کتاب تمام عشق من
معرفی کتاب تمام عشق من
کتاب تمام عشق من نوشتهٔ لوران موینیه و ترجمهٔ آیدا شیرینی و ویراستهٔ مهدی سجودی مقدم است و انتشارات مهراندیش آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب تمام عشق من
تمام عشق من داستان مردی است که در پی مرگ پدرش به روستایی بازمیگردد که کودکی خود را در آن سپری کرده است. همسرش در این سفر او را همراهی میکند. پس از انجام مراسم خاکسپاری، فردی ناشناس که دختر جوانی است، ادعا میکند فرزند آنهاست که ده سال قبل در همین مکان ناپدید شده بود. مادر ادعای او را باور نمیکند اما پدر تردید دارد، به همین خاطر از پسرشان که در پاریس است و در این سفر آنها را همراهی نکرده است، میخواهد که به آنها بپیوندد. خاطراتی از گذشتههای دور در این خانهٔ روستایی به انتظارشان نشسته است تا آرامآرام از ترسها و ناگفتهها پرده بردارد. زمانْ قالبی انتزاعی به خود گرفته است. گمشدگان و مردگان به ناگاه ظاهر میشوند تا خواننده را با جهان تاریک و پنهانِ شخصیتهای نمایش آشنا کنند. در این داستان پیش از آنکه به هویت دختر جوان و راستی ادعای او پرداخته شود، صحنهٔ نمایش به مکانی برای آشکار شدن رمز و رازهای میان اعضای خانواده تبدیل میشود، رازها و ناگفتههایی که واقعیت را میسازند، زندگی شخصیتهای نمایش را متزلزل میکنند و سرنوشت آنها را بهسوی تباهی میکشانند.
آیا باید ناممکنها را باور کرد؟ یا سرسختانه از پذیرش حقیقت سر باز زد؟
خواندن کتاب تمام عشق من را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران نمایشنامههای مدرن پیشنهاد میکنیم.
درباره لوران موینیه
لوران مووینیه در سال ۱۹۶۷، در شهر تورِ فرانسه به دنیا آمد. تحصیلات خود را در سال ۱۹۹۱، در رشتهٔ هنرهای تجسمی در مدرسهٔ هنرهای زیبای فرانسه به پایان رساند و نخستین رمان خود را با عنوان دور از آنها در سال ۱۹۹۹، از طریق انتشارات مینویی منتشر کرد. از آن زمان تاکنون مووینیه آثار متعددی ازجمله رمان و آثار نمایشی را به رشتهٔ تحریر درآورده و جوایز ادبی متعددی را دریافت نموده است. او همچنین به نویسندگی آثار سینمایی و تلویزیونی میپردازد، اما نگارش رمانْ اساس کار مووینیه است. مووینیه در سال ۲۰۱۵، برای تمام آثارش موفق به دریافت جایزه بزرگ ادبی SGDL شد. او غالباً در آثار خود جهانی را به تصویر میکشد که شخصیتهای آن با واقعیت در ارتباط هستند، اما برخلاف تمام ناممکنهایی که زندگی پیش رویشان قرار میدهد، تلاش میکنند تا رؤیاهایشان را زندگی کنند و مغلوب آسیبهای روحی خود نشوند.
بخشی از کتاب تمام عشق من
«(بلافاصله بعد از خاکسپاری پدربزرگ، پدرومادر در منزل او هستند. مادر پیراهن و پدر کتشلوار سیاه بر تن دارند.)
پدر: چی گفتی؟
مادر: گفتم که درمورد این موضوع مطمئن نیستم.
پدر: میدونی، اینجا روستاست. آدما میتونن از هم متنفر باشن، اما یه مُرده حرمت داره.
مادر: آره خب ... درمورد پدرت، میتونستن استثنا قائل بشن.
پدر: بهشون کار داده بود.
مادر: تو گفتی داده بود؟ اون؟
پدر: اونا اونجا بودن، مگه نه؟ این چیزیه که اهمیت داره دیگه؟
مادر: برای همینم میتونستن بمونن خونههاشون، فکر نمیکنم کسی میتونست بهشون ایراد بگیره. گمون نکنم کسی از نیومدن برادرت تعجب کرده باشه.
پدر: کسی چیزی به من نگفت. راستی، الان اونجا ساعت چنده؟
مادر: نمیدونم، حدودایِ (به ساعتش نگاه میکند و محاسبه میکند.) ...
پدر: خیلهخب، درهرحال، بهش زنگ میزنم.
مادر: فکر کنم باید یازدهِ شب باشه. واسه تنوع، خودش نمیتونست بهت زنگ بزنه؟
پدر: (طعنهآمیز.) میشناسیش که، تلفن باید تو توکیو گرون باشه ...
مادر: آره، فکر کنم پای ارثومیراث وسط بیاد سروکلهش پیدا بشه ...
پدر: دیگه داری شورش رو در میآری، اون همچین آدمی نیست.
مادر: چهجور آدمیه؟ میخوای بگی مثل پدرته؟
پدر: خب، عزیزم، بیا دوباره این بحث رو شروع نکنیم. من میرم دفتر.
مادر: باشه، برو. بگو، راستی میخوای با کت بری یا ژیله؟
پدر: من ... نمیرم. یعنی نه قبل از فردا. یا، پسفردا. منظورم پسفرداست. درواقع تا پسفردا نمیرم.
(مادر پاسخی نمیدهد. مأیوس است.)
پدر: معذرت میخوام.
مادر: من قبول کردم همراهت بیام به شرطی که اینجا نمونیم.»
حجم
۶۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۶۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه