کتاب رهبران موفق از خرد رهبری می گویند

کتاب رهبران موفق از خرد رهبری می گویند نوشتهٔ دیوید ام.روبنستاین و ترجمهٔ آزاده بیداربخت است و انتشارات اژدهای طلایی آن را منتشر کرده است. رهبران این کتاب را آرمان‌گرایان، سازندگان، تغییردهندگان، تصمیم‌گیرندگان و استادان تشکیل می‌دهند.

درباره کتاب رهبران موفق از خرد رهبری می گویند

جف بزوس و بیل گیتس چگونه توانستند با وجود همه مشکلات، امپراتوری‌های فناوری جهانی بسازند؟ فیل نایت چگونه بزرگ‌ترین تولید کفش ورزشی را به وجود آورد؟ روث بیدر گینزبرگ چطور توانست به ستاره برجسته دیوان عالی تبدیل شود؟ تیم کوک چگونه با الگو گرفتن از استیو جابز افسانه‌ای توانست شرکتی قدرتمند تاسیس کند؟ جک نیکلاس چگونه بزرگ‌ترین گلف‌باز جهان شد؟ دکتر آنتونی فاوچی چگونه به یکی از معتبرترین صاحب‌نظران در مورد بیماری‌های عفونی، مانند ابولا، ایدز و اکنون کووید۱۹، تبدیل شد؟ تفاوت اشخاص موفق با دیگران چیست؟ نگرش آنان نسبت به زندگی چگونه است که سبب موفقیتشان می‌شود؟ آیا ترفندهای خاصی به کار می‌برند یا ویژگی‌های ذاتی‌شان راهنمای آن هست؟ در کتاب رهبران موفق از خرد رهبری می گویند، افراد مشهور و موفق در عرصه‌های گوناگون طی گفت‌وگوهایی خودمانی از زندگی و کارشان برای ما روایت می‌کنند. افرادی که در کنار رسیدن به موفقیت، شهرت و رفاه، قدمی نیز در راه بهبود کیفیت زندگی دیگران برداشته‌اند. بدیهی است که هیچ‌کس با خواندن کتابی دربارهٔ رهبری، رهبر نمی‌شود؛ اما روایت‌های بعضی از معروف‌ترین رهبران فعلی نشان می‌دهد چگونه خصلت رهبری طی دوره‌ای از زندگی و کار رشد می‌کند و می‌بالد. بسیاری از افرادی که در این کتاب معرفی شده‌اند فقط با یک ایده و اشتیاقشان شروع کرده‌اند. داستان‌های آن‌ها همچنین نشان‌دهندهٔ ارزشی است که رهبر می‌تواند به یک چالش ببخشد که اغلب اثری بی‌نهایت مثبت بر بشریت می‌گذارد.

خواندن کتاب رهبران موفق از خرد رهبری می گویند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کسانی که می‌خواهند از رهبران بزرگ الهام بگیرند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب رهبران موفق از خرد رهبری می گویند

««فکر نمی‌کنم برایم مهم باشد که حتماً من را به یاد بیاورند. امیدوارم مشکل بیماری‌های عفونی تا حد زیادی از بین رفته باشد تا دیگر کسی مجبور نباشد درباره‌اش صحبت کند و مردم بتوانند به مسائل دیگر توجه کنند. چنین چیزی خیلی بزرگ و فوق‌العاده خواهد بود.»

طی بخش اعظم ربع قرن اخیر، بیل گیتس، یکی از بنیان‌گذاران مایکروسافت، ثروت‌مندترین شخص دنیا بوده و برای مدتی بیش از یک دههٔ گذشته نیز همراه همسرش بزرگ‌ترین انسان‌دوست جهان بوده که عمدتاً از طریق بنیاد بیل و ملیندا گیتس فعالیت کرده است.

همچنین، درنتیجهٔ این فعالیت‌ها او به یکی از معروف‌ترین و تحسین شده‌ترین افراد جهان تبدیل شده است.

داستان او برای همه آشناست، اما همچنان جذابیت دارد: بیل خورهٔ رایانه و نرم‌افزار بود که سال ۱۹۷۵ درسش را در دانشگاه هاروارد ناتمام گذاشت تا (با پل آلن) یک شرکت تولید نرم‌افزار برای به‌کار انداختن رایانه‌هایی که به‌زودی همه خواهند داشت تأسیس کند. نبوغ بیل و اهتمام جنون‌آمیزش در مورد این پروژه و شم اقتصادی‌اش باعث شد بتواند مایکروسافت را به مهم‌ترین شرکت نرم‌افزاری جهان با ارزش بیش از یک تریلیون دلار تبدیل کند؛ شرکتی که عملاً در همهٔ رایانه‌های شخصی حضور دارد.

اکنون بیل مهارت‌هایش را در رسالتی انسان‌دوستانه به‌کار گرفته است: رهبری تلاش برای بهبود وضع سلامتی در عقب‌افتاده‌ترین کشورهای دنیا -مسئله‌ای که علاقه‌اش به آن باعث شد در مورد بیماری‌های همه‌گیر آینده هشدار دهد- اصلاح نظام آموزشی از مهدکودک تا دبیرستان (k-۱۲) در ایالات متحده، و هم‌زمان، راه‌اندازی طرح ابتکاری تعهد بخشش برای ثروت‌مندترین افراد جهان (تعهد بخشش، پیمانی است برای افراد دارای حداقل یک میلیارد دلار دارایی خالص به‌منظور بخشیدن دست‌کم نیمی از دارایی خالص خود در زمان حیات یا پس از مرگ).

باوجود بهرهٔ هوشی بالا و انگیزهٔ فراوان، هیچ‌یک از این‌ها در زمان جوانی بیل قابل پیش‌بینی نبود. چه کسی می‌توانست با پیشرفت رایانه‌های شخصی و نرم‌افزار، به‌وجود آمدن یکی از موفق‌ترین شرکت‌ها و افزایش ثروت شخصی فراتر از آنچه را از زمان جان دی راکفلر دیده شده بود، پیش‌بینی کند؟

بیل نخستین کسی است که تأیید می‌کند: هیچ‌کس. پس چه شد که چنین اتفاقی افتاد؟ به‌نظر می‌رسد موفقیت بی‌نظیر او حاصل تلفیق بینش، هوش، اشتیاق و تمرکز باشد.»