و ساده زندگی میکند و روزهایش را با کار و تلاش میگذراند. راوی که جوانی سرشار از شور و کنجکاوی است، به تدریج شیفتهٔ این زن میشود و احساسات متناقضی را تجربه میکند: از تحسین و دلبستگی تا حسادت و ترحم. رابطهٔ میان راوی و زن، در بستری از فقر، مهاجرت و دغدغههای روشنفکری شکل میگیرد و هر دو با محدودیتها و ناکامیهای زندگی دستوپنجه نرم میکنند. زن، با وجود مشکلات و تفاوت سنی، به راوی مهر میورزد اما همواره فاصلهای میان آنها باقی میماند. روایت داستان، با توصیف جزئیات زندگی روزمره، گفتگوها و لحظات عاطفی، به تدریج به کشف لایههای عمیقتر شخصیتها و روابطشان میپردازد. در نهایت، نخستین عشق راوی به تجربهای تلخ و شیرین بدل میشود که تأثیرش تا سالها در ذهن و روح او باقی میماند، بیآنکه پایان قطعی یا وصالی قطعی برای این عشق رقم بخورد.
چرا باید کتاب نخستین عشق من را بخوانیم؟
این کتاب با روایتی صمیمانه و جزئینگر، تجربههای عاطفی و اجتماعی یک جوان را در بستر جامعهٔ روسیهٔ قرن ۱۹ به تصویر میکشد. «نخستین عشق من» نهتنها به احساسات و کشمکشهای عاشقانه میپردازد، بلکه دغدغههای روشنفکری، فقر، مهاجرت و جستوجوی معنا را نیز در دل داستان جای داده است. خواندن این اثر فرصتی است برای آشنایی با فضای اجتماعی و فرهنگی روسیهٔ آن دوران و لمس پیچیدگیهای روابط انسانی از زاویهای نزدیک و ملموس. همچنین، شخصیتپردازی دقیق و فضاسازی غنی کتاب، مخاطب را به دنیای پررمزوراز و گاه تلخ عشق و زندگی میبرد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به ادبیات روس، دوستداران رمانهای عاشقانه و کسانی که به روایتهای نیمهاتوبیوگرافیک و دغدغههای اجتماعی علاقه دارند، مناسب است. همچنین، افرادی که به دنبال شناخت بهتر از فضای روشنفکری و زندگی طبقات فرودست در روسیهٔ قرن ۱۹ هستند، میتوانند از خواندن این اثر بهرهمند شوند.
بخشی از کتاب نخستین عشق من
«و در آن ایام بود که دست تقدیر بیگمان برای آنکه تعلیم و تربیت مرا تکمیل کند روح و قلبم را با تأثرهای غمانگیز و خندهآور نخستین عشق آشنا ساخت. عدهای از دوستان و یاران که هوای قایقرانی در رودخانهٔ اوکا بر سرشان راه یافته بود مرا مأمور ساختند که مادام و مسیو «ک» را بدین بازی دعوت کنم. این زن و شوهر که تازه از فرانسه آمده بودند در همان محلهای که من اقامت داشتم مینشستند اما هنوز با آنان آشنا نشده بودم. شبی به خانهٔ آنان رفتم. در مقابل خانهای کهنسال که زیرزمین آن منزل این زن و شوهر بود برکهای که آبی کثیف داشت و در سراسر بهار و حتی تابستان خشک نمیشد همهٔ کوچه را از این سو تا آن سو فراگرفته بود. این آب آیینهٔ زاغان و سگان بود و خوکان برای شستشو بدان سو میرفتند. آن روز بسیار اندیشناک و متفکر بودم. مانند سنگی که از فراز کوهی فرود میآید به منزل این ناشناسان افتادم و در وجود آنان که در این خانه مینشستند تشویش شگرف و اضطراب عجیبی به بار آوردم. مرد گوشتالودی که قامتی نیمهبلند و نیمهکوتاه، چشمانی آبیرنگ و خوب و ریشی زیبا داشت، در آن حال که در اتاق مجاور را مسدود کرده بود با قیافهٔ برآشفتهای قد علم ساخت و...»
حجم
۵۷۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۸۲ صفحه
حجم
۵۷۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۸۲ صفحه